ویرگول
ورودثبت نام
امیرعلی حسینخان
امیرعلی حسینخان
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

عشق از نگاهی دیگر

عشق چیه؟ از کجا میاد؟

آیا من واقعا عاشق میشوم؟ یا دارم با هدفِ عاشق شدن، عشق را تجربه میکنم؟

آیا دلیل اینکه مادری برای بچه اش حاضر است از خود بگذرد، عشق است؟ یا به دنبال تجربه عشقِ مادرانگی است؟

ازدواج چی؟

ما عاشق میشویم بعد ازدواج میکنیم؟ یا اینکه برای عاشق شدن ازدواج میکنیم؟

اصلاً مگر میشود عاشق شد؟

هر تعریفی از عشق که میکنم انگار درست نیست و چیزی را جا انداختم!

پدر و مادری که 30 سال در کنار هم زندگی کرده اند و جای خالیِ هم رو نمی توانند تحمل کنند، آیا عاشق اند؟ یا پای چیزی ایستاده اند که در آن عشق معنی پیدا میکند؟ مثل خوشبختی فرزندشان!

برای من عشق با اینکه بسیار خواستنی است بسیار دست نیافتنی است!

وقتی که آن را بدست می آورم انگار دیگر عشق نیست!

برای من عشق بهانه ای است برای جسارت کردن! برای اینکه پام رو از گلیم خودم درازتر کردن!

برای اینکه جرأت این رو داشته باشم تا به کسی قول خوش بختی بدهم!

هرچند که میدونم نمیشه!

پایش می ایستم که بشه!


امیرعلی حسینخان

پاییز 99


عشقتجربه عشق
پس از یک دهه تجربه مدیریت و راه اندازی شرکت های مختلف در حوزه فناوری اطلاعات تصمیم گرفتم تجربه های شخصی خودم را بدین وسیله به اشتراک بگذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید