می دونی خوبی کرونا چیه؟ اینکه آدم رو به مرگ به نزدیک تر می کنه. آدم هایی رو می بینی که مردن ولی دارن تو شهر راه میرن، داروخونه میرن، ماسک میخرن، تو صف گوشت دولتی وایمیستن با ماسک هایی که دیروز سر خریدنش از همدیگه سبقت گرفتن. و السّابقون السّابقون که میگن همینان دیگه. آدم هایی که فقط اکسیژن می سوزونن. واقعا راسته که میگن اگه شهید نشید میمیرید. تو این جور وقتا بیشتر از اینکه نگران این باشم که کرونا نگیرم به فکر فرو میرم که چرا نگیرم؟ اونوقته که یاد پدر مادرم می افتم. می تونم همین امروز برم قم و با یکی از مریض های کرونایی دست بدم و ازش کرونا بگیرم. واسم مهم نیست خودم کرونا بگیرم حتی اینکه بقیه هم نگرانم میشن که من کرونا گرفتم هم مهم نیست، اینکه میتونم ناقل کرونا به 8 میلیارد منهای تعدادی که کرونا دارن بشم هم مهم نیست، اینکه خانوادم کرونا نگیرنه که برام مهمه. اون موقع است که میفهمم هنوز آماده مردن نشدم .
اون موقع هست که میبینم انتخاب هام محدود شده، هنوزحاضر نیستم برم قم و کرونا بگیرم....
ویلیام گلاسر توی کتاب تئوری انتخابش میگه که"همه انسان ها، رفتارهای خود را خودشان انتخاب می کنند و فشارهای بیرونی، در نهایت محکوم به شکست هستند" ولی بیا و قبول کنیم که اینطوری نیست... فشار های بیرونی به من که غلبه کردن شمارو نمیدونم. همین که من میترسم کرونا بگیرم یعنی انتخاب هام محدود شدن... تا یه حدی... یعنی می ترسم کرونا بگیرم چون میتونم به خانوادم انتقالشون بدم. من انتخاب هام محدود شد اما دارم میبینم که خیلی از ماها این روز ها "انتخاب نکردن رو انتخاب کردیم".دنبال پد ضدعفونی و ماسکیم. کارتون کارتون میخریم. و این رو به عنوان بخش درخشانی از زندگیمون برای دیگران هم تعریف می کنیم. من ولی سر این ها ناراحت نشدم. سر این ناراحت شدم که حس کردم افسار زندگیم دست خودم نیست. حس کردم که زندگیم بیشتر شبیه نظریه بازی ها شده تا تئوری انتخاب. اینکه انتخاب های دیگران هم توی زندگیم تاثیر داره. این وابستگی لعنتی به خانواده. راسته که میگن وابستگی یعنی مرگ از هر نوعش.
در اخر تو این زمونه که همه دارن چنگ میزنن که زنده بمونن، اونم به هر قیمتی، به نظر من بهتره فکر کنین ببینید چرا نمیخواید بمیرید؟وابستگی هاتو بشناسین و سعی کنین به قول سعدی زهر ز دست نگار بنوشید.
"بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید کز این خاک برآیید سماوات بگیرید"