چند وقت قبل که درباب تقویت حواس مطالعه میکردم متوجه شدم که حواس انسان محدود به حواس پنجگانه نمیباشد و بسیار بیشتر از این حرف هاست. (در طی این مطالعات به تقسیم بندی جالبی از وحدت برخوردم که حواس انسان را به دو دسته حواس آشکار و حواس پنهان تقسیم بندی کرده بود که در مقالات قبلی درباره اش صحبت کردیم)
محتویات :
تعریف
مثال
نشانه های حس روشن بینی
تقویت حس روشن بینی
تعریف :
حس روشن بینی یکی از حواس پنهان انسان است اثر آن درک مطالبی است که خارج از چشم دیده میشود و محل قرار گیری آن بالای منخرین در پشت کره چشم واقع است.
به زبان ساده حس روشن بینی را شاید بتوان حسی منفی یا مثبت نسبت به موضوعی که هنوز در واقعیت انجام نشده تعبیر کرد، یا به تعبیری ساده تر ،حس زمانی که دلمان شور میزند و پس از مدتی باخبر میشویم که دلشورهایمان بی دلیل نبوده .مثلی که میگوید: «آمد به سرم هر آنچه میترسیدم» ناظر به همین مطلب است.
برای مثال:
حس میکنی دوستت بیمار است وقتی که از حالش خبر میگیری میبینی که واقعا بیمار است.
حتما در این روزهای آشفتگی بازار ، برخی تجار را دیده ایم که در خرید و فروش چگونه آینده بازار را پیش بینی میکنند و اغلب هم نتایج درخشان میگیرند.
اینکه گاهی تراوشات علمی از اشخاص نادان دیده می شود به کمک حس روشنبینی انجام یافته است.
اینها همه از تجلیات حس روشنبینی است و هر کسی در زندگی خود آن را امتحان کرده است.
نشانه های حس روشنبینی:
نشانه حس روشنبینی آن است که وقتی به چیزی مثل پنجره خیره شوی بعد چشم را ببندی تا چند ثانیه آن پنجره را با پلکهای بسته با جزئی تفاوت خواهی دید و این همان اثری است که در پشت چشم باقی گذارده است.
این حس حالا هم کم و بیش در میان مردم وجود دارد ولی چون قاعده آن را در دست ندارند حمل بر تصادف میکنند و به وجه احسن نمیتوانند از آن نتیجه بگیرند. البته چنانچه آن را ورزش دهند و توجه بیشتر به آن معطوف گردد نتایج بهتر و مطلوبتری گرفته خواهد شد.
دلیل اینکه برای قوه باصره و روشن بینی تفاوت قائل میشویم این است که بعضی کورها از روشن بینی استفاده میکنند.
همه اینها قوای روحی است (همان روحی که مادیون ماده رقیق بی وزن میخوانند و با آنچه ما میگوئیم در اسم تفاوت دارد و اصل مطلب یکی است).
خفاش چشم ندارد و اینکه شب ها به سرعت زیاد گردش کرده و هرگز با موانع و دیوارها برخورد نمینماید حسی است شبیه حس رادار. اگر چنین باشد همان حس روشنبینی است.
جمس وات (James Watt) جوانی بود باهوش. روزی ملاحظه کرد که در قوری آب جوش که مادرش برای تهیه چای روی آتش گذاشته در اثر بخاری که از آب بر میخیزد حرکت میکند. همین موضوع فکر او را برانگیخت و دیگ بخار و اصل تحرک ماشین ها را به وسیله بخار یافت.
این نوعی الهام است که دراثرآن اختراعات و کشفیاتی به وجود آمده است.
گالتن (Galton) تجربیاتی به عمل آورده و اظهار می دارد که با کمال تعجب مشاهده کردم که افراد بی سواد و تعلیم نیافته گاه دارای یک عطیه حقیقی قوه باصره معنوی هستند که بسیاری از دانشمندان فاقد آن می باشند.
گفتهاند:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
یتیمی که ناخوانده قرآن درست کتب خانه هفت ملت بشست
این اشاره ها در مورد علم لدنی بوده است.
روزی ابوعلیسینای مشهور در شهری ملاحظه کرد که کسی بساطی پهن کرده و ادعای طبابت میکند و عدهای در اطراف او جمع شدهاند. زنی آمد و شیشهای به او داد که از روی معاینه ادرار مرضش را تشخیص دهد. آن مرد به محض دیدن او گفت تو در فلان قسمت شهردر محله کلیمی ها سکنی داری و امروز ماست خوردهای و فلان مرض را داری. زن با تعجب حرف او را تصدیق کرد.
هر کسی که نزد او میآمد از این گونه سخنان رد و بدل میشد که باعث تعجب خلق میگردید.
وقتی که شب فرا رسید و بساط جمع شد ابوعلیسینا به نزد آن مرد رفت و پرسید که سر این درستگویی تو چیست ؟ آن شخص ابوعلی را به منزلش برد و پس از لختی گفتگو به او گفت: که تو ابوعلیسینا نیستی ؟
پس از اصرار برای دانشمند بزرگ شرح داد که این مراتب را از روی قرائن کوچکی میفهمد مثلاً از وضع لباس آن زن فهمید یهودیه است بنابراین در محله کلیمیها مسکن دارد و در گوشه آستینش قطرهای ماست دید گفت ماست خوردهای و از اینکه ابوعلیسینا به کتاب قانون که در منزل آن شخص بود فوراً شناسایی پیدا کرد فهمید که جز مؤلف قانون کسی دیگر چنین آشنائی به کتاب مزبور ندارد.
این داستان که در چند کتاب تاریخی نقل شده مؤید حس روشن بینی است.
برگرفته از سایت وحدت