ویرگول
ورودثبت نام
امیر خاکی
امیر خاکیگفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید… گفتی یا نگفتی؟ گفتی یا نگفتی؟ گفتی یا نگفتی؟
امیر خاکی
امیر خاکی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

انتَ کل اصدقائی...

چقدر نشانه کاغذی ام را بگذارم لای صفحه ی #عسی_ان_تکرهوا_شیئای قرآن، که نیمه شبی اگر دل تنگت شدم و پناه بردم به خدا ، از شر تمام روز هایی که یادت رهایم نمی کند ،

و تصادفی صفحه ای باز کردم ، چشمم بیفتد به آیه و باورم شود

آنچه می پندارم برایم بد است ، خیری در آن است و اصلا این ماجرا خیلی هم خوب است

و خدا را شکر کنم بابت نداشتنت... اما جوری که حتی خودم متوجه نشوم

فکر کنم به تو

به بودنت

و به زمستانی که گوشه سرد یک خیابان، به امید دوباره دیدنت سخت لرزیدم

صبح که بیدار می شوم فراموش کردنت را از سر بگیرم و حساب نکنم امروز هزار و سیصد و چندمین روز نداشتنت را نفس می کشم

خنده هایم را جا بگذارم توی کوچه ای که صدای خندیدنمان یکی شد و یادم نیاید یک روز برایت نوشتم #انت_کل_اصدقائی

که دیگر خیلی وقت است جای خالی ات را با هیچ دوستی پر نکرده ام

خیره شوم به آخرین حرف ها و نامه هایت که هیچگاه نفهمیدم آخرین است و سعی کنم به خاطر نیاورم شبی که برایم فرستادی حرفمان که تمام شد، ساکت ننشین و برایم آهنگی بفرست.

و حالا بعد از سالها سکوت زل نزنم به صفحه ای ۶ اینچی که آهنگی از آن پخش می شود و شاید از تو خبری برایم داشته باشد....




سوسن محمدی

۲
۱
امیر خاکی
امیر خاکی
گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید… گفتی یا نگفتی؟ گفتی یا نگفتی؟ گفتی یا نگفتی؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید