AMIR
AMIR
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

تغییر نگرش نسبت به رنج ها و سختی های زندگی

"ما فقط زنده ایم. زندگی نمیکنیم."

بدون شک این یکی از کلیشه ای ترین جملاتی است که توی عمرم شنیدم و هراز گاهی خودم هم گفتم. مطمئنم که اکثر افراد هم این جمله رو از ته قلب نمیگن و فقط میگن که چیزی گفته باشن.

هر انسان بالغی درک میکنه که احساس خوشبختی کردن هیچ ربطی به عوامل بیرونی نداره و کاملا حسی درونی و متکی به نوع نگرش و جهان بینی فرد هستش.

یعنی شما افرادی رو پیدا میکنید که با وجود اینکه از نظر آسایش و ثروت و سلامتی در بهترین وضعیت قرار دارند ولی همچنان از درون احساس پوچی و نارضایتی میکنند، و برعکس افرادی نیز هستند که در اوج سختی زندگی میکنند ولی از درون خود را خوشبخت ترین انسان روی زمین میدانند.

در حقیقت دو نفر میتوانند از هر نظر مشابه و کپی یکدیگر باشند و فقط بخاطر نوع جهان بینی شان یک نفر در اوج رضایت و یک نفر در اوج نارضایتی زندگی کند.

قطعا همه ما سهمی از رنج ها و سختی های زندگی داشته ایم. عده ای درد بیماری کشیده اند، عده ای با فقر و گرسنگی زندگی کرده اند، در حق عده ای ظلم و بی عدلاتی شده، عده ای اموال و عزیزان خود را از دست داده اند، عده ای مورد تمسخر و بی حرمتی قرار گرفته اند، عده ای سال های زیادی را به کسب علم و مهارت پرداخته اند، عده ای هر روز برای امرار معاش خانواده خود سختی زیادی میشکند، عده ای درد عاشقی و جدایی کشیده اند و مادرانی که برای تولد فرزندشان از جانشان نیز گذشته اند.

اینکه آیا این رنج و سختی ها ما را در خود بشکنند یا ما را قوی تر و نیرومند تر کنند، کاملا به خودمان بستگی دارد. آدم های ضعیف از هر سختی و ناراحتی در فرارند و با کوچک ترین رنجی ناامید و افسرده و خشمگین می شوند و تمام اهداف و آرزوهای خود را فراموش میکنند. آدم های قوی نه تنها از سختی ها فرار نمیکنند، بلکه مانند یک جنگجو مدام خود را به چالش میکشند و هر تهدیدی را به فرصت تبدیل میکنند. این نوع آدم ها با شجاعت به درون رنج ها و سختی ها هجوم میبرند زیرا این موضوع را درک کرده اند که اوج لذت زندگی تنها از درون این سختی ها بدست می آید.

اگر به اطراف خود بیشتر دقت کنید، می بینید که تنها عاملی که به اشیاء و مفاهیم پیرامونمان معنا و ارزش میبخشد، چالش ها و سختی ها بدست آوردن آن هاست. اگر الماس و طلا و مروارید و نقره راحت بدست می آمدند، دیگر فرقی با سنگ و خاک نداشتند. اگر رسیدن به ثروت نیاز به تلاش و کوشش شبانه روزی و تحمل شکست های فراوان را نداشت، همه مردم دنیا بدون کوچک ترین زحمتی ثروتمند میشدند و کار کردن معنایی پیدا نمی کرد. اگر انسان در سختی سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی، جنگ، مریضی و ... قرار نمیگرفت، هیچوقت تلاشی برای خلق فناوری های جدید و پیشرفت تکنولوژی انجام نمی شد و انسان همچنان در چادر و غار زندگی میکرد. اگر تشکیل خانواده و پیدا کردن همسر راحت و بدون تحمل رنج ها و دوری های فراوان انجام می شد، دیگر عشق هیچ معنا و لذتی برای انسان ها نداشت.

بله دردها و رنج ها نه تنها مفهوم بدی نیستند، بلکه یک امر مقدس اند، زیرا تنها عاملی که به زندگی انسان معنا و ارزش میبخشد، همین دردها و رنج هاست. مثلا یک رمان عاشقانه را در نظر بگیرید. اگر قرار بود عاشق و معشوق بدون هیچ چالشی به یکدیگر برسند و تا ابد خوش و خرم زندگی کنند، چه کسی حوصله خواندن این رمان را پیدا میکرد؟ اصلا خود نویسنده چه موضوع جذابی را برای نوشتن میتوانست انتخاب کند؟ برای همین تقریبا تمامی داستان ها و فیلم هایی که ارزش خواندن و دیدن دارند، پر از چالش و سختی و درد و رنج کشیدن قهرمان های داستان هستند. زندگی شما نیز همینگونه است. اگر زندگی شما هم چالش های زیادی نداشته است، مسلما داستان با ارزشی هم برای تعریف کردن نخواهید داشت.

در مکاتب مختلف دنیا، ارزش و اهمیت رنج ها و سختی ها مدام مورد تاکید قرار گرفته است. از ادیان ابراهیمی گرفته تا مکاتبی چون بودایسم، هندویسم، استوئیسم و ... همه و همه اصل تکامل و رشد انسان را در سختی ها و رنج هایی که میکشد، دانسته اند. متون و نقل قول های فراوانی را از اساتید این مکاتب به خصوص مکتب یونانی استوئیسم (Stoicism) میتوانید پیدا کنید.

ولی چطور میتوانیم نگرش خود را نسبت به رنج ها و سختی های زندگی تغییر دهیم؟ مسلما اولین قدم اینست که با مشاهده اتفاقات پیرامون خود و تحقیق زندگی انسان های بزرگ پیشین، به این باور برسیم که این مفاهیم، جزو الزامات اصلی زندگی هستند و زندگی انسان بدون درد و رنج بی مفهوم و تهی از ارزش می شود. قدم دوم اینست که دردها و رنج های زندگی را با آغوش باز بپذیریم. اجازه دهیم این دردها تا حد توانشان اذیتمان کنند. هر چه سختی و چالشی که تحمل میکنیم، سخت تر و دشوارتر باشد، احساس رضایتی که بهمان دست میدهد نیز بیشتر خواهد شد و در آینده داستان قوی تری برای تعریف کردن داریم. قطعا این جمله معروف را شنیدید که "چیزی که شما را نمیکشد، قویترتان میکند!" شما نیز تلاش کنید هر زخم و ناراحتی که بهتان میرسد را به قدرت و سوخت برای انجام چالش های سخت تر تبدیل کنید.

برای شروع میتوانید این نوع نگرش را در چند کار ساده پیاده کنید و ببینید چه نتیجه ای میگیرید.. برای مثال میتوانید دوش آب سرد بگیرید، یا چند دقیقه ورزش سخت انجام دهید، روز بعد صبح زودتر از خواب بیدار شوید، با لباس راحتی بیرون بروید و بسیار چالش های خلاقانه دیگری که میتوانید امتحان کنید.

هرچه کاری که انجام میدهید اهمیت بیشتری داشته باشد، قطعا رنج و زحمتی که بابت آن متحمل می شوید نیز ارزش بیشتری پیدا میکند. از نمونه های بارز میتوان به درس خواندن، کار کردن، ورزش کردن، همکاری در کارهای خانه، کمک به دیگران، مسافرت و تفریح با خانواده، بزرگ کردن فرزند و ... اشاره کرد.

در انتها باید این نکته را به خاطر بسپارید که باور به این نگرش کار هرکسی نیست و فقط با تمرین و ممارست فراوان بدست می آید. اکثر مردم دوست دارند مثل گاو و گوسفند زندگی کنند، سرشان را بندازند پایین و علفشان را بخورند زیرا میدانند زندگی مانند یک شیر، سختی ها و رنج های فراوانی را می طلبد و باید برای سیر کردن شکم خود و خانواده شان باید هر روز از خود شهامت نشان دهند و خود را به دل یک گله گاو بزنند و با لشکری از کفتارهای گرسنه برای حفاظت از شکار خود مقابله کنند

در نهایت اگر میخواهید با این نوع نگرش زندگی کنید، این جمله معروف را هر روز و به هنگام هر سختی به خاطر بسپارید: "Embrace the Suck"

رنجسختیstoicismجهان‌بینیفلسفه
If you like results, first love the process
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید