AMIR
AMIR
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

چرا نمیتونم مثل آدم بشینم پشت سیستم و کارم رو انجام بدم؟

کار کردن در خانه با وجود تمام مزیت هاش، یکی از سخت ترین کارهای دنیاست، به خصوص اگر خانه برایتان به عنوان محلی برای استراحت، آرامش و تفریح تعریف شده باشد.

این موضوع سال های سال است که مرا آزار میدهد و باعث شده نتوانم از موقعیت طلایی موجود استفاده کنم و آنطور که باید و شاید حرفه ام را پیش ببرم. حتی چند ماهیه اصلا نتونستم کار جدید بگیرم و اکثر پروژه هایی که روشون کار میکردم هم کنسل شده و از نظر مالی نیز شدیدا در فشار قرار گرفتم.

شاید شما نیز با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید و نمیتوانید تمرکزتان را روی کارتان نگه دارید و حتی گاهی اوقات از وظایفتان شونه خالی کرده و پروژه های تان را دیر تحویل می دهید.

در این مقاله سعی کردم راه حلی که چند وقتیه ازش استفاده میکنم و خداروشکر فعلا از آن نتیجه گرفته ام را با شما نیز به اشتراک بگذارم.

اول از همه علت چیست؟

خیلی ساده است. عموما خانه برای اکثر ما از کودکی به عنوان محلی جهت آرامش، تفریح، خوردن، خوابیدن و ... تعریف شده و نه محلی برای کار کردن و زحمت کشیدن!

عملکرد ذهن در خارج از منزل کمی متفاوت تر از زمانی است که در خانه قرار دارد. در این حالت ذهن به صورت ناخودآگاه به کار کردن تمایل دارد، به خصوص اگر شرکت یا محل کاری که در آن کار میکنید، ضوابط مشخصی داشته باشد. به ندرت پیش می آید که در محیط کار بخواهید مدام چرت بزنید، شبکه های اجتماعی را چک کنید، بازی ویدیویی انجام دهید، سریال یا فیلم تماشا کنید و بدتر از همه مشغول تماشای محتوای NSFW شوید.

این قضیه در خانه کاملا برعکس است. کار کردن در خانه در اولویت آخر قرار میگیرد زیرا خانه برای اکثر ما به عنوان محل استراحت تعریف شده و بیرون از خانه به عنوان محل کار و تلاش!

خب حال که شغل ما ایجاب میکند که در خانه کار کنیم، تکلیف چیست؟ چطور میتوانیم جلوی سیستم بشینیم و هفت هشت ساعت کار مفید انجام بدیم؟ چطور خودمان را از انواع و اقسام حواس پرتی هایی که در اطرافمان به خصوص در همان وسیله کارمان وجود دارد، رهایی ببخشیم؟

در ادامه، این راهکار را برایتان توضیح خواهم داد:

راهکار چیست؟

شروع کار

خب فرض کنید ساعت 7 صبح از خواب بیدار شده اید و میخواهید شروع به کار کردن کنید.

سیستم خود را روشن کنید و پشت میزتان بنشینید.

ذهن سریع راحت ترین مسیر را برای شما بولد میکند و براساس فعالیت های گذشته تان احتمالا مواردی چون چک کردن شبکه های اجتماعی، تماشای یوتیوب یا توییچ، انجام بازی های کامپیوتری، تماشای فیلم و سریال و غیره را پیشنهاد میدهد.

اندکی خود را کنترل کرده و از انجام این اعمال اجتناب کنید. قطعا سخت خواهد بود ولی چند لحظه تحمل کنید و اجازه دهید این میل، به آرامی از درونتان عبور کرده و خارج شود. به ذهنتان یادآور شوید که در آینده و پس از اتمام کارتان میتوانید این فعالیت ها را انجام دهید.

ذهن وقتی میبیند که شما این کارها را نپسندیدید، بهتان کارهایی کمی سخت تر و در عین حال مفید را پیشنهاد میکند، مثل خواندن مقالات یا کتاب های الکترونیکی، تماشای آموزش های آنلاین، ورزش کردن یا حتی انجام پروژه های تمرینی و پروژه های جانبی.

احتمال اینکه به این کارها تن دهید بسیار زیاد است زیرا تصور میکنید میخواهید کار مثبتی انجام دهید و پس از اینکه خود را گرم کردید به سراغ کار اصلی میروید، ولی با این دعوت نیز مخالفت کنید و مجدد به ذهنتان یادآور شوید که در آینده و در زمان مناسب تری میتوانید این کارها را انجام دهید.

در این هنگام سعی کنید صفحه پروژه تان را باز کرده و روی آن متمرکز شوید.

اجازه دهید افکارتان با آزادی درون ذهنتان روان شده و جریان پیدا کنند.

افکارتان را به سوی کارهایی که میتوانید روی پروژه انجام دهید، هدایت کنید.

نکته طلایی اینجاست که اولین ایده ای که به ذهنتان میرسد را دو دستی بچسبید و رهایش نکنید. مانند ماهیگیری که غلابش به یک ماهی، گیر میکند و هرچه توان دارد میگذارد که آن را به داخل قایق بکشد.

این ایده هر چیزی میتواند باشد ولی بهتر است کاری باشد که به راحتی میتوانید آن را انجام دهید. (مثل نوشتن یک خط پاراگراف ساده، یا چند خط کد که پروژه تان را بهبود میبخشد)

به این پیشنهاد مغزتان احترام بگذارید و آن را انجام دهید.

پس از انجام اولین کار

پس از انجام کار — هرچند کوچک — به ذهن احساس غرور دست میدهد و حس میکند از کار فارغ شده و به شما القا میکند که اکنون میتوانید به انجام تفریحات و کارهای ساده تر بپردازید.

نکته طلایی بعدی اینست که پس از انجام کار، باز تسلیم خواسته مغزتان نشوید و تمرکزتان را روی پروژه نگه دارید.

مجدد طبق همان روش قبلی ذهنتان را باز بگذارید و اجازه دهید ایده های جدید سرازیر شوند.

اینبار با آمدن ایده جدید، بلافاصله آن را انجام ندهید و سعی کنید به آن شاخ و برگ داده و ایده های جدید استخراج کنید.

خواهید دید که ایده پشت ایده در مورد کارهایی که میتوانید روی پروژه انجام دهید به ذهن تان خطور میکند. میتوانید آن ها را در ذهنتان نگه دارید یا جایی یادداشت کنید تا فراموش تان نشود.

سعی کنید کارها را تا حد امکان ساده بگیرید و ایده های دشوارتر را به آینده موکول کنید.

بعد از اینکه یک برنامه کوتاه از کارهایی که میتوانید انجام دهید بدست آوردید میتوانید تک تک شروع به پیاده سازی آن ها کنید.

نکته طلایی نهایی اینجاست که زیاد به خود سخت نگیرید و مدام ذهنتان را آزاد بگذارید. به محض اینکه به خود شک کنید و احساس کنید کارهایی که انجام میدهید بیهوده و کم اهمیت هستند و وسعت پروژه انقدر زیاد است که این کارها اصلا به چشم نمی آیند، ذهن بلافاصله گزینه های جایگزین را به شما پیشنهاد کرده و از انجام پروژه منصرفتان میکند.

هدف اینست که کار کردن مدام در ذهن تان بولد و برجسته باقی بماند.

رسیدن به اوج تمرکز

اگر مدتی این ریتم را حفظ کنید و به افکار و ایده هایتان اجازه دهید به راحتی در ذهن تان جریان پیدا کنند، کم کم تمرکزتان کاملا معطوف به کارتان میشود و به سادگی و بدون کوچک ترین سختی ای میتوانید به انجام آن ادامه دهید. این حالت به حس Flow یا اوج تمرکز معروف است که ورزشکاران، نویسندگان و هنرمندان حرفه ای کاملا با آن آشنا هستند.

با حفظ کردن این حالت میتوانید به صورت متوالی، چندین ساعت پای کار بنشینید و از آن لذت ببرید.

با این حال پیشنهاد میکنم برای کارتان یک زمان پایان در نظر بگیرید. مثلا ساعت 5 بعد از ظهر کاملا کار خود را رها کرده و به کارهای دیگری که در طول روز میخواستید انجام دهید بپردازید.

و اما روزهای بعد

همانطور که میتوانید تصور کنید، فردای آن روز نیز داستان از همین قرار است. باید مجدد این رویه را طی کرده و تمرکزتان را مدام روی کار حفظ کنید.

برای ساده تر کردن این کار بهتر است شب قبل، به کارهایی که روز بعد میخواهید انجام دهید تفکر کنید. اینطور وقتی از خواب بیدار میشوید، اشتیاق بیشتری برای کار کردن خواهید داشت.

با انجام مداوم این روتین، کم کم به مغز میفهمانید که ساعت 7 صبح الی 5 بعد از ظهر، مخصوص کار کردن است و تمامی کارهای دیگر باید قبل یا بعد از این زمان انجام شوند.

کلام آخر

امیدوارم روش توضیح داده شده بتواند شما را در انجام کارهایتان کمک کند. یادتان باشد که مغز هر لحظه تلاش میکند تا فعالیتی را برای شما بولد کرده و شما را به انجام آن تشویق کند. مغز این کار را بر اساس فعالیت های گذشته شما و محیط و زمانی که در آن قرار دارید انجام میدهد. هدف اینست که تا حد امکان بستری فراهم کنیم که ذهن، ما را به کار کردن تشویق کند و این مهم بدست نمی آید مگر اینکه تمرکزمان را روی کار حفظ کنیم، ذهن خود را آزاد بگذاریم و به هیچ وجه ایده هایی که در مورد کار به ذهنمان خطور میکند را سرکوب نکنیم.

بی جهت کارها را برای خود سخت نگیرید و بیشتر به ضروریات توجه کنید و تا حد امکان از وسواس و شک و تردید در کارتان دوری کنید.

فریلنسردورکاریبرنامه نویسیروانشناسینویسندگی
If you like results, first love the process
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید