ویرگول
ورودثبت نام
امیرمعین
امیرمعین
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

من و تو نوجوونیم دیوونه .. پاشو ... عه ... خودتو جم و جور کن ...


به نام حضرت عشق

قبل هر چیزی اگه توی یه جمع داری این نوشته رو میخونی و توی هال یا هر جایی هستی همین الان برو توی اتاقت ... وگرنه نخون اصلا ... یا بذارش واسه بعد ... ولی تا توی اتاقت نرفتی این رو نخون ...

پاشو مرد ...

پاشو دختر ...

هر کی که داری میخونی اینو ...

پاشو ...

بسه ...

خودت رو جمع کن ...

از خدات بخواه ...

بخواه همه چیز رو درست کنه ...

زندگیت رو تغییر بده ...

من و تو نوجوونیم ...

من و تو خیلی میتونیم بعتر از این باشیم ...

من و تو اون نسلی هستیم که میخوایم از همین سن همه چیز رو درست و حسابی پیش ببریم ...

نذار اینقد حرفای چرت و پرت توی ذهنت جا بگیره ...

عاشق شو ....

عاشق شو ...

عاشق خودت ....

عاشق خدات ...

عاشق خلوتت...

عاشق نفس هایی که میکشی ... عاشق کاری که میخوای انجامش بدی ...

بابا خداوکیلی حیف نیست بخوای خودت رو هی اذیت کنی ؟...

حالا کلی کار داریم حالا حالا ها ...

میدونی ؟ ...

توی این مدت از زندگیم یاد گرفتم باید صبر کنم ... باید صبور باشم ... راه صد ساله رو نمیشه یه شبه رفت ...

واسه همین همه ی حرفارو نمیگم ...

ولی تا دفعه ی بعد بیا به هم یه قولی بدیم ...

یه قول بهم بده ...

ببین ...

من و تو یه نوجوونیم ...

میدونی این ینی چی ؟ ....

این ینی توی یه سنی هستیم که فوق العاده بینظیره ...

نذار حالت بد باشه دیوونه ...

فداسرت هر چی که تا الان شده ...

بالاخره باید همه چی خوب بشه یا نه ؟ ...

اگه حالت خوبه که دمت گرم ...

اگه نه بدون یه جای کار بد جوری میلنگه ...

خب ...

میخواستم ازت یه قول بگیرم ...

یه لحظه ...

بشین پیش خدات ...

یه لحظه برو باهاش حرف بزن ...

و ازش بخواه همه چیزو برات روشن کنه و همه چیزو درست کنه ...

ببین .. یه چیزایی هست ...

یه کارایی داره روت انجام میشه که خودت هنوز نفهمیدی ...

و این خیلی بده که ندونی دقیقا چه اتفاقی داره واست میفته ...

ببین ... کلی حرف داریم با هم .... ولی همه ش رو نمیتونم یه جا بگم ...

فقط در همین حد بدون منم یه نوجوونم ...

تو هم همینطور ...

پس ...

الان پاشو ...

عه ....

میگم پاشو دیگه ...

فحش گذاشتم اگه هنوز نشستی یا روی تختت ولو شدی ...???

تا سه میشمرم اگه هنوز پا نشدی از سر جات پاشو ...

1

2

3

خب ... خوبه ... حالا اولین کاری که باید بکنی اینه که بری پشت میزت بشینی و چند تا هدف که توی سرت داری رو بیاری روی کاغذ ...

دقیقا هر کاری میگم رو انجام بده و هر فکر چرت و پرتی درمورد هر کی توی سرت هست رو بنداز دور و واسه خودت وقت بذار ...

اگه بدونی من و تو ... من و تو که ایرانی هستیم چه اصالتی داریم چشمات اینقدر همه چیز رو جور دیگه می دید که حد نداره ...

اگه چشمات عشق به خدا رو میدید زندگیت عوض میشد ...

خب ...

حالا بذار این حرفارو بعدا بگم ...

داشتم میگفتم هدفات رو بنویس. ...

کنارشونم قشنگ شماره گذاری کن ...

خب خوبه ...

حالا ... برو چند تا اهنگ مشتی از امید پیدا کن ( اهنگ گلپوش اهنگ حرف نگفته اهنگ یاسمین )و گوش بده ... اگه برات تازگی داره یا نمیدونم حال نمیکنی اشکال نداره ... بازم ادامه بده و برو گوش بده ... حالا وقتی داری گوش میدی اول یکم توش غرق شو بعد همونطور که داری گوش میدی شروع کن به نقاشی کشیدن ... یا چه میدونم ... بنویس ... نوشتن که دیگه کاری نداره که ... بشین واسه خودت یه نامه بنویس ... بنویس چه کارایی میخوای بکنی ...

خب ... هر وقت اینکارو کردی بیا ادامه پشت رو بخون ...

فعلا ...



حالا بریم سراغ کارمون ... واسه من تنها کاری که فعلا عاشقشم درس خوندنه ... زحمت کشیدن و کار کردن برای درسم ... حالا کاری که باید بکنی اینه که بری همین الان کارت رو شروع کنی ... مگه نمیگی درست عقبه ؟ ... خب تا کی میخوای بهش ادامه بدی ؟ ... اگه هدفت درسه چرا اینقد داری تنبل بازی درمیاری ... عه ... راستی حالا یه بار قشنگ اگه فرصت بشه میگم من از لحاظ درسی چه شرایطی رو داشتم و هنوزم چه شرایطی رو دارم ... خب ... واسه اینکه حالمون خوب بشه ...

باید ...

همین الان واسه یه ساعت بریم کار کنی ... اگه تو هم مثه من میخوای درس بخونیو اون واست مهمه پس بریم سراغ درس ... بدون هیچ برنامه ریزی قبلی برو سر درس و یک ساعت هر درسی دوس داری بخون و تسلیم نشو وسطش ...

بعد از اینکه یک ساعت رو خوندی دوباره بیا پیش هم باشیم ....



خب ... حالا حالت یکم بهتر نشد ؟ ...

ببین .. الان که یک ساعت رو کار کردی بشین واسه فردات و پس فردات یا حتی برای کل هفته ت برنامه ریزی کن حالا درمورد برنامه ریزی هم فکر کنم باید بعدا بیام مفصل صحبت کنم و یه قالب کلی رو معرفی کنم ...

ولی حالا تا اون روز باید یه برنامه داشته باشی ....

بشین همین الان واسه ی خودت برنامه ریزی کن ...

هر وقت برنامه ت رو نوشتی دوباره بیا سراغم ...

فعلا بای ...



درود بر تو ...

حالا فعلا امروز کارمون تموم شد ... نگران چیزی هم نباش ... همه چی درست میشه ... از خدات بخواه و باهاش رفیق شو اون خودش همه ی مشکلاتت رو میذاره توی جیبش ...

حالا میخوایم یه کاری کنیم ... اهنگِ ای جونم از سامی بیگی رو برو پیدا کن ...

حالا پلی کن و برو وسط اتاق و قر بده ... بخدا راست میگم ... همین الان پاشو همراه اهنگ قر بده ... ما ها نوجوونیم دیوونه ... پاشو دیگه ...

حالا هر وقت اهنگ تموم شد برگرد اینجا ...



چطور بود ؟ ...

حال کردی ؟ ...

راستی درمورد رپ هم بعدا باید صحبت کنیم ...

حالا ... اگه توی روز داری اینو میخونی در ادامه روز برو به کارات برس و حال خودت رو خوب نگهدار ... اگه هم شبه بازم برو سراغ درس و کارات ... ولی قول بده شب زود بخوابیم ... فردا هم زودی بیدار بشیم و کیف کنیم ...

منم فعلا برم ...

بای بای ...

در پناه حضرت عشق ...

راستی تا یادم نرفته اینم بگم باید درمورد روزای چرت و پرتی که داشتم و میشه گفت پژمرده شده بودم حرف بزنیم ... و اینکه چه اتفاقات روحی واسم افتاده بود و تهش چیشد که اینطوری خوب شدم ...


نوجوونامیرمعیندلنوشته
امیرمعینم ... نویسنده و روانشناس ویرگولی ... وصلت کرده با کتابها ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید