قاسم دوست سنی مذهب ماست که اطراف مرز می نشیند. از آن مسلمان های معتقد، قاسم خیلی پر انرژی هم هست، یعنی یک جورایی زور خر را دارد و به راحتی همه چیز را جابجا میکند بلند بلند حرف میزند و هیچوقت خسته نمی شود. بین دوستان خودشان که بحث علمی مذهبی می کنند قاسم یک جواب دندان شکن دارد که همیشه و همه جا هم جواب میدهد. قاسم میگوید "رسول الله یک چیزی میدانسته که گفته." و این میتواند مهر تاییدی بر آن نظریه علمی یا رد آن باشد. قاسم با دوستانش که حرف میزند با خنده ی زیاد می گوید "دعا کنید ما هم تا اخر امسال مزدوج شیم." قاسم پسر مهربانی هست و وقتی به مادرش زنگ می زند یک جوری می گوید الو مادر جان که من هم دلم میخواهد به مادرم زنگ بزنم.
قاسم معتقد است خدا خودش همه چیز را درست میکند.
من همیشه رویه تخت لمیده ام و به سقف اتاق نگاه و به گفتگوی قاسم با مادرش گوش میدهم که گزینه های مختلف را بالا پایین میکنند تا قاسم ازدواج کند.
قاسم هفته پیش مزدوج شد، او خوشحال است و درمورد مسائل مقاربتی با دوستانش صحبت میکند، دوستانش هم معتقدند خدا هرچه بخواهید همان می شود (البته با رعایت های لازم).
درحال حاضر قطعا قاسم از من و شمایی که دارید اینها را میخوانید و من تا حدودی درباره تان شناخت دارم خوشبخت تر است.