Hamid Amirsemsari
Hamid Amirsemsari
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

مفهمومی به نام فریلنسری



اصطلاح فریلنسر (Freelancer) بارها و بارها توسط والتر اسکات (Walter Scott) در رمان مشهور آیوانهو (Ivanhoe) به کار برده شده است. این لغت به جنگجویان مزدور قرون وسطایی اشاره دارد که هیچ‌گونه تعهدی به خاندان سلطنتی یا اشراف‌زادگان نداشتند.

توماس آن براون (Thomas N. Brown) نیز پیش‌تر در کتاب دوران زندگی هیو میلر (The Life And Times Of Hugh Miller) از این اصطلاح استفاده کرد. بعدها لغتنامه‌ی انگلیسی آکسفورد این واژه را جزو افعال دسته‌بندی نمود (Freelance) با این حال، امروزه لغت فریلنس به شکل فعل، اسم، صفت و حتی قید در زبان انگلیسی کاربرد دارد.

خیلی جالب است که در نگاهی که در رمان آیوانهو وجود داشته ، امروزه مفهوم فریلنسری، بهتر و بیشتر قابل لمس است .

شرکت ها بسیار شبیه به خاندان سلطنتی یا اشراف زادگان شده اند و فریلنس ها هم تقریبا شباهیت زیادی به جنگجویانی هستند که در عین جنگنده بودن ، هیچ تعلق خاطری به شرکت ها ندارند .

ما در سیاست های خود متمرکز یک موضوع بسیار مهمی می باشد و این سیاست چیزی نیست جز چابک سازی سازمانی و تعامل و بهره برداری برد - برد با همین جامعه ی نیروی انسانی که معروف به فریلنسر هستند .

موضوع وفاداری یک اصل مهم است که مطابق با تاریخچه واژه فریلنسری ، چالشی بسیار خطرناک و پر از حاشیه خواهد بود.

دانستن این موضوع دلیل بر این نمی شود که مانع آن باشیم و به کل استفاده از نیروی فریلنسری را ممنوع کنیم .

ما باید ابتدا متوجه بشویم که هنوز فرهنگ روابط با فریلنسر ها را درک نکرده ایم ، هنوز مدل ارتباط با این گونه از افراد که عمدتا متخصص هم هستند را بلد نیستیم ، هنوز ادبیات و استاندارد های نحوه ارتباط با این نوع از نیروهای کاری نوشته نشده است .

ما باید این نکته را بدانیم که فریلنسینگ (Freelancing) در لغت به معنای آزادکاری است و فریلنسر (Freelancer) به شخصی گفته می‌شود که خود اشتغال بوده و لزوماً تعهد بلندمدتی به شرکت یا مجموعه‌ای خاص ندارد.

این عدم تعهد بلند مدت اصلا نگران کننده نبوده و نخواهد بود ، چیزی که باعث می شود دچار اختلاف بین کارفرما و فریلنسر می شود ، عدم درک صحیح این نوع رابطه است .

برای درک بهتر موضوع ، برایتان یک مثال می زنم :

تصور کنید که شما در یک هتل بسیار لوکس اقامت دارید ، عمر اقامت شما چهار شبانه روز است و بسیار لذت می برید که این سفر به یکی از لذت بخش ترین لحظات عمر شما خواهد شد .

ولی همین اقامت را وقتی با یک دوره بلند مدت تر در نظر بگیرید ، مثلا یک دوره دو ماهه در همان هتل ، دیگر تبدیل می شود به یک اتفاق تکراری و تازه معایب آن بروز کرده و همان مواردی که بسیار اتفاقات خوبی بودند به بدترین خاطرات تبدیل می شوند.

هر کارفرمایی حداقل یک بار فریلنسر با معرفت ، خوب و به قول معروف نیروی کاردرست رو تجربه کرده و تجربه کار کوتاه مدت باعث شده که ازهمان نیروی حرفه ای برای دوره بلند مدت استفاده کند ، اما بعد توافق بلند مدت همه ارتباط خب ، تجربه زیبا و نتیجه عالی قبلی زیر سئوال رفته و اتفاق کوتاه مدتی که به دوره بلند مدت ختم شده بود ، قطع و فسخ میشه

ما در شرایطی هستیم که تقریبا نیروهای متخصص و حرفه ای یا مهاجرت کردند و یا اینکه در حال مهاجرت هستند . اون قسمت از نیروهایی که حرفه ای هستند یا به کل فریلنسری میکنند و یا اینکه به صورت موازی ، همزمان با حضور در یک شرکت به عنوان نیروی متخصص مقیم ، در ساعات آزاد و بیرون از شرکت به فریلنسری می پردازند .

در حالتی که نیروی متخصص به صورت دائم در یک شرکت فعال است و فریلنسری هم می کند و در بیرون از شیفت کاری خود فعالیت دارد ، پارادوکسی رخ می دهد که این پارادوکس بسیار خطرناک بوده و تقاضا دارم با مطالعه ادامه متن ، نظرتان را برای بنده بنویسید .

فرهنگ انتشار احساسات در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی یک چالش بسیار بزرگ است و افراد متخصص هم درگیر این چالش می شوند ، انتشار پاپاراتزی گونه از رفتار مسئولین ، اسناد محرمانه سازمانی و اتفاقات در محیط های عمومی که گهگاه یک فرهنگ مطالبه گری را هم ایجاد کرده ( به درست یا غلط بودن آن کاری ندارم ) باعث رخ دادن یک مدل جدیدی از رفتار سازمانی شده و اینگونه متصور شده است که انتشار هر مدل فکری درون سازمانی در محیط عمومی ، آزاد شده است .

ما در سال قبل در داخل کشور خود موضوعی را مشاهده کردیم که از انتشار ساده موضوعی نسبت به رسوایی اخلاقی افراد هنرمند و یا یک مدیر ، چه فاجعه ای را رقم زد ( البته بماند که با توجه به فرهنگ عمومی مردم ایران نسبت به دنبال کردن اخبار ، همه افرادی که خطاکار ماجرا بودند ، دنبال کننده بیشتری را جذب کردند و در این رابطه هم باید یک مطلب جداگانه ای بنویسم ) ، این فرهنگ انتشار یک مطلب یا خبر برای رسوایی یک نفر ، گاهی دچار بروز اتفاقات به شکل دومینوئی می شود که شاید خود نویسنده که خالق این خبر ، توئیت یا فیلم و انتشار آن بوده چنین چیزی را تصور نمیکرده پویشی به راه افتاده که از اصل موضوع مطرح شده خارج شده و فرع ماجرا به اصل غیر واقعی تبدیل شده است .

فردی که به جهت ایجاد احساس منفی با تصور این که شاید هم این حس دریافت شده غلط بوده و هنوز قطعی نبوده ، وارد اقدام انتشار مطلبی از نوع پاسخ به حس دریافت شده در فضای مجازی می کند ، اصلا متوجه نیست که این رفتاری که از او سر می زند ( برای مثال : ذکر اینکه مدیر او چنین خواسته ای را دارد و این خواسته غیر منطقی است ) می تواند در ادامه مسیر چه ضربه بدی به کسب و کار آن شخص و اعتبارش وارد کند .

بر میگردیم به روحیه فریلنسری و همان عدم وفاداری همان جنگنده های آیوانهو که در ابتدای همین متن نوشته ام .

می بینید که عدم تعهد و وفاداری در نگاه فریلنسری چقدر نمود دارد در این منش و همین عدم وفاداری باعث چنین رفتاری می شود . از طرفی یک نقطه ضعف بزرگ هم وجود دارد و آن چیزی نیست جز ؛ عدم شهامت مطالبه گری ، اینکه در زمانی که باید اعتراض داشته باشیم و یا اینکه اگر احساس بدی در جمله و یا رفتار یک فرد برایمان ایجاد شده ، در جهت رفع آن احساس بد ، اقدام درست نمیکنیم و با رفتار های غیر منطقی باعث انحراف بیشتری می شویم .

حتی گاهی آنقدر این تصمیمات هیجانی با سرعت بسیار زیادی اتفاق می افتد و خساراتی را وارد میکند که دیگر قابل جبران نیست .

جمع بندی پایانی من این است که امروزه اینطور درک کرده ام که باید از نیروی سازمانی که تفکر فریلنسری دارد ، دقیقا فریلنسری بهره برد و در مسیر خلق یک نیروی وفادار و دائمی برای اقامت در دفتر باید آموزش را مد نظر قرار داد و از کارآموزی اقدام به خلق نیروی حرفه ای و وفادار نمود و حتما در هر هفته یک روز و یک مسئول از خارج از سازمان را برای شنیدن درد دل های پرسنل در نظر گرفت .

بنده به عنوان یک انسان معتقدم قطعا در مسیر رفتار مدیریتی خود ، دچار تشخیص اشتباه و خطایی شده ام و از آن موضوع درس گرفته ام و اکنون هم از همه کسانی که با من همکاری کرده اند و ناراحتشان کرده ام عذرخواهی میکنم ( شاید با لحن تند و گاهی خشن صحبت کرده ام ، برای مثال سالها جزو مدیرانی بودم که فشار کاری بر خود را با بد دهنی کنترل میکردم ) اکنون یک چالش برای خود می دانم که اتفاقا در سخت ترین شرایط هم ادب و انصاف را رعایت کنم .

امیدوارم با مطالبی که نوشته ام ، توانسته باشم موضوع دغدغه های منابع انسانی ( سرمایه های انسانی ) را به عنوان یک مدیرعامل به گوش کارمندان ، متخصصین برسانم .

ارادتمند
حمید امیرسمساری

کروناکارمندکارفرماشرکتوفاداری
فقط پانزده دقیقه در روز با من باش ، همین مقدار کافیست #کتاب #ح_ا_س
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید