ویرگول
ورودثبت نام
امیر میرزامحمد
امیر میرزامحمد
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

راه حل تغییر و اصلاح چیست؟ آیا خانه از پای‌بست ویران است؟

زندگی امروز ما همراه انبوهی از سؤال و مسأله است که جز به چاره جویی و یافتن راه حل های تازه، گره ای از آن باز نمی شود. چالش اما در عبارت «تازه» است! اما چرا؟

پاره ای از مسأله ها به اصطلاح متأخر اند و پیش از این مطرح نبوده اند. پس ناگزیر راه حل اینها جدید است و «تازه» . پاره ای دیگر اما متقدّم اند و لابد که راه حل های مشخص و معین از پیش دارند و فرض بر این است که: اینها را چه به تازه گی؟!

تیتر این یادداشت یکی از همین سؤالات متقدّم است که همیشه با آن مواجه بوده ایم. چگونگی تغییرات فردی، گروهی و یا اجتماعی، سؤالی است که همیشه از خود می پرسیم و به دنبال راه حل برای آن می گردیم. پاسخ اما در میان حکایات، مثل ها و روایت های مشهور بین عموم مردم فراوان است. از جمله بسیار شنیده ایم که «خانه از پای بست ویران است!».

این عبارت و یا مثل برگرفته از حکایتی در گلستان سعدی در بابت پیری و ضعف است. آنجا که می گوید:

«خانه از پای بند ویران است خواجه در بند نقش ایوان است»

فارغ از نظر و مقصود جناب سعدی در چند قرن پیش، ما مردم بسیاری از اوقات در مقابل سؤال به تغییر یا اصلاح _با افسوس، می گوییم: خانه از پای بست ویران است! و مقصود مان هم روشن است: کاری نمی شود کرد. اصلاح و تغییری ممکن نیست مگر شاید به تخریب و از نو ساختن!

به روابط فردی و اجتماعی مان دقت کنید. حتی به لوازم مصرفی و خانه ها هم! همه قبل و بعد مرز باریکی قرار دارند! مثلا با کسی تام و تمام دوست و همراهیم تا روزی که دشمن شویم و کینه جو! خانه ها مان همان است که بوده تا خراب شان کنیم و خانه ی دیگری بسازیم! با حکومت ها تا مدتی سازگاریم و بعد روزی انقلاب می کنیم. چیزی فرای این مرز باریک برایمان تعریف نشده و معنا ندارد. همه چیز یا سفید است یا سیاه!

و این انگار راه حل قدیمی و نهفته در حکایت های ماست. دوباره بخوانید:

خانه از پای بست ویران است! یعنی تا خراب اش نکنی درست نمی شود. پس تا زمانی که می توانی با آن کنار بیا و یا اینکه بجنگ!

حالا لطفاً عکس این یادداشت را با دقت ببینید.

دلم برای نقاشی تنگ شده بود. مقوا کثیف بود و خط خطی. حوصله می خواست و رنگ بسیار تا بتوانی زمینه را اصلاح کنی (شما بخوانید پای بست را). تازه اگر مقوا تاب این همه رنگ را می آورد و تغییر شکل نمی داد! با همان تم رنگ های خط خطی، آرام آرام مربع های کوچک و بزرگ منظم کشیدم. نتیجه حالا نظم و شکلی تازه مبتنی بر بی نظمی قبلی و البته هویت رنگی گذشته بود. با گذشته نجنگیدم. رنگ متضاد استفاده نکردم. اما فرم های کوچک منظم به آن اضافه کردم و صحنه تغییر کرد!

این راه حل و پاسخی است که به من و شما برای تغییر و اصلاح یاد نداده اند. یا بهتر بگویم راه حل های گذشته و آنچه لااقل ما از کلام بزرگان مان فهم کرده ایم دیگر راه گشا نیست و راه حل «تازه» ای باید جستجو کرد.


حالا شما هم امتحان کنید.

خانه تان را خراب نکنید، گوشه گوشه اش را آرام آرام تعمیر کنید.

مثل دیگران رانندگی نکنید، شما به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام بگذارید. فقط شما!

به فرزندانتان راه حل های تازه بیاموزید، دنبال لایحه ی اصلاح نظام آموزش و پرورش نباشید.

در صفحات اجتماعی تان خبرهای خوب و امید بخش را باز نشر دهید، یا اگر هم انتقادی می کنید حتما راه حل تازه ای هم برای آن داشته باشید.

به آداب و سنن اطرافیان تان احترام بگذارید و در عین حال به سبک و سیاقی نو زندگی کنید.

و

اگر در خانه پنجره ای رو به خیابان دارید، گلهای زیبا در گلدان بکارید و آویزان کنید. شما مراقب گلهای خانه خودتان باشید. شهر به گلدان های شما، نو و «تازه» می شود. اطمینان داشته باشید.


امیر میرزامحمد، تهران _ پنج شنبه 29 آذر 1397

سعدیخانهتغییرسنتمدرنیته
تهیه کننده رادیو آکواریوم، قصه‌های از نو و داستان آکواریومی‌ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید