قبلا توی مقالهی کوتاه در مورد Heuristic Evaluation در مورد پیشگیری از خطا (Error prevention) و شفافیت در بیان خطا و ارائهی راهحل (Help users recognize, diagnose, and recover from errors) صحبت کردم و مهرداد هم تو مقالهی چک لیست طراحی Error States یه سری نکات عالی گفته که باعث میشه طراح تجربه بهتری بشین.
اما جدیدا من با اصطلاح پوکا-یوکه آشنا شدم که به نظرم خیلی بدیهی میاد ولی شناختش باعث شده بیشتر روی دور و برم حساس بشم و بگردم مصداق عینی براش پیدا کنم و به نظرم این توی طراحیهای آیندم میتونه تاثیر بذاره.
پوکا-یوکه (Poka-yoke) با نام خطا ناپذیرسازی (Mistake proofing) در حالت ایدهآلش منجر به حذف هر گونه اشتباهی میشه. واضحترین مثال این نو خطا طراحی پریز و دو شاخه تلفنه.
این استوانه پلاستیکی وسط دوشاخه تلفن هیچ دلیل کارکردی نداره و تنها به این دلیله که اشتباهی اونو توی پریز برق نکنین به خصوص که اگر پریز برق و تلفن کنار هم باشن. اگر مثل من یه تلفن رو به این دلیل سوزونده باشین خوب درک میکنین که اون میله پلاستیکی به ظاهر بیمصرف چقدر میتونه کاربردی باشه.
تقریبا هر جایی که سوکتی هست این اصل رعایت شده. از اینکه مجبورین ۳ بار تلاش کنین تا USB رو وصل کنین تا اینکه مموری و سیم کارت و کابل VGA و ... رو نمیتونین اشتباه وارد کنین یا حتی به یه ورودی دیگه بزنین باعث میشه که جلوی خطای شما رو بگیره.
توی استفاده از رویکرد طراحی پوکایوکه تلاش میکنن
برای پیادهسازی پوکایوکه میتونیم از سنسورها کمک بگیریم همینطور که تو ترموستات اتو ازش استفاده کردیم. یا میتونیم به نمایش خطا رو بیاریم مثل زمانی لپتاپ به برق وصل نیست و باتری در شروف تموم شدنه و خبرمون میکنه.
ما آدمهای فراموشکاری هستیم به خصوص اگر یه کار روتین رو قرار باشه بارها و بارها انجام بدیم. برای همین چیزهایی مثل چکلیستها به ما کمک میکنه که دچار خطای کمتری بشیم.
اما حد اعلای پوکایوکه زمانی که با ایجاد تغییراتی (معمولا وضع محدودیت) مانع بروز خطا میشیم.
مثلا ویندوز و اندروید زمانی که دستگاه به اندازه کافی شارژ نداشته باشه و به برق هم وصل نباشه اجازه آپدیتهای کلیدی رو نمیده به این دلیل که اگر وسطش خاموش بشه عملا شما با مشکل بزرگی روبرو میشین.
اگر Poka-yoke رو گوگل کنین مثالهای جالبی میبینین. مثلا این سطل بازیافت بر اساس شکل محصول بازیافتی دهانههای مختلفی رو طراحی کرده.
خیلی چیزها دیگه الان به قدری برامون بدیهی شده که به عنوان مثال پوکایوکه نمیبینیمشون اما هنوز کلی چیز اون بیرون وجود داره که میتونه با این روش بهتر بشه. مثلا DVD توی دستگاه از هر دو طرف وارد میشه یا یه مداد تیز رو هم هنوز میشه تو مدادتراش تراشید.
توی طراحیهامون هم اگر این رویکرد رو داشته باشیم باعث میشه بتونیم تا جای ممکن جلوی خطا رو بگیریم یا راه سریعی برای اصلاح خطا ایجاد کنیم.
شما هم اگر دور و برتون از این مثالها دیدین خوشحال میشم که کامنت کنین که همه استفاده کنیم.