امیرمحسن کریمی مجد
امیرمحسن کریمی مجد
خواندن ۱۰ دقیقه·۷ سال پیش

داستان خوانده‌نشده یک پیام‌رسان محبوب

وقتی وایبر به یک باره فیلتر شد و همه کوچ کردند به سمت تلگرام، کمتر کسی از معایب تلگرام و جهت‌گیری‌های سازندگانش پرده‌برداری می‌کرد. تلگرام، یک اپ مجانی، سریع، ساده و در عین حال، ارزشمند بود که کسی قرار نبود فیلترش کند.

تلگرام جای وایبر را گرفت!
تلگرام جای وایبر را گرفت!

یک ماه قبل از اینکه تلگرام به جای وایبر وارد زمین مجازی ایرانیان شود، مقاله جالبی توسط دو پژوهشگر ایرانی منتشر شد. آنها در آن مقاله نتایج نظرسنجی و تحلیل خود را که هشت ماه قبل از انتشار آنلاین مقاله (یعنی در فروردین 1394) انجام داده بودند، ارائه کردند. تحقیق روی کاربران بلاگفا (که در آن زمان جزو چهار سایت پربازدید ایرانی بود) انجام شد. دستاوردهای این تحقیق عبارت است از:

  • وبلاگ‌نویسان فعال را می‌توان در دو دسته عمده جای داد: 1) آنها که فقط دنبال انتشار محتوای خود هستند. 2) آنها که دنبال نظرات دیگران درباره محتوای خود (متن، عکس و غیره) هستند.
  • الگوهای رفتاری (Behavioral patterns) که نشان‌دهنده نوع رفتار افراد است عمدتا حول کاربرانی شکل گرفته که یا دانشجو و دانش‌آموز هستند یا زنان خانه‌دار هستند. تاثیر بقیه اقشار در تحلیل‌ها نامحسوس است.
به طور خلاصه، نتیجه این بود که اگر یک سایت، اپ یا پیام‌رسان بنا دارد بیشترین جذب مخاطب را داشته باشد، باید برای جوانان محصل و زنان خانه‌دار جذاب باشد؛ زیرا آنها عموما زمان و انگیزه برای حضور و فعالیت دارند. از طرف دیگر، باید ابزاری برای انتشار یک‌طرفه اطلاعات یا محلی برای گفتگوهای چندجانبه داشته باشد.

حال، تلگرام که با استقبال بی‌نظیر ایرانیان همراه شده بود، اگر چه امنیت چت خصوصی‌اش رو پز می‌داد، اما اصل امکاناتش حول تشکیل آزادانه کانال (انتشار یک‌طرفه اطلاعات) و گروه (گفتگوهای چندجانبه) طراحی شده بود. چیزی که چندان امکانات عجیب و غریبی نبوده و نیست اما بسیار منطبق با ذائقه کسانی بود که اهل فعالیت در فضای مجازی (مثل بلاگفا) بودند. کاربران سابق بلاگفا حالا روش بسیار آسانتری برای نوشتن و انتشار مطلب (در تلگرام) پیدا کرده‌بودند که قابلیت‌های فعالیت اجتماعی قدرتمندی داشت.

حضور چشمگیر ایرانیان در کنار سادگی و طراحی خوب زیرساخت و روساخت تلگرام سبب شد تلگرام بزرگ و بزرگ‌تر شود و در زوایای مختلف زندگی مردم نفوذ کند. کم‌کم، تیم‌های بیشتری رفتند به سمت توسعه یک پیام‌رسان داخلی که بتواند مثل تلگرام قد علم کند.

در کنار تلاش‌ها برای توسعه یک پیام‌رسان داخلی، گروه ناشناخته‌ای نیز شروع به فعالیت کرد. آنها پس از مطالعه درباره شبکه‌های اجتماعی، نحوه تحلیل آنها و بررسی دستاوردهای مقاله‌ مذکور و واکنش مردم به تلگرام، به این نتیجه رسیدند که:

یک شبکه اجتماعی (یا پیام‌رسان) برای موفقیت در جذب مخاطب در درجه اول باید در بستر اجتماعی مطرح شود. یعنی کسانی را ابتدائا به سمت خود بکشد که با هم در ارتباطند. مثل دانشجویان همکلاسی.

بر خلاف سایر رقبای داخلی (که به فکر توسعه سریع اپ خود بودند)، گروه ناشناخته تمرکز خود را روی طراحی مفهومی محصول گذاشت. آنها سر آخر به این نتیجه رسیدند که پیام‌رسان خود را برای برقراری ارتباط میان معلمان و اولیای دانش‌آموزان طراحی کنند. اردیبهشت 1395 نسخه اولیه پیام‌رسان آنها آماده شده بود. پیام‌رسانی که فقط در سادگی شبیه تلگرام بود. اما قابلیت‌های خوبی برای هدف اصلیش (ارتباط میان معلمان و اولیای دانش‌آموزان) داشت. آنها محصول خود را به تعدادی مدیر مدرسه نشان دادند. واکنش اولیه مدیران این بود که تا تلگرام هست، به اپ شما نیاز نیست. بعضی‌ها حتی آن را مضحک خواندند. در این میان، فقط یک نفر بود که به آنها چند تا پیشنهاد در جهت بهتر شدن اپ داد. او به آنها گفت می‌تواند در وزارت آموزش و پرورش، برای آنها جلسه‌ای ترتیب دهد. این، اولین جرقه موفقیت بود!

جلسه برگزار شد. نماینده وزیر فقط دو تا نکته داشت: 1- حمایت مالی نخواهیم کرد. 2- ترتیبی می‌دهیم که چند تا مدرسه از اول مهر امسال این کار را بکنند ولی بگویم نمی‌توان مدارس را اجبار کرد.

تا مرداد ماه، گروه ناشناخته زمان داشت تا اپ را بهتر کند. چون که از مرداد باید با مدیران مدارس مورد هدف مذاکره می‌کردند و مهم بود در برخورد اول، جذاب و مفید جلوه کنند.از سوی دیگر، کسب‌وکارهای متعددی وارد تلگرام شده بودند و اصطلاحا خیلی‌ها آنجا بساط پهن کرده بودند. با این حال، گروه، راه خود را می‌رفت. آنها همچنین از طرف مدیر مذکور، یک کلاس خالی در یک مدرسه دولتی و بودجه اندکی برای گذران حداقلی زندگی دریافت کرده بودند. چیزی که در خواب هم نمی‌دیدند.

یکی از ایده‌های مدیر مذکور هم خوب است برایتان بگویم:

«ترتیبی دهید که معلمان و اولیا فقط توسط مدرسه امکان ثبت نام در اپ شما را داشته باشند»

غر زدن اولیا، همراهی نکردن بعضی معلم‌ها و درخواست جلسات متعدد توسط مدیران اولین واکنش‌هایی بود که گروه ناشناخته به پیام‌رسان خود می‌دیدند. علت این بود که اپ آنها به شدت با تلگرام مقایسه می‌شد. اما طولی نکشید که امکانات فوق‌العاده آنها صدای فریادهای منتقدانه را به تمجیدها و پزدادن‌ها تبدیل کرد. ترم اول تمام نشده بود که ایده جالبی توسط یکی از اولیا مطرح شد: «من می‌خوام که بچه‌ام هم بجای تلگرام و اینستاگرام، اپ شما رو داشته باشه» ایده دیگر هم امکان حضور دیگران در پیام‌رسان بود.

آنها نوع جدیدی از کاربر را که امکان محدود شدن توسط والدینش را داشت (Parental Control)، ایجاد کردند. چیزی که بعدا معلوم شد خواست خیلی از خانواده هاست.

ترم دوم سال تحصیلی 95-96، زمانی بود که درخواست‌هایی از مدارس دیگر هم به دست گروه ناشناخته رسید. اما مشکل اصلی آنها، توسعه زیرساخت و خرید تجهیزات لازمه بود. چون شبکه داشت بزرگ می‌شد. آنها انتظار داشتند مهر 1396، تعداد کاربران آنها از 6 میلیون عبور کند. زیرا آموزش و پرورش حالا به خیلی از مدارس در مقاطع مختلف، پیام‌رسان آنها را پیشنهاد داده بود. از طرف دیگر، آنها امکان دعوت کردن دیگران توسط کاربران فعلی پیام‌رسان را ایجاد کرده بودند؛ هر کسی 5 نفر را دعوت می‌کرد، یک ماه ترافیک رایگان می‌گرفت؛ طبق قراردادی با همراه اول، ایرانسل و رایتل، به مدت محدود!

یک شبکه اجتماعی زمانی که بستر مناسب خود را پیدا کند، نیاز به تبلیغات و زور و فیلترینگ ندارد...توسط کاربرانش به سرعت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و به نقطه عطف می‌رسد.

قبل از مهر 1396 تماس‌های مختلفی با گروه ناشناخته انجام گرفت. بعضی از آنها، ناشران کتاب‌های کمک آموزشی بودند و بعضی دیگر، برگزارکنندگان دوره‌های آموزشی. آنها توسط بعضی کاربران به آن پیام‌رسان دعوت شده بودند و امکانات بیشتری می‌خواستند. امکاناتی مثل چیزهایی که در تلگرام بود به اضافه امکان کارت به کارت. بله...پیام‌رسان داشت در کورس رقابت با تلگرام قرار می‌گرفت.

کار خیلی سخت شده بود. نه به خاطر ایجاد نوع جدیدی از کاربر بنام کاربر تجاری برای ناشران و کسب‌وکارهای دیگر و نه بخاطر امکان کارت به کارت کردن داخل پیام‌رسان که آن نیز به نحوی حل شد، بلکه بخاطر اینکه محتوای ارسالی در پیام‌رسان، دیگر از جنس مکاتبات اولیا و والدین نبود. و در این میان، محتواهای غیراخلاقی مساله‌ای برای خودشان شده بودند. انتظار می‌رفت بزودی سر و کله پلیس فتا هم پیدا شود! در روزهایی که اینستاگرام به شدت محبوب شده بود.

اینستاگرام؟ بله اینستاگرام...همانی که بنایش بر این است که محتوا، به سطحی‌ترین صورت ممکن یعنی تصاویر تقلیل داده شود تا سریع‌ترین شکل انتقال اطلاعات میان کاربران شکل بگیرد؛ یعنی از راه دیدن!...همان اینستاگرامی که همانند شبکه‌های اجتماعی پیش از خود، امکان دنبال کردن (Following) را به طور جدی در راس امور خود گنجانده بود. در اینستاگرام، معمولا سلبریتی‌ها بیشترین دنبال‌کننده (Follower) را دارند. و وقتی کسی بیشترین دنبال‌کننده را داشته باشد، الگو می‌شود. تا حدود زیادی بر جامعه موثر می‌شود و به بخش مهمی از جامعه، جهت می‌دهد.

دومین جرقه موفقیت، در جواب این سوال زده شد که چگونه می‌توان بدون برخورد فردی و فیلتر و پیگرد و این شکل اقدامات، مانع از آسیب دیدن کاربران توسط تحرکات عده‌ای کاربرنما (!) شد؟

همان گونه که مکانیزم دنبال کردن، پسندیدن و نظر دادن به عکس یک «شخصیت» می‌تواند سبب بیشتر جلوه کردن او شود، می‌توان مکانیزم مشابهی هم برای منزوی کردن «شخصیت»های اصطلاحا متخلف ایجاد کرد.

گروه ناشناخته همچنان به دنبال چنین مکانیزمی بودند که با مقاله‌ای از سه ایرانی مواجه شدند. نویسندگان این مقاله، نشان دادند که کاربران شبکه‌های اجتماعی در لایه‌های مختلف فعالیت خود (مثلا ارتباط با دیگران، پست گذاشتن، پسندیدن و مانند اینها هر کدام یک لایه مجزا است) رفتارهای متفاوتی دارند و این رفتارها بر تعلق آنها به گروه‌هایشان موثر است. بله...نکته در این است که:

برای منزوی کردن متخلف در شبکه‌های اجتماعی نباید با او برخورد شود، بلکه تنها کافی است او و افراد هم‌فکر (هم‌رفتار) با او از جامعه دور شوند. در واقع، به سمتی که پسندیده‌اند هل داده شوند و کمتر امکان دسترسی به خارج از آنجا را داشته باشند. این چیزی شبیه به ایده گوگل (پیج رنک) در رتبه‌بندی سایت‌هاست با نگاهی متفاوت. البته نیازمندی دیگر این مکانیزم این است که فرد، در صورت تمایل بتواند به جامعه برگردد. راه‌حل این مساله هم ساده بود: افراد امکان پس گرفتن لایک و کامنت خود را داشته باشند.

این نوع تحلیل‌ها و افزودن آنها به پیام‌رسان برای گروه ناشناخته ساده نبود. به علاوه، در چنین شرایطی، نیاز مبرمی داشتند که عملکرد قسمت‌های مختلف پیام‌رسان را دائما چک کنند. ظرف مدت کوتاهی، روش ساده‌ای برای حل مشکل پیدا و پیاده‌سازی شد. در این بین نیز کاربران بیشتری به پیام‌رسان آنها پیوستند که عمدتا دانش‌آموز و دانشجو بودند و درخواست‌های مختلفی داشتند. از امکان بازی در محیط پیام‌رسان برای کاربران دانش‌آموز (که نوع خاصی از کاربر در پیام‌رسان بودند) تا امکان دسترسی به کتابخانه‌ها و رزرو و خرید کتاب توسط دانشجویان و حتی خرید بلیط سینما و قطار و هواپیما. دیگر تلگرام چه داشت که از پس پیام‌رسان گروه ناشناخته برآید.

در آخر، توجه شما را جلب می‌کنم به جملاتی که مدیر این پیام‌رسان در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است:

«تیم ما هرگز درگیر مشکلات مالی نشد...چون هم خوب مخاطب داشتیم هم به کم قانع بودیم. تیم ما هرگز توسط هیچ سازمانی هم تهدید و مصادره نشد...تمام تمرکز ما روی ساختن یک محصول به درد بخور بود...خداروشکر رفته رفته درآمد خوبی هم به سمت ما اومد...فقط خوب بود ما را بیشتر باور می‌کردید!»



نوشته‌های دیگر

https://virgool.io/@amkm65/the-shallows-ctqwkaut6iqd
تلگرامشبکه اجتماعیموفقیتاینستاگراماستارتاپ
زودتر منتظرت بودم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید