سید علیرضا هاشمی
سید علیرضا هاشمی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

کاسه‌ی صبر

چقدر ویرگول خوبه، هیشکی نیست تا متنتو بخونه. میتونی تنهای تنهای تنها و فقط برای خودت بنویسی و بنویسی و بنویسی...
کرونا خوبی هم داشت؛ می‌بینی؟ دوباره منو به نوشتن هدایت کرده. منو به حرف زدن و بحث کردن ترغیب کرده. بحث که نه، بحثک؛ از بس کوچیک بود:

اولش سپهر این توئیت رو میکنه:

و بعد من در جوابش این توئیت رو میکنم (در ادامشم توئیت‌بازی بینِ من و احمد رو مشاهده میکنین):

توئیت‌بازی من و احمد
توئیت‌بازی من و احمد


و بحثکمون سرِ این سوال که «نتیجه‌ی این حرص خوردن‌هات چی بوده» تموم شد. اونور هم با سپهر، آخرین توئیتِ سپهر این بود:

از این بحثا به یه چیزی رسیدم؛ هیشکدوممون همدیگه رو نمی‌شناسیم! من فکر میکنم دارم در جهت بهتر شدن اوضاع تلاش میکنم و اونها هم خودشون رو بی‌تفاوت نمیدونن و دارن تلاش میکنن و جفتمون طرف مقابل رو به هیچ‌کاری نکردن متهم می‌کنیم...
عجیبه واقعاً. دو نفر در دو تنِ مختلف که دارای یه هدفن و همدیگه رو نمیشناسن...


راستی، بارونِ امشب رو دیدین؟
همش تقصیر درختاس...
کاسه‌ی صبرشون پر شده :)

ماهام کاسه‌ی صبرمون پر شده :(
کجایی #ایشون_دوست_داشتنی؟
راستی، تولدتم مبارک!

بحثامام زمانایرانروزنوشته
دانشجوی مهندسی نرم‌افزار، دوست‌دارِ معلمی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید