نوآوری اختلالگر در صنعت خودرو نمونهای برجسته از چگونگی تحول بازارهای تثبیتشده توسط بازیگران جدید است. در دهههای 1950 و 1960، شرکتهای آمریکایی مانند جنرال موتورز، کرایسلر و فورد با خودروهای لوکس و پرامکانات، بازار آمریکا را در سلطه داشتند. در این دوره، خودروهای ژاپنی مانند تویوتا و هوندا با کیفیت پایینتر و قیمت ارزان، بهعنوان جایگزینی برای موتورسیکلت، نیاز قشر متوسط و کمدرآمد را هدف قرار دادند. این خودروها با قیمتی کمی بالاتر از موتورسیکلت، بهتدریج با بهبود کیفیت و قابلیت اطمینان، وارد بخشهای بالاتر بازار شدند و با خودروهای آمریکایی رقابت کردند.

نقطه عطف این اختلال در دهه 1980 رخ داد. در سال 1986، تویوتا و هوندا با عرضه خودروهایی با کیفیت بالا، مصرف سوخت بهینه و قیمت رقابتی، فروششان در بازار آمریکا از برخی برندهای بومی پیشی گرفت. با تمرکز ژاپنیها بر بازارهای گرانقیمتتر، خودروسازان کرهای مانند هیوندای و کیا با استراتژی مشابه، خودروهای ارزانقیمت با کیفیت متوسط را معرفی کردند و به موفقیت دست یافتند. این الگو بارها تکرار شد. خودروسازان چینی، مانند جیلی، با عرضه خودروهای مقرونبهصرفه و بهبود تدریجی کیفیت، بازار را مختل کردند و حتی برند لوکس ولوو را تحت تأثیر قرار دادند و بخش خودروهای سواری آن را خریداری کردند. بهطور مشابه، شرکت هندی تاتا موتورز با استراتژی اختلالگر، برندهای لوکس بریتانیایی جگوار و لندروور را خریداری کرد. این روند نشاندهنده قدرت نوآوری اختلالگر در تغییر ساختار بازارهای جهانی خودرو است.