ویکی پدیا می گوید : انسان در جستجوی معنا (انگلیسی: Man's Search for Meaning) اثر ویکتور فرانکل، روانپزشک، عصبشناس و پدیدآورندهٔ لوگوتراپی است که در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این کتاب در بر دارندهٔ خاطرات فرانکل از وضعیت خود و سایر قربانیان اردوگاههای کار اجباری آلمان در خلال جنگ دوم جهانی است. فرانکل در این کتاب به عنوان یک (روانشناسی اگزیستانسیالیتی) به اهمیت جستجوی معنا برای زندگی، در سختترین شرایط زندگی میپردازد و ضمن روایت خاطراتش از اردوگاههای کار اجباری، تلاش میکند که نگرش جدیدش را در روانشناسی (لوگوتراپی) تبیین کند.
اما خودم :
مدتیست بنا به دلایلی کمتر کتاب میخوانم و گاه اصلا نمی خوانم .شاید بیشتر از یکماهی باشه که این کتاب حدودا 180 صفحه ای را شروع کردم و قاعدتا باید همون هفته تمام میکردم اما هنوز تمام نشده ،کتاب ، اتفاقات واقعی و دردناک زندگی نویسنده ، زمانی که زندانی بوده را بیان میکنه و ازانجایی که نویسنده خود روانشناس می باشد همراه با داستان به تحلیل روحیات ادمها هم میپردازد .
در ادامه یادداشتهایم تا صفحه 110 را مینویسم تا شاید طلسم کتاب گریزیم بشکند و قطعا پس از تکمیل مطالعه یادداشتهای جدیدم را به این پست اضافه خواهم کرد :
چه کسی میتواند فردی را سرزنش کند که در شرایطی که مرگ و زندگی در میان است، هوای دوستان خود را بیش از دیگران دارد، هیچ کس حق ندارد چنین قضاوتی کند، مگر اینکه صادقانه به این سوال پاسخ دهد :آیا در شرایط مشابه، خودش نیز چنین کاری انجام نمی دهد؟؟؟!!! ص 68
در جهانی که کمترین اهمیت و ارزشی برای زندگی و شرافت انسانی قایل نمیشوندو اراده را از انسانها سلب کرده تا انها را به اشیایی تبدیل کند که به زودی از بین خواهد رفت،در نهایت ذات انسان به نابودی ارزشها دچار میشود... ص71
زندگی در اردوگاه و حضور اندک ادمهایی که سایرین را دلداری میدانند بهم ثابت کرد همه چیز را میتوان از انسان گرفت مگر آزادی و اختیارش را؛ ازادی گزینش دیدگاه و راه و روش در هرشرایطی که برایش پیش می اید ص91
.... اما معنایی زندگی تنها در خلاقیت و تفریح و لذتها خلاصه نمیشود. اگر زندگی واقعا معنایی داشته باشد، پس یقینا حتی در رنج کشیدن نیز معنایی نهفته است، رنج کشیدن بخش جدایی ناپذیر از زندگیست. زندگی بشر بدون رنج و مرگ نمی تواند کامل شود ص92
اینکه انسان چگونه سرنوشت و رنجهایش را بپذیرد و با درد و رنج کنار اید، این امکان را برای او بوجوذ می اورد تا _حتی تحت سخترین شرایط _معنای عمیقتری به زندگی ببخشد. این گونه است که زندگی انسان شجاعانه، شرافتمندانه و فداکارانه میشود. وگرنه، در نبرد سختی که انسان برای بقا ی خود انجام میدهد، ممکن است شان و منزلت انسانی خود را فراموش کند و از حیوانات پست تر شود. ص93
به محص اینکه از عواطف و احساسات مان تصویر روشن و واضحی در ذهنمان ترسیم کردیم، عواطفی که ما را رنج میدادنذ، از رنجاندن ما باز می ایستند.... ص101
نیجه میگه:کسی که دلیل و انگیزه یی برای زندگی دارد، با هر چگونه یی خواهد ساخت...... ص104
( جملش خیلی به دلم نشست ، احتمالا بعدا یه پست فقط برا این جمله بزارم )
هنگامی که انسان درک کند رنج بردن بخشی از سرنوشت اوست، آن گاه ناچار است رنج هایش را بعنوان وظایفی که برایش تعیین شده، بپذیرد، وظیفه خاص و ویژه یی که فقط برای او تعیین شده این است که باور کند حتی در رنج کشیدن هم در جهان تنهاست. هیچ کس نمیتواند اورا از درد و رنج رهایی بخشد.یا اینکه بجای او رنج بکشد. تنها فرصتی که در اختیار دارد، این است که روشی برای تحمل رنجهایش بیابد ص10
پ.ن:این کتاب یکی از هدایای کاربر گرامی (دست انداز محترم ) بوده که همینجا از ایشون نهایت تشکر را دارم ..