کتاب باغ سبز حاوی مقالات و مجموعه سخنرانی هایی است که دکتر موحد در زمینه ی مولانا پژوهی و شمس شناسی در ایران و خارج از ایران ایراد کرده اند. بخشی از آن نیز حاوی مقدمهی ویلیام چیتیک (William Chittick) بر ترجمه ی خود از "مقالات شمس" می باشد. نثر کتاب همانطور که از یک متن سخنرانی انتظار می رود ساده و قابل فهم است و ترجمهی مقدمه ی ویلیام چیتیک نیز که توسط منوچهر انور صورت گرفته ترجمهای گویا و روان است،
در ابتدای کتاب به شعری از مجموعه مقالات شمس برخوردم که برایم جالب بود و طی سرچ در اینترنت به تفسیر زیبایی ازاین چند خط رسیدم که درانتهای خواهم نوشت .
این کتاب خیلی تصادفی و درواقع اشتباهی دستم افتاد با این توضیح که دنبال کتاب " باغ سبز عشق" نوشته "محمد علی اسلامی ندوشن" بودم و فروشنده اشتباها این کتاب را برایم آورد.از انجایی که هم عجله داشتم هم طبق معمول عینک نزدیک بینم را جا گذاشته بودم اصلا ورق نزدم و خریدم و اوردم خونه و برای اولین بار از دو عینکی بودن و همراه نداشتن چشم بینایم بسیار خرسند شدم .....هنوز کتاب اقای ندوشن دستم نرسیده اما این کتاب دقیقا چیزی بود که میخواستم ....همان شب با تمام خستگی ، چنان جذبم کردکه قبل از خواب 50 صفحه را سر کشیدم اما باید از اول شروع میکردم و قطره قطره مینوشیدم ....
توصیه من به همه علاقه مندان به شمس و مولانا : اگر نخواندید ، حتما تهیه کنید و بخوانید قطعا حالتان خوب میشود ....
کتاب 420 صفحه دارد که من شهریور 97 ، به قیمت 65 هزارتومان خریدم ...نمی دونم حالا دلار تاثیری رو قیمت کتابم داشته یانه ، اما با کمال میل میتونم به دوستانی که دوروبر رشت باشن امانت بدم....
بخشهایی از کتاب را در وبلاگم هست اما باید تمامش را بخوانی با خلاصه نویسی سیراب نخواهی شد، اینجا فقط به تفسیر زیبای همان شعر ابتدای کتاب، اشاره میکنم :
شعر :
آن خطاط سهگونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
توضیحش:
بعضی خطاط را خود شمس میدانند. چنانکه خودش
هم گفته که سخنش از نوع سوم است.
اما تعبیر بسیار زیباتری داریم که میگوید این جملات فلسفه
آفرینش را از دیدگاه شمس بیان میکنند:
خطاط خداوند متعال است. خط اول آفرینش ملایک است که
فقط خود او به سر آن، آگاه است.
خط دوم آفرینش حیوانات است که سری در کار نیست و همه
از چند و چون آن آگاهند.
خط سوم آفرینشی است که به حال خود رها شده تا راه خود برود.
آفرینشی که نه خالق درباره آن نظر میدهد و نه غیر خالق (نفی جبر در اعمال)
آن خط سوم وجود شریف انسانی است.
اين خط سوم را يک وصف تمثيلی دانسته اند که شمس آن را
چنان عنوان کنايه آميزی، برای شخصيت پيچيده خود بر گزيده
است. او خود را چنان خطی معرفی می کند که نه خطاط می تواند آن
را بخواند و نه هم کس ديگری.
شمس در اين گفتار کوتاه در حقيقت مسير سلوک روحانی خويش
را برای مولانا تشريح می کند و از او می خواهد تا اين مسير را طی کند.
شمس در قصه آن خطاط بااين سه نوع خط به گونه ای نمادين
خواسته است تا سه مرحله از سلوک عارفانه را تشريح کند.
آن خطاط سه گونه خط می نويسد :
يکی چنان است که خود می خواند و ديگران هم می توانند بخوانند و
اين خط را رمزی از حال زاهد صوفی دانسته اندکه هم ديگران او را
از ظاهر حالش می شناسند و هم خود او می داند که سيرت و احوالش
در چيست. خط دوم را ديگران نمی توانند بخوانند؛ ولی خطاط میخواند
و اين رمز حال صوفی متوّحِد است که ديگران ازسِر حال او آگاهی ندارند ؛
ولی او خود باخبر از حال خويشتن است.
خط سوم به گونه يي است که نه ديگران آن را می توانند بخوانند و نه هم
خطاط می تواند خواند.
اين رمز حال صوفی مستور است. ديگران از حال او بی خبر اند، برای آن
که حال او درهالهء غيرت پنهان است. بنا براین کسی نمی تواند حال او
را بشناسد و خود او نيز به سبب آن که از خودی آن طرف افتاده است
از حال خود خبری ندارد.