دو کتاب متفاوت و در عین حال مشابه
پدرخوانده ( The Godfather) رمانیست از ماربوپوزو که در سال ۱۹۶۹ نوشته شده . ماجرای رمان بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ اتفاق میافتد و داستان دربارهٔ خانوادهٔ مافیایی کورلئونه میباشد.
و
اما آخرین پدر خوانده رمانیست که نویسنده نگاهی وسعتر و واقع بینانه تر به نقد جامعه آمریکا و حضور مافیان در بیشتر مناصب و.... دارد. "آخرین پدر خوانده" داستان انسانهایی است که در دنیای مدرن به فصای سنتی و خانوادگی خویش وفادارند و به احترام ، کار ، سادگی و شرف ایمان دارند و بر پایه آن نظمی را بنا نهاده اند که هرکس از آن تخطی کند سزای خیانت خود را می بیند.
درباره نویسنده این کتابها
ماریو جیانلویجی پوزو (به ایتالیایی: Mario Gianluigi Puzo) نویسنده ایتالیایی آمریکائی و برنده دوباره جایزه اسکار در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۴ میباشد. شهرت ماریو پوزو به خاطر رمانهای مافیایی وی و علیالخصوص رمان پدر خوانده که مبنای ساخت فیلمی به همین اسم در سال ۱۹۷۲ و به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا شد میباشد.
پوزو در یک خانواده مهاجر فقیر که از ناپل ایتالیا به آمریکا مهاجرت کرده بود متولد شد. وی پس از فارغ تحصیل شدن از سیتی کالج نیویورک در دوران جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی آمریکا پیوست ولی به علت کم بینایی اجازه رزم به وی ندادند و به عنوان افسر روابط عمومی در آلمان گمارده شد.پس از جنگ جهانی وی اولین کتابش به نام عرصه تاریک (The Dark Arena) را نوشت که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد.
سرانجام به علت نارسایی قلبی و در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۹۹ پوزو در خانه شخصیش در نیویورک فوت کرد.
چه فیلمش را دیدین چه ندیدین ، خواندن کتابهایش را به همه توصیه میکنم ...کتابیست که شما را خانه نشین میکنه و از تمام تفریحات محروم ،ولی این محرومیت ارزشش را دارد
لازم به توضیح است کتاب دیگری به قلم همین نویسنده بنام "آخرین پدر خوانده " یا به عبارتی " آخرین خان " منتشر شده که در ادامه پدرخوانده ولی مستقل از ان میباشد .
مترجم این اثر حبیب الله شهبازی در پیشگفتار کتاب (آخرین پدرخوانده) می نویسد: "ماریو پوزو نویسنده آمریکایی سیسیلی الاصل و خالق پدرخوانده در این اثر نیز چون دیگر آثار ماندگار خود، جامعه آمریکا را به نقد می کشد. او از همه چیز می گوید؛ از عشق و سیاست و اقتصاد گرفته تا طنز و جنایت و روان شناسی و سینما. پدرخوانده روایت زندگی انسانهای سنتی و عمیقا پرورش یافته در اخلاق و مناسبات عشیره ای است که می کوشند در جامعه مدرن آمریکایی نه تنها زنده بمانند بلکه رشد کنند و به ثروتهای کلان دست یابند. نظام قبیله ای برای سیسیلی های مهاجر کلید جادویی پیروزی بر جامعه مدرن است. جامعه ای که بر فرد گرایی مفرط استوار است و آنان را به قله های قدرت و ثروت در این جامعه رهنمون می کند."
در واقع زیبایی قصه در تصویر فوق العاده شفاف و همه جانبه و واقع گرایانه ای است که ماریو پوزو با نبوغش از این تقابل "سنت" و "مدرنیته" به ما می دهد. از یک سو جامعه آمریکایی است با فسادی همچون جذام نفوذ کرده از بالاترین تا پایین ترین لایه هایش و در سوی دیگر مهاجرانی که می خواهند با اتکا بر انسجام و سنن عشیره ای خود راه خویش را در این باغ وحش بگشایند و به هدفشان برسند.
آخرین پدر خوانده برای هر کس می تواند پیامی داشته باشد. این کتاب جزو آن گروه بسیار کوچک از رمانهاست که برای همیشه در ذهن بسیاری به عنوان یکی از بهترین شاهکارهایی که خوانده اند جای می گیرد، داستان آن قدر عمق و لایه دارد که هر ذهنی می تواند در آن چیزی ارزشمند و به یاد ماندنی بیابد. داستان انسانهایی که به احترام، خانواده، کار، سادگی و شرف ایمان دارند و با تکیه بر چنین باورهای سنتی و بعضا منقرض در دنیای مدرن نظامی شکل می دهند منظم و کارا، نظامی که در آن هر کس مسئول اعمالش است و خیانت بی پاسخ نمی ماند.
داستان مملو از خشونت است اما هیچ خشونتی در آن بیشتر از نمایش اعمال شخصیتها در تحت تاثیر قرار دادن دیگران نیست. پوزو در این داستان فوق العاده، بیش از هر چیز تلقی مقبول از قدرت و موفقیت را به سخره می گیرد و بیش از هر چیز، اصالت و سادگی و عشق و زیبایی را تقدیس می کند و در آخر انتقامش را از هالیوود می گیرد.
بخشهایی از کتاب " پدر خوانده "
...اموخته بود که جامعه بی ادبی های فراوانی میکند که باید تحمل کرد .اگاه بود که دراین دنیا زمانی می اید که متواضع ترین مردان ٬ اگر چشمانش را باز نگه دارد٬ میتواند انتقامش را از قدرتمند ترین مردان بگیرد و این به او ارامش میداد....ص ۲۰
مردی که برای بچه هاش پدر نباشه ٬ هیچ وقت یک مرد واقعی نیست...ص۴۵
دوستی در این دنیا همه چیزه....بیش از استعداد ارزش داره..بیش از دولت ارزش داره٬ تقریبا به بزرگی خانواده و عشیره است.این را هیچوقت فراموش نکن اگر از دوستی دیواری محافظ ساخته بودی ٬ نیازی به کمک من نداشتی...پدر خوانده ص ۴۷
سالها مشاهده در سکوت به او قبولانده بود که از مردمان دیگر باهوشتر و شجاع تراست ٬گرچه هیچگاه فرصتی بر سر راهش قرار نگرفته بود تا از ان هوش و شجاعت استفاده کند ....ص۲۸۲ پدرخوانده
مردان بزرگ ٬ بزرگ به دنیا نمی ایند ٬ بلکه رشد میکنند....ص۲۹۶ پدرخوانده
در هنگام جنگ ٬ انسانهای هوشیار و اینده نگر میتوانند ثروتهای بسیار برهم زنند ٬ اما برای عملی شدن چنین چیزی ٬ وقتی در جهان جنگ است ٬ در دنیای درون باید صلح برقرار باشد....ص۳۱۰ پدر خوانده
هر مرد اجازه ی یکبار حماقت را در زندگیش دارد ٬ نه بیشتر....پدر خوانده ص۴۱۳
کلمه مافیا در اصل به معنای مکانی امن و پناهگاه بود ٬بعدها نام ساختاری مخفی شد که علیه حکامی که قرنها بر این سرزمین و مردمش ظلم کرده است بودند بپا خاست..سیسیل سرزمینی بود که شاید بیش از هرجای دیگر در تاریخ ٬ بی رحمانه مورد تجاوز واقع شده بود .دستگاه تفتیش عقاید کلیسا ٬ فقر غنی را باهم سوزانده بود ....البته حالا به مرور زمان مافیا خودشان به دستهای غیر قانونی ثروتمندان و حتی به پلیس تقویتی ساختار قانونی و سیاسی تبدیل شده بود.یک ساختاری سرمایه داری نابودگر دیگر ٬ ضد کمونیسم٬ ضد ازادی٬.....پدخوانده ص۴۳۳
خروسهای پیر نمیتونن به استقبال افتاب پا بشن....ص۴۶۸
میدونی چی با مزه است؟ ادم میتونه از دود کردن (سیگار) خودش را بکشه٬ از نوشیدن خودش را بکشه ٬ از کار کردن خودش را بکشه ٬ حتی از خوردن ..اینها همه قبوله . تنها حالتی که از نظر پزشکی ادم نمیتونه خودش را بکشه ٬ از شدت عشق بازیه . اون وقت تمام موانع را در اینجا میگذارند.....پدر خوانده ص۴۹۹
بگذار دوست همیشه خوبی هایت را دست کم بگیرد و دشمن همیشه اشتباههایت را بزرگ تراز انچه هست ببیند....ص ۵۳۷ پدرخوانده
انتقام ، غذایست که سرد بهتر مزه میده....پدرخوانده
شسته شده از گناه ٬ بنده ای نزدیکتر از قبل به خدا ٬ سرش را خم کرد و دستانش را جلوی محراب برهم گذاشت.ذهنش را از تمامی افکار خالی کرد٬ از نفسانیت٬ بچه هایش٬ تمامی خشم٬تمامی یاغی گری و تمامی سوالها .سپس با خواستنی عمیق و واقعی برای خوانده شدن و مقبول شدن برای همسرش ٬ پدرخوانده ٬ دعا کرد.....پدر خوانده صفحه اخر.
فرانسیس فورد کاپولا سازنده سه گانه «پدرخوانده» عکسها و دستنوشتههایی از پدرخوانده را که قبلا تاکنون کسی آنها را ندیده بود، در قالب یک کتاب منتشر کرد.
به گزارش فیلموویز به نقل از مهر ، چهل و چهار سال پس از اکران فیلمی که جهان تحسینش کرد، فرانسیس فورد کاپولا کارگردان این اثر، اسنادی از یادداشتهای روزانه تولید این فیلم را در معرض دید عموم قرار داد.
در سال ۱۹۶۹ پارامونت از کاپولا خواست تا رمان «پدر خوانده» ماریو پوزو را به فیلم درآورد. او در مقدمه کتاب جدیدش درباره تولید این فیلم که ۲۴۵ میلیون دلار فروش کرد و سه اسکار برد، نوشت: قصد داشتم پروژه را ول کنم. تجاریتر و هرزهتر از آن بود که به سلیقه من بخورد.
پ.ن:من ابتدا کتاب "اخرین پدرخوانده " را خوندم و خیلی لذت بردم ، چند سال بعد کتاب پدرخوانده دستم رسید و بعدش فیلم پدر خوانده ، هر سه گزینه ها جذاب و دلنشین بودن امیدوارم اگر نخواندید و ندیدین ، امتحان کنید .