فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

نیست کسبی از توکل خوب‌تر

مولوی بلخی: گر توکل می‌کنی در کار کن- کشت کن پس تکیه بر جبار کن
مولوی بلخی: گر توکل می‌کنی در کار کن- کشت کن پس تکیه بر جبار کن


3- توکل به معنای جبرگرایی

بعضی از ما فکر می‌کنیم روزی ما در آسمانها مقدر شده است و خودمان را هم بکشیم وضع معیشتمان بهتر از این که هست نمی‌شود. این فرهنگ غلط ما را به سمت تنبلی و کارگریزی سوق می‌دهد. درست است که خداوند روزی ما را مقدر کرده اما اشتباه است اگر فکر کنیم همین وضعی که الان داریم چیزی است که خداوند برای ما مقدر کرده است. خداوند به همه این قدرت و اختیار را داده است که وضع و حال خود را بهتر کنند؛ چه از نظر مادی چه از نظر معنوی. حال که خداوند این امکانات را در اختیار ما قرار داده است، توکل نباید باعث شود ما استعدادها و امکانات خود را کنار بگذاریم و بگوییم روزی ما دست خداست و ما چه کار کنیم یا نکنیم بیشتر و کمتر نمی‌شود! از قدیم گفته اند از تو حرکت از خدا برکت.


حکایت نخچیران و شیر

شعر مثنوحکایت نخچیران و شیر چیران و شیر

دفتر اول مثنوی معنوی حکایت نخچیران و شیر به توکل و جبر اختصاص داده شده. برخی از ابیات مولوی به همراه ترجمه آن را در ادامه می‌خوانیم.
خلاصه ماجرا: تعدادی از حیوانات در یک برکه پررونق با هم زندگی می‌کردند. تنها مشکل آنها شیری بود که هر روز یکی از حیوانات را شکار می‌کرد و می‌خورد. روزی حیوانات تصمیم گرفتند بروند با شیر مذاکره کنند و او را متقاعد کنند که ما خودمان هر روز غذای تو را آماده می‌کنم، لطفا تو دیگر شکار نکن!

جمله گفتند ای حکیم با خبر

الحذر دع لیس یغنی عن قدر

در حذر شوریدن شور و شرست

رو توکل کن توکل بهترست

با قضا پنجه مزن ای تند و تیز

تا نگیرد هم قضا با تو ستیز

مرده باید بود پیش حکم حق

تا نیاید زخم از رب الفلق

برای شیر آیه و حدیث آوردند که روزی تو مقدر شده، پس اینقدر با قضا و قدر نجنگ تا این همه بدنت هم زخمی و مجروح نشود. گفتند باید به قضای الهی راضی بود.

گفت آری گر توکل رهبرست

این سبب هم سنت پیغمبرست

گفت پیغمبر به آواز بلند

با توکل زانوی اشتر ببند

رمز الکاسب حبیب الله شنو

از توکل در سبب کاهل مشو

شیر پاسخ داد توکل را قبول دارم ولی سعی و تلاش هم سنت پیامبر بود. پیامبر خودش به شخصی که افسار شترش را رها کرد گفت افسار شترت را ببند آن شخص گفت توکل بر خدا گم نمی‌شود! پیامبر گفت اول شتر را ببند بعد توکل کن. دلیل دیگر اینکه پیغمبر منزلت کاسب و بازاری را بالا می‌دانست و می‌گفت کاسب را دوست خدا است.

قوم گفتندش که ...

نیست کسبی از توکل خوب‌تر

چیست از تسلیم خود محبوب‌تر

**

طفل تا گیرا و تا پویا نبود

مرکبش جز گردن بابا نبود

چون فضولی گشت و دست و پا نمود

در عنا افتاد و در کور و کبود

اهالی برکه گفتند کسب و کار هرچقدر با ارزش باشد باز توکل بهتر است! مثلا بچه کوچک تا وقتی راه نیفتاده باشد همیشه در آغوش حمایت پدر و مادر است اما همینکه بخواهد خودش راه برود هر روز سر و صورتش زخمی می‌شود.

جان‌های خلق پیش از دست و پا

می‌پریدند از وفا اندر صفا

چون بامر اهبطوا بندی شدند

حبس خشم و حرص و خرسندی شدند

ما عیال حضرتیم و شیرخواه

گفت الخلق عیال للاله

آنک او از آسمان باران دهد

هم تواند کو ز رحمت نان دهد

آدم هم تا قبل از اینکه دست و پا بزند در بهشت برین خوش و خرم بود. اما وقتی دست درازی کرد از بهشت بیرونش کردند و زندانی احساسات و تصمیمات خود شد. پیامبر خودش گفته که مردم عیال خداوند هستند پس خداوند خودش روزی ما را می‌دهد. هر آن کس که دندان دهد نان دهد.

گفت شیر آری ولی رب العباد

نردبانی پیش پای ما نهاد

پایه پایه رفت باید سوی بام

هست جبری بودن اینجا طمع خام

پای داری چون کنی خود را تو لنگ

دست داری چون کنی پنهان تو چنگ

شیر گفت اگر روزی خودش می‌رسد پس چرا خداوند این همه امکانات و استعداد به ما داده است؟ او روزی ما را مشخص کرده اما مسیر آن را هم مشخص کرده تا پله پله آن را پیدا کنیم. وقتی دست و پا داری چگونه میتوانی کار نکنی و خودت را علیل و ذلیل نشان دهی؟ و چرا؟

خواجه چون بیلی به دست بنده داد

بی زبان معلوم شد او را مراد

دست همچون بیل اشارتهای اوست

آخراندیشی عبارتهای اوست

وقتی کسی بیل را به دست کارگر خود می‌دهد بدون اینکه حرفی بزند معلوم است که از او چه می‌خواهد! بیل زنی

سعی، شکر نعمتش قدرت بود

جبر تو انکار آن نعمت بود

سعی و تلاش انسان، مصداق شکر نعمت قدرتی است که خداوند به او داده

شکر قدرت قدرتت افزون کند

جبر نعمت از کفت بیرون کند

و کنار گذاشتن این همه قدرت و استعداد خدادادی کفران نعمت است.

زانک بی‌شکری بود شوم و شنار

می‌برد بی‌شکر را در قعر نار

گر توکل می‌کنی در کار کن

کشت کن پس تکیه بر جبار کن

اگر توکل هم میخواهی بکنی در کارهای خود و با کار کردن به خدا توکل کن و از او مدد بگیر نه با ترک کار!

جمله با وی بانگها بر داشتند

کان حریصان که سببها کاشتند

صد هزار اندر هزار از مرد و زن

پس چرا محروم ماندند از زمن

کرد وصف مکرهاشان ذوالجلال

لتزول منه اقلال الجبال

جز که آن قسمت که رفت اندر ازل

روی ننمود از شکار و از عمل

جمله افتادند از تدبیر و کار

ماند کار و حکمهای کردگار

کسب جز نامی مدان ای نامدار

جهد جز وهمی مپندار ای عیار

حیوانات به شیر گفتند: این همه تلاش و حرص و جهانگیری انسانها در طول تاریخ به کجا رسید؟ چه از آنها ماند؟

شیر گفت آری ولیکن هم ببین

جهدهای انبیا و مؤمنین

حق تعالی جهدشان را راست کرد

آنچ دیدند از جفا و گرم و سرد

شیر گفت حرص و طمع خیلی بد است اما انبیا و مؤمنین در راه کسب رضای خدا تلاش و کوشش می‌کنند. هدف آنها این است که با تلاش و خدمت به مردم، توشه آخرت خود را تکمیل کنند و عزت خود را حفظ کنند.

مکرها در کسب دنیا بارد است

مکرها در ترک دنیا وارد است

مکر آن باشد که زندان حفره کرد

آنک حفره بست آن مکریست سرد

این جهان زندان و ما زندانیان

حفره‌کن زندان و خود را وا رهان

شیر: من به کار بردن فکر و اندیشه برای اهداف دنیوی را نمی‌پسندم؛ بلکه انسان آگاه برای رهایی یافتن خود از زندان احساسات و تصمیمات غلط خود تلاش می‌کند. مانند زندانی که دیوار زندان را برای فرار سوراخ می‌کند.

چیست دنیا از خدا غافل بدن

نه قماش و نقده و میزان و زن

شیر: دنیایی که من از آن فرار می‌کنم چیزهایی است که فرد را از یاد خدا غافل می‌کند. دنبال مال و دارایی و لباس‌های فاخر و پول نقد و مغازه و زن و زندگی بودن دنیاپرستی نیست.

مال را کز بهر دین باشی حمول

نعم مال صالح خواندش رسول

پیامبر فرمود چقدر مال حلال، برای شخص صالح خوب است!

آب در کشتی هلاک کشتی است

آب اندر زیر کشتی پُشتی است

بستگی به این دارد که ثروت را با چه هدفی به دست آوری و در چه راهی خرج کنی؛ مثل آب که وقتی زیر کشتی باشد باعث می‌شود حرکت و پیشروی کند و کشتی روی آن آرام و روان است ولی وقتی وارد کشتی شود آنرا غرق می‌کند.

گر چه جمله این جهان ملک ویست

ملک در چشم دل او لاشی‌ست

انسان کامل و ثروتمند اینگونه است.

جهد حقست و دوا حقست و درد

منکر اندر نفی جهدش جهد کرد

تلاش و کار لازم و ضروری است. تا دوا پیدا نکنی درد تو درمان نمی‌شود. حتی کسی که می‌خواهد بگوید سعی و تلاش غلط است هم باید تلاش کند تا بتواند ثابت کند که تلاش کردن بی‌فایده است!

زین نمط بسیار برهان گفت شیر

کز جواب آن جبریان گشتند سیر

پارت 1- توکل به معنای خوشبینی به آینده
https://vrgl.ir/orp0k



توکلسنت پیامبرفرهنگ غلطپدر و مادرکسب و کار
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید