یک روز حین برگشت به خانه وارد میدان ترهبار شدم تا در نمازخانه آنجا نماز بخوانم. غروب بود. داخل کانکس بر اساس قبلهای که حدس زده بودم گارد گرفتم که نیت کنم که یک نفر وارد شد، از بس تشخیصم عجیب بود رودروایسی را کنار گذاشت و گفت قبله را اشتباه ایستادی من هم برایش استدلال کردم که نه اگر اینجا شمال باشد و اینجا جنوب قبله پس این جور است. از پررویی من تعجب کرد و گفت داداش! من اینجا مغازه دارم این کانکس را هم خودمان آوردیم و نصب کردیم حالا تو میگویی قبله اونوری است؟
یک بار هم در مجتمع رفاهی بین راهی روناک (در آزادراه کاشان- قم) داشتم نماز میخواندم چند نفر دیگر هم مشغول نماز بودند. (مجتمع روناک نمازخانه و سرویس بهداشتی تمیزی دارد. علاوه بر علامت قبله، کف نمازخانه هم موکتهایی پهن بود که قبله را مشخص میکرد.) یک پیرمرد میانسال وارد شد و نگاهی بر علامت قبله که روی دیوار بود انداخت و با اشاره دست به فرد همراهش گفت قبله این طرفی است (حداقل 20 درجه خلاف قبله را نشان داد!) با خودم گفتم خیلی بعید است اون مجتمعی که خودش این علامت را روی دیوار زده، موکت رو اشتباه پهن کرده باشد.
حکایت برخی افراد صاحب زبان اما کم سواد که از نظام بانکداری کشور انتقاد میکنند و آن را ربوی میدانند هم از این باب است. (حساب پژوهشگران و محققان فقیه در مقوله اقتصاد بحثش جداست.) مثلا «شورای فقهی بانک مرکزی» عالیترین نهاد در زمینه نظارت شرعی در نظام بانکی کشور محسوب میشود که وظیفه پایش اسلامی بودن فعالیتهای بانکها را برعهده دارد.
درباره کاسه داغتر از آشها دو مثال دیگر بزنم: در ایام کرونا پژوهشگران ایرانی توانستند واکسن این بیماری را درست کنند و حتی رهبر معظم انقلاب خودش هم واکسن زد اما بعضی از این کاسهها میگفتند کرونا توهم است و واکسن توطئه یهودیان برای عقیمسازی ایران است. یا در همان ایام درب ورود حرمهای زیارتی را بستند بعد یکی از کاسهها جلوی حرم داد میزد که تهران غلط کرده! (یعنی وزارت بهداشت جمهوری اسلامی غلط کرده)
نکته درسآموز دیگری که به این بحث ربط دارد ماجرای سهمیهبندی بنزین بود که با هدف کاهش مصرف سوخت صورت گرفت. آنجا خیلیها پشت دولت را خالی کردند اما ولی فقیه سریعا (صبح یکشنبهای که شنبهاش بنزین گران شد) موضع خودش را اعلام کرد؛ او گفت (ایشان فرمودند) کارشناسان پس از تبادل نظرهای گوناگون به این نتیجه رسیدند که بنزین باید سهمیهبندی شود پس من هم از تصمیم کارشناسان و تصمیم دولت حمایت میکنم! یعنی حتی ولی فقیه هم خودش را تابع تصمیم دولت میداند و حامی آن.
عقل هم حکم میکند وقتی یک ساختار و دم و دستگاه عریض و طویل راه افتاده و برای هر تخصصی صدها متخصص استخدام کرده تا بتواند کشور را اداره کند(با همه نواقص احتمالی در سیستم) من شهروند نمیتوانم بیایم کل این ساختار را براساس شنیدهها و حدسیات خودم انکار کنم و بگویم کلش غلط است. حالا شاید بگویند در وزارتخانه نفوذی وجود دارد و آنها برای دولت تصمیمسازی میکنند. اینجا هم باز خود دولت و دستگاههای نفوذیاب صلاحیت بیشتری برای رد یا تاییدش دارند تا من شهروند عادی.
یک لقمه هم طنز به مطلب امروز اضافه میکنم: قرآئتی: تو بهتر میفهمی یا پیغمبر(ص)؟