داشتم سوره اعراف (جزء نهم) را میخواندم که به این آیه برخوردم. آیه 146 میگوید افرادی وجود دارند که هرگاه راه هدایت را مشاهده کنند، آن را دنبال نمیکنند ولی اگر راه گمراهی را ببینند، آن را انتخاب میکنند!! از نظر فلسفی باید پرسید این تمایل به باطل و گمراهی و انحراف در چه افرادی به وجود میآید و نهادینه میشود؟
این یک امر بدیهی است که انسانها خوب و بد را درک میکنند اما انتخاب خوب یا بد یک مساله فرهنگی و تربیتی است. فهمیدن خوب و بد یک چیز است و انتخاب آنها یک چیز دیگر...
من فکر میکنم اگر در دنیایی را تصور کنیم که فقط یک فرد در آن زندگی کند قطعا او همیشه خوب و خوبی را انتخاب میکند اما در جامعه انسانی که موضوع مقایسه، رقابت و زورگوییها به وجود میآید انتخاب بد نکردن کمی سخت میشود. مثلا در موضوع ظلم کردن یک فرهنگی در بعضی آدمها وجود دارد که میگوید «انسان، گرگِ انسان است! بخور تا خورده نشوی» در این فرهنگ برای اینکه به تو ظلم نشود فقط یک راه وجود دارد آن هم اینکه خودت ظالم باشی! این فرهنگ، قانون جنگل را بر جهان حاکم میکند.
در نقد این مطلب باید بگویم تنها راه اینکه از ظلم در امان باشی این نیست که ظالم باشی بلکه راهش این است که قدرتمند باشی. اگر قدرتمند باشی کسی نمیتواند به تو ستم کند و به میزان قدرتی که داری میتوانی از مظلومان در برابر ظالمان دفاع کنی.
به هر حال انواع اقسام تربیتها در مسیر زندگی انسان باعث میشود که به سمت یکی از این دو تمایل بیشتری پیدا کند. تربیت بد باعث میشود تا شخصیت انسان به سمت گمراهی متمایل شود.
به طور خلاصه و جمعبندی باید بگویم آن چیزی که شخصیت ما را میسازد و تمایلات ما را جهت میدهد عادات ما هستند. عادتهای ما فقط و فقط بر اثر تربیت ایجاد میشوند. نکته اخلاقیش☺ هم این که خودتان را به عادتهای نیکوی ریز و درشت مزین کنید تا بتوانید تمایلات خود را آگاهانه مدیریت کنید.
در حاشیه این بحث میتوان به صفت فرقان اشاره کرد. فرقان جایگاهی است که انسان در آن جایگاه میتواند فرق بین حق و باطل را به راحتی تشخیص دهد. صفت فرقان یکی از نتایج رعایت تقوا است. یعنی همانطور که انسان متکبر و بی تربیت ذاتش به سمت گمراهی متمایل میشود انسانی که خودش را درست تربیت کرده و مراقب خودش بوده است هم ذاتش به سمت انجام کارهای خوب متمایل است و جای درست تاریخ را راحتتر میتواند پیدا کند و در کنار آن بایستد. درود خدا بر فاروق اعظم
بعد یادم آمد که چند آیه قبل قوم یهود در راه فرار از مصر گروهی بتپرست را دیدند و به حضرت موسی گفتند ما هم بت میخواهیم! و بنی اسرائیل را از دریا [یی که فرعونیان را در آن غرق کردیم] عبور دادیم؛ پس به گروهی گذر کردند که بر پرستش بتهای خود ملازمت داشتند، گفتند: ای موسی! همان گونه که برای آنان معبودانی است، تو هم برای ما معبودی قرار بده!! موسی گفت: قطعاً شما گروهی هستید که جهالت میورزید. (۱۳۸)
وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَهُمْ ۚ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ۚ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿١٣٨﴾
موسی گفت همین یک ساعت پیش شما معجزه خداوند را دیدید که نیل را شکافت و شما را از چنگ فرعون نجات داد! اینجا بود که خداوند درباره یهود گفت اگر هزار تا معجزه هم به اینها نشان دهی خداپرست نمیشوند:
وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا... ﴿١٤٦﴾
آخرش هم وقتی دیدند موسی این کار را برایشان نمیکند خودشان گوساله سامری را درست کردند: از زیورهای خود مجسمه گوسالهای ساختند که صدای گاو داشت!و آن را [به عنوان معبودی برای پرستش] گرفتند (۱۴۸)
وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ۚ... ﴿١٤٨﴾
نقش فرهنگ و تربیت قوم یهود در تمایل به بتپرستی چه بود؟ قوم یهود از نسل حضرت یعقوب هستند. آنها بعد از اینکه یوسف گمگشته را پیدا کردند از کنعان به مصر مهاجرت کردند. از اینجا معلوم میشود هشتاد درصد بنی اسراییل همان برادران یوسف هستند که با وقاحت و بیشرمی برادر خود را فقط به خاطر اینکه بچه خوبی بود در چاه انداختند!
جمعیت بنی یعقوب در مصر زیاد شد ولی حکومت با آنها مانند افغانی (اتباع بیگانه) برخورد میکرد! گویا حق شهروندی نداشتند و به بیگاری گرفته میشدند. تا اینکه پادشاه مصر آن خواب معروف را دید که قرار است پسری از بنی اسراییل بزاید و تاج و تخت فرعون را در حلقومش فرو کند.این خواب باعث شد ظلم بر بنی اسراییل شدت پیدا کند. آن پسر همان حضرت موسی (ع) بود که این همه برای تربیت بنیاسراییل زحمت کشید ولی فایدهای نداشت.
یک نکته طنز تاریخی هم بگویم: همیشه سعی کنید یک حساب بانکی مخفی داشته باشید برای روز مبادا.
همیشه یک حساب بانکی مخفی داشته باشید. یک میزان پولی در این حساب قرار دهید و اصلاً از آن استفاده نکنید. آن را برای زمانی که ممکن است اوضاع شما خیلی نامساعد باشد، نگه دارید. باید چنین حسابی داشته باشید که در چنین مواقعی بتوانید با استفاده از آن خود و بیزینس خود را نجات دهید.
حضرت ابراهیم که درود خدا بر او باد هم این کار را انجام داد. ایشان دو پسر داشتند به نام اسماعیل و اسحاق که اسماعیل را به جایی دور از چشم خاندان خود فرستاد. حضرت اسماعیل فرزند هاجر در مکه زندگی تشکیل داد و از نسل او حضرت محمد متولد شد. چون قوم یهود که از فرزندان اسحاق هستند دین ابراهیم را نابود کردند و پیامبری به نسل حضرت اسماعیل منتقل شد.
پیشنهاد میکنم این مناظره زیبای امام رضا (ع) با یهود را با تمرکز و دقت بالا تماشا کنید: سریال ولایت عشق