شبی عشایر کرمانشاه، سادگی زندگی، غذای محلی و سیاه چادرشون* رو با ما شریک شدند. شب با صدای پارس سگها گله و الاغ ها به خواب رفتیم (که البته بعضی ها به این موسیقی گوش نواز عادت نداشتند و تا صبح نخوابیدند) و صبح زود با طلوع آفتاب، صدای خروس ها و حرف زدن گله بزها! ما را از خواب بیدار کرد.
جذاب تر از خوابیدن در سیاه چادر غذاهای ارگانیک و محلی عشایر بود که دیدن درست کردن نان و آبگوشت آتیشی به اندازه خوردنش برامون جاذبه داشت. چنگال (chengal) از غذاهای محلی عشایره که برای درست کردنش نان گرده (Gerdeh)، که مخلوط آرد،شکر، شیر، تخم مرغ، زرچوبه، روغن حیوانی و رازیانه هست، با روغن حیوانی داخل قابلمه ریخته و چنگ زده میشه تا کاملا مخلوط و گرم بشه و بعد نون رو روی ساج، آهن سپر شکلی که روی آتش میزارن و روی اون نون درست میکنن، میپزند و اونو خرد میکنند.
سیاه چادر عشایر کرمانشاه
*سیاه چادر عشایر از الیاف بافته شده از موی بز توسط زنان عشیره درست میشه که با داربست های چوبی برپا میشه. در گرما به دلیل رنگ تیره چادر و منافذ موجود در آن، داخل چادر بدون هیچ خنک کننده ای هوای مطبوعی داره و در باران الیاف بز با جذب آب منافذ چادر رو میبنده و مانع نفوذ آب میشه.
پست های بیشتر درباره سفرهامو تو مجله هوریز در سایت hooriz.com بخونین.