اعظم ن. چرمهینی
اعظم ن. چرمهینی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

ویژگی هم تیمی در استارتاپ ها

از اونجایی که دومین دلیل شکست استارتاپ ها در ایران، تیم ورک ضعیفه، این موارد را براساس مطالعه + تجربه شخصی ام مینویسم.

تا تیم ورک یاد نگیریم آروم نمی گگیریم!
تا تیم ورک یاد نگیریم آروم نمی گگیریم!

اول از همه، هم تیمی بودن به این معناست که باید شانه به شانه هم باشید و خود را در شرایط برابر احساس کنید و حس رئیس و کارمندی نداشته باشید. وگرنه خیلی زود دلسرد می شوید.

هم تیمی باید بفردی متخصص در حوزه موردنیاز باشد. البته بنیانگذار مربوطه هم به همان میزان باید دستمزد و سهام به او اعطا کند. در غیر اینصورت و با جذب افراد کم تجربه و با کیفیت پایین به هسته اولیه تیم، سرعت پیشروی کار کند شده و خودبخود هزینه ها هم بالا خواهند رفت.

اینکه او آدم اخلاقگرا، قابل اعتماد یا دوست خوبی هست، به معنی این نیست که لزوما هم تیمی خوبی هم هست! خصوصا پس از جذب سرمایه چند صد میلیونی، پول زیاد، حقیقت آدم هارو نشون میده و یک شبه از این رو به اون رو خواهند شد!

هم تیمی باید دید متفاوتی داشته باشد و زاویه دید جدیدی را به ما اضافه کند. مثالی که آقای علمی میزنه "شرکت‌های که چند ملیتی هستند ۳۵٪ بهتر از شرکت‌هایی که از یک ملیت تشکیل شده‌اند عمل میکنند" راجع ارزشمندی همین تفاوت ها در سازمان هست. مثلا حضور من به عنوان یک خانم در یک تیم استارتاپی محصول محور میتوانست توجه بیشتر به جزییات طراحی را فراهم کند، چیزی که هم تیمی ارجمندم از آن استقبال نمیکرد و میگفت تو زیادی ریزبینی!

توانایی‌های افراد تیم باید مکمل هم باشد و هم پوشانی نداشته باشد. مثلا همه فنی مهندسی یا همه فارغ التحصیل MBA نباشند و همه سهام بین انها تقسیم نشود. چراکه در طول کار، ایده اولیه بارها عوض شده پخته شده و دیگر شباهتی به ایده اولیه بنیانگذار ندارد. پس شاید لازم باشد در مراحل بعدی، مثلا یک مدیر/طراح محصول هم اضافه شود و بخشی از سهام به او تخصیص داده شود.

یه جمله معرف هست که میگه "سرعت تیم معادل سرعت کندترین عضو اون تیمه". پس هم تیمی از نظر شخصیتی، انعطاف پذیر، سازگار و دوستدار یادگیری باشد. مغرور نباشد و ادعای همه چیز دانی نداشته باشد. در رشته خود روز به روز اطلاعاتش را زیاد کند، اما به تخصص بقیه کاری نداشته باشد و ارزش کار بقیه را پایین نیاورد و زیرآب نزند. مثالش یکی از هم تیمی های سابق بنده است که رشته اش چیز دیگری بود و هرچه راجع ارگونومی انجام میدادم میگفت اینکه ارگونومی نیست توکه هنوز کاری نکرده ای!


تک روی بیش از حد نداشته باشد(خود همه چیز دانی!). بیش از حد هم برای انجام وظایف ش به بقیه وابسته (و آویزان!) و مستاصل نباشد. اصلا استیصال در انجام تسک ها، نشانه عدم تخصص وی و نیاز به بازنگری راجع ادامه حضور او در تیم هست!

گاهی یکی از اعضا برای دیده شدن بیشتر، خود شیرینی و احتمالا دریافت حقوق و سهام بیشتر، کاری که در پشت صحنه توسط شخص دیگری انجام شده یا از کار فرد دیگری الهام گرفته است را تماما به نام خود میزند. ضمن احترام به اصل سینرژی، هم تیمی نباید اینقدر شهوت دیده شدن داشته باشد!

متعهد باشد. به این معناکه استارتاپ را متعلق به خودش بداند. البته شما بنیانگذار عزیز هم باید با نوشتن قراردداد مکتوب، پرداخت منظم دستمزد و یا بخشیدن بخشی از سهام، زیربنای این تعهد را ایجاد کرده باشید!


یکی برای همه، همه برای یکی!
یکی برای همه، همه برای یکی!

هم تیمی باید مهارت گوش دادن و صحبت کردن برای حل مسائل داشته باشد. باید صدای خستگی ها، بی انگیزگی ها، تعارض ها و نارضایتی هارو شنید و اونهارو خفه نکرد. چندی پیش در تیمی بودم که بنیانگذار مربوطه در مقاطعی از کار جواب پیام هارو نمیداد، اختلاف ها رشد کرد، حس نارضایتی از وضع موجود و دیدن همه مشکلات از جانب طرف مقابل در من ایجاد شد و اینها کم کم باعث شد تیم را ترک کنم. خوب که فکر میکنم، اگر او به موقع حرف میزد و برای چهار ماه(!!!) در غارش نمیرفت الان من هنوز در آنجا بودم.

زودرنج نبودن. البته شخصا هستم و باید خود را اصلاح کنم!

اگر سرمایه گذار یکی از اعضاست، به عنوان یک اصل، نباید در جزییات اجرایی کار دخالتی کند و به همان پشت میز نشینی اش ادامه دهد! اظهارنظر های وی، بعضا باعث رنجش، و ازهم پاشیده شدن تیم شده است.

دغدغه‌ و اولویت اصلی هم تیمی، استارت‌آپ فعلی شما باشد. مثلا فردی که قصد مهاجرت یا انجام پایان نامه دارد، یا در شرف رفتن به سربازی است گزینه مناسبی نیست. افرادی هم که در فرآیند ازدواج یا طلاق هستند، به علت اینکه دارند تغییر بزرگی را تجربه میکنند ممکن است بازدهی لازم را نداشته باشند!


استارتاپهم تیمیشتابدهندهتجربه کاریکار تیمی
محقق و طراح محصول (UI/UX Designer)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید