ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا فراهانی
علیرضا فراهانی
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ سال پیش

آگاتا کریستی | بهترین‌ها کدامند؟ از کجا شروع کنیم؟

چند وقت پیش یکی از دوستام در مورد اینکه از چه کتاب‌های آگاتا کریستی شروع کنه و بهترین‌هاش کدومن از من راهنمایی خواست. از اونجا که آگاتا کریستی نویسنده‌‌ای بسیار محبوبه و ملکه‌ی سبک جنایی محسوب می‌شه، این سوال می‌تونه برای افراد دیگه‌ای هم مطرح باشه. در مورد بهترین آثار آگاتا کریستی، حتی به فارسی هم چندین مقاله‌ی اینترنتی وجود داره (برای نمونه مقاله‌‌های ۱، ۲، ۳). اما از اونجا که در ویرگول مطالب زیادی در مورد آگاتا کریستی نیست، لیست بهترین‌ها هم تا حدی سلیقه‌ایه و منم حرف‌های متفاوتی داشتم برای گفتن، تصمیم گرفتم این مطلب رو بنویسم.

من از بچگی عاشق معما و پازل بودم و داستان‌های پوآرو رو به همین دلیل و علاوه بر اون به خاطر جذابیت ذاتی که داستان‌های جنایی برام دارن خیلی دوست دارم. با آگاتا کریستی از سریال‌های پوآرو که از تلویزیون پخش می‌شد آشنا شدم و تا الان بیشتر داستان‌های بلند مارپل، پوآرو و همین‌طور چندین کتاب مستقل دیگه‌ی آگاتا کریستی رو خوندم و اقتباس‌های تلویزیونی پوآرو (با بازی دیوید سوشی) و خانم مارپل (با بازی جوآن هیکسون) رو کامل دیدم. پس شاید اشتباه نباشه که خودم رو آشنا با آگاتا کریستی بدونم.

از راست به چپ: دیوید سوشی (بازیگر نقش پوآرو در سریال هرکول پوآرو)، آگاتا کریستی، جوآن هیکسون (بازیگر نقش مارپل در سریال خانم مارپلِ BBC)
از راست به چپ: دیوید سوشی (بازیگر نقش پوآرو در سریال هرکول پوآرو)، آگاتا کریستی، جوآن هیکسون (بازیگر نقش مارپل در سریال خانم مارپلِ BBC)



درباره‌ی آگاتا کریستی

آگاتا کریستی در طول عمر بابرکتش، ۷۴ رمان،‌ ۲۸ مجموعه داستان کوتاه، ۳ کتاب شعر، ۱۶ نمایشنامه و ۲ خودزندگی‌نامه و چند اثر دیگه منتشر کرد. مجموعه‌ی کتاب‌های اون، با چیزی بین ۲ تا ۴ میلیارد نسخه‌ی فروش رفته، کریستی رو بعد از شکسپیر دومین نویسنده‌ی پرفروش تاریخ می‌کنه! همچنین آثار اون بیش از هر کس دیگری به زبان‌های مختلف ترجمه شده.

آگاتا کریستی چند شخصیت داستانی درست کرده که معروفترین اون‌ها هرکول پوآرو و خانم مارپل‌ ان که به واسطه‌ی پخش مکرر سریال‌های تلویزیونیشون خیلی‌ها باهاشون آشنان. البته شخصیت‌های دیگه‌ای مثل تامی و تاپنس، سربازرس بَتِل و کلنل رِیْس هم در چند کتاب ظاهر می‌شن. از این بین، سهم هرکول پوآرو، کارآگاه محبوبِ کله‌تخم‌مرغیِ بلژیکی با سبیل منحصر به فردش، ۳۳ رمان و ۵۱ داستان کوتاه و ۱ نمایشنامه‌ اس. سهم خانم مارپل، پیردخترِ باهوش و خاله‌زنک، ۱۲ رمان و ۲۰ داستان کوتاه و سهم تامی و تاپنس هم ۴ رمان و ۱۴ داستان کوتاهه.

بیشتر از این کش نمیدم. اول لیست بهترین آثار رو می‌آرم و بعد در مورد اهمیت ترتیبِ خوندنِ آثار می‌گم.

سطح ۱ یا S یا شاهکارها یا «آگاتا کریستی و این کار‌هاش»

تقریبا در مورد بهترین آثار آگاتا کریستی اتفاق‌نظر وجود داره و این آثار، به حق، در تسخیر کتاب‌های پوآروئه. اگر کتابای زیر رو بخونید، بیشترِ لذتی که می‌تونستید از کتاب‌های پوآرو و حتی کل آثار کریستی ببرید رو بردید! تمام اعضای این سطح معماهای جنایی بسیار درخشانی دارن و یا آشکار شدن قاتل برابر با ریخته‌شدن برگ‌های شماست(!) که در زمان حیات آگاتا کریستی یکی از مهمترین مولفه‌ی داستان‌های جنایی هم بوده. البته همون طور که شوکه کردن مهم بوده، منطقی بودن ماجرا هم مهم بوده و ارزش داستان معمایی-جنایی به این بوده که سرنخ‌ها در طول کتاب به خواننده داده بشن و به اصطلاح معماها قابل حل شدن باشن.

* اگر کتابی چند اسم داشته، اسم‌های مختلفش رو ذکر کردم.

ده سرخپوست کوچک / سپس هیچ‌کدام باقی نماندند

تنها کتاب این سطح که پوآرو در اون حضور نداره. ششمین کتاب پرفروش تاریخ با بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه‌ی فروش رفته. یک شاهکار جنایی با یک ایده‌ی بسیار زیبا. البته شاید شما داستان رو بخونید و بعدش بگید اینکه خیلی ایده‌ی تکراری و لوسی داشت! ولی حقیقتش اینه که آثار ادبی و سینمایی بعدا از ایده‌ی این داستان خیلی الهام گرفتن. خود کریستی در مورد این کتابش می‌گه از نظرش بهترین کارش یا کاری که بیشترین لذت رو در نوشتنش برده باشه نیست، اما بیشترین سختی رو در نوشتن این کتاب کشیده و استادانه‌ترین کارشه. ‌‌BBC سال ۲۰۱۵ اقتباس سه قسمتی قابل قبولی از این اثر ساخت.

خلاصه داستان: هشت نفر به خونه‌ای در یک جزیره‌ دعوت می‌شن و به همراه دو مستخدمِ خونه منتظر میزبان هستند که خبری ازش نیست. بعد از شام نواری پخش می‌شه و تک‌تک افراد رو به دست داشتن در جنایت‌های مختلف محکوم می‌کنه. حالا این ده نفر هستند و یک جزیره که نمی‌تونن ازش خارج بشن…

قتل راجر آکروید

سومین رمان هرکول پوآرو و منتشر شده در سال ۱۹۲۶. در بین بهترین رمان‌های پوآرو، همین رمانه که بیشترین بار، عنوان بهترین اثر رو به خودش می‌گیره. پوآرو اینجا خودشو بازنشسته کرده و به روستا پناه برده تا از قتل و جنایت دور باشه و به سبزی‌کاری بپردازه (کریستی بعدها از اینکه از ابتدا پوآرو رو خیلی پیر خلق کرده ابراز پشیمانی می‌کنه و مایه‌ی کلافگیش بوده). اما هر جا پوآرو باشه، قتل هم خودشو می‌رسونه! کتاب بسیار شوک‌آوریه و متاسفانه توضیح بیشتر ممکنه باعث لو رفتن داستان بشه. بخونید و از نبوغ آگاتا کریستی لذت وافر ببرید.

قتل در قطار سریع‌السیر شرق

یکی دیگه از رمان‌های پوآرو، نوشته شده به سال ۱۹۳۴. از این کار بیشتر از سایر کارهای کریستی اقتباس ساخته شده. در محبوبیت این اثر همین بس که دو اقتباس سینمایی معروف داره. اولی رو کارگردان شهیر، سیدنی لومت در سال ۱۹۷۴ ساخت که بازیگرانی مثل شان کانری، اینگرید برگمان، لورل باکال و آلبرت فینی (پوآرو) در اون بازی می‌کنند. فیلم دوم رو کنت برانا در سال ۲۰۱۷ ساخت و جدا از خودش که نقش پوآرو رو داره، جانی دپ، پنه‌لوپه کروز، میشل‌ فایفر، جودی دنچ و ویلم دفو هم ایفای نقش می‌کنند.

قتل در قطار سریع‌السیر شرق (۲۰۱۷) با بازی کنت برانا (پوآرو) و جانی دپ
قتل در قطار سریع‌السیر شرق (۲۰۱۷) با بازی کنت برانا (پوآرو) و جانی دپ


علاوه‌ بر ایده‌ی بسیار زیبای معمای داستان، بن‌مایه‌های اخلاقی داستان فراتر از سایر آثار کریستیه و این ارزش‌های این کتاب رو بالاتر می‌بره. خرده اشاراتی هم که به تفاوت فرهنگ اروپاییان با هم و با آمریکایی‌ها در اون زمان می‌شه در نوع خودش جالبه.

خلاصه‌ی داستان: پوآرو در حال برگشت از یک ماموریت از شوروی به خونه‌اس و قصد داره تو استانبول بمونه که برنامه‌اش به هم می‌خوره و باید سریعتر برگرده اما قطار سریع‌السیر شرق پره و جایی نداره. رئیس خط که پوآرو رو از جای دیگه‌ای می‌شناخته پارتی‌بازی می‌کنه و پوآرو رو در قطار جا می‌ده. قطار در مسیر به علت برف سنگین متوقف می‌شه و یکی از مسافرین هم همچنین از ادامه‌ی زندگی متوقف می‌شه(!) تا پای پوآرو به یکی از سخت‌ترین پرونده‌هاش باز بشه و مجبور شه برای حلش حسابی به سلول‌های خاکستری مغزش فشار بیاره.

مرگ روی رود نیل


خلاصه‌ی داستان: پوآرو برای تعطیلات به مصر و تور نیل‌پیمایی با یک قایق بزرگ رفته. در قایق یک دختر جوان ثروتمند به اسم لینت از پوآرو درخواست می‌کنه که از شر دوستش جاکلین که سایه به سایه تعقیب و اذیتش می‌کنه خلاصش کنه. لینت با نامزد سابق جاکلین ازدواج کرده و اون هم بابت این قضیه به شدت ناراحته و تصمیم به کوفت کردن زندگی و ماه‌عسل اون دو تا گرفته (مثلث عشقی به صورت خلاصه). در نهایت هم لینت به قتل می‌رسه و همه‌ی نگاه‌ها متوجه جاکلین می‌شه که تمایلش برای کشتن لینت رو حتی به زبون هم آورده بوده. اما چند نفر در بازه‌ی وقوع قتل پیش جاکلین بودن. پس کی لینت رو کشته؟

همین یک ماه پیش هم فیلم سینمایی این کتاب اکران شد که کارگردان و بازیگر نقش پوآرو مجددا کنت برانا است و گل گدوت هم در فیلم بازی می‌کنه.

این داستان هم متعلق به دوران طلایی آگاتا کریستیه و سال ۱۹۳۷ منتشر شده. جنبه‌های درام این داستان از عموم داستان‌های کریستی پررنگ‌تره،‌ کاراکتر پردازی‌ها قوی‌تره و البته معمایی پیچیده و چند داستان فرعی داره.

قتل‌های الفبایی


خلاصه‌ی داستان: همون‌طور که احتمالا از عنوان کتاب حدس زدید، مقتولین این داستان بر اساس حروف الفبا مرتب شده‌ان. پوآرو نامه‌ای از کسی که خودشو A.B.C معرفی می‌کنه دریافت کرده که نویسنده در اون خبر از یه قتل در آینده‌ی نزدیک می‌ده. از همون ابتدا پوآرو قضیه رو جدی می‌گیره اما هیچ سرنخی هم نداره. پرونده با هر قتل معروف‌تر و حساس‌تر می‌شه اما پلیس و پوآرو نمی‌تونن کاری پیش ببرن و انگیزه‌ای پشت قتل‌ها نیست. اما پوآرو چطور باید این قاتل روانی رو پیدا کنه؟

قتل‌های الفبایی یکی از دیگه از آثار برجسته‌ی کریستی در دوران طلایی‌اش و منتشر شده در سال ۱۹۳۶ است. در این داستان کاپیتان هستینگز و سربازرس جپ هم حضور دارن و راوی بخش‌هایی از داستان کاپیتان هستینگز مظلومه که از دست کنایه‌ها و فخرفروشی‌های پوآرو در طول داستان بی‌نصیب نمی‌مونه. اگرچه در خیلی از کارهای کریستی تعداد قتل‌ها بیشتر از یک مورده، اما قاتل سریالی پدیده‌ایه که این داستان رو خیلی جذاب می‌کنه. در بین ایده‌های عجیب و غریب کریستی، شاید ایده‌ی این داستان قابل اجرایی‌ترین در زندگی واقعی باشه!


سطح ۲ یا A یا «شاید خواستیم به جز پوآرو یه چیز دیگه بخونیم!»

تو این سطح اصل رو بر تنوع گذاشتم. یعنی آثار برتر رو بر اساس کاراکتر اصلی تفکیک می‌کنم و داستان‌های خوب هر کدوم رو می‌آرم.

هرکول پوآرو


پنج خوک کوچک / قتل در گذشته

خلاصه‌ی داستان: دختر جوانی به نام کارلا به پوآرو مراجعه می‌کنه که شانزده سال پیش، مادرش رو به جرم کشتن پدرش که نقاش معروفی بوده محکوم کرده بودن. کارلا نامه‌ای رو به پوآرو نشون می‌ده که مادرش در اون خودشو بی‌گناه معرفی می‌کنه و کارلا هم به اون باور داره اما از پوآرو می‌خواد که در مورد این قتل تحقیق کنه. کارلا می‌ترسه که اگر حقیقت کشف نشه، نامزدش اونو ترک کنه. پوآرو هم قبول می‌کنه و حالا باید به دنبال پیدا کردن حقیقت، از بین صحبت‌های پنج فرد دیگه که در ماجرای کشته کردن کارلا حضور داشتن باشه. اما از صحبت‌هایی که گَردِ شانزده سال فراموشی روشون نشسته چه چیزی می‌شه فهمید؟

منتشر شده در سال ۱۹۴۲. اگر بخوام کاملا سلیقه‌ای عمل کنم، جای این داستان رو با قتل روی رود نیل عوض می‌کنم. در زمان آگاتا کریستی، پیچیدگی ماجرا و اینکه چقدر می‌تونه خواننده رو غافلگیر کنه مهمترین رکن داستان‌های جنایی محسوب می‌شدن اما الان جنبه‌های دیگه مثل شخصیت پردازی و زیبایی خود داستان - و نه صرفا معمای جنایی اون - نقش پررنگ‌تری گرفتن. داستان فقط پنج مظنون داره که به نسبت بسیاری از آثار کریستی کمتره و معمای ساده‌تری از داستان‌های دیگه‌ی پوآرو که در سطح یک آوردم داره. پیچیدگی در صحبت‌های افراد، از زاویه‌های مختلف به یک اتفاق واحده.

اقتباس تلویزیونی این کتاب با بازی دیوید سوشی، اولین قسمت این سریال بود که ظاهر مدرن به خودش گرفته بود و به نظر من با اختلاف بهترین قسمت سریال پوآرو هم هست. از نظر فیلم‌برداری، تدوین، موسیقی و قوتِ فیلم‌نامه، یک سرو گردن از سایر قسمت‌ها بهتره.

تصویری از اقتباس تلویزیونی پنج خوک کوچک. بازیگر مرد برایتان آشنا نیست؟
تصویری از اقتباس تلویزیونی پنج خوک کوچک. بازیگر مرد برایتان آشنا نیست؟


ورق‌ها روی میز

خلاصه‌ی داستان: پوآرو و ۷ نفر دیگه توسط یک فرد ثروتمند و مرموز به مهمانی دعوت می‌شن. وقتی بعد شام در حال بریج بازی کردن (بازی ورق، تا حدی شبیه به حکم و شلم) بودن قتلی اتفاق می‌افته. پوآرو هم‌میزی‌های خودشو از قبل می‌شناخته و البته مطمئنه که در طول بازی شرایط ارتکاب قتل رو نداشتن، در نتیجه فقط چهار نفرِ اون یکی میز می‌تونن قاتل باشن…

ورق‌ها روی میز از چند جهت اثر جالبیه. در رمان‌های آگاتا کریستی نقش روان‌شناسی در کشف جنایت خیلی مهمه و این داستان یکی از بهترین نمونه‌هاشه. تاکید زیاد پوآرو روی اتفاقاتی که در بازی بریج اون چهار نفر افتاده و این که از سیاهه‌ی امتیازات بازیشون چه اطلاعاتی به دست می‌آره خیلی زیباست. از طرفی این داستان اولین حضور خانم اولیور، یکی دیگه از کاراکترهای اساسی داستان‌های پوآرو رو رقم می‌زنه که دیگه تا داستان‌های آخر پوآرو ظاهر نمی‌شه. خانم اولیور نویسنده‌ی رمان‌های جناییه و نماد خود آگاتا کریستیه و بعضی از عقاید کریستی از زبون خانم اولیور بیان می‌شه.

خانم مارپل

اولین تصویرسازی از چهره‌ی خانم مارپل
اولین تصویرسازی از چهره‌ی خانم مارپل


رمان‌های خانم مارپل سبک متفاوتی از رمان‌های پوآرو دارن. قتل‌ها در فضاهای روستایی اتفاق می‌افتن و خانم مارپل نقش کاتالیزور رو در حل ماجرا داره. با فضولی و زرنگ بازی‌ اطلاعات جمع می‌کنه و از روی اونا راهنمایی‌هایی به پلیس یا سایر افراد می‌ده. بعضی موقع‌ها هم جون افراد رو در بوته‌ی آزمایش می‌ذاره که پیشنهاد می‌دم این کار رو تو خونه یا روی دوستاتون انجام ندید!

جسدی در کتابخانه

دومین داستان بلند مارپل، منتشر شده در ۱۹۴۲. بعد از کتاب «قتل در خانه‌ی کشیش»، خانم مارپل در این داستان شخصیت متفاوت و دوست‌داشتنی‌تری پیدا می‌کنه که تا دیگه تا آخر باهاش می‌مونه. یکی از جنبه‌های جذاب داستان‌های مارپل نسبت به پوآرو، توصیفاتیه که از تغییرات جامعه‌ی انگلیسی در طول سال‌های بعد از جنگ‌ جهانی اول صورت می‌گیره.

خلاصهی داستان: جسد یک دختر جوان تو خونه‌ی دوست خانم مارپل پیدا می‌شه. بعد از تحقیقات پلیس مشخص می‌شه دختر، رقاصه‌ی یک هتل بوده و خانم مارپل و دوستش هم می‌رن در همون هتل برای فضول بازی. اما جنازه‌ی دختر دیگه‌ای هم پیدا می‌شه…

قتل اعلام می‌شود

در این داستان که سال ۱۹۵۰ منتشر شده، روابط عجیب و غریب و اتفاقاتِ غیرِ قابلِ انتظار حرف اولو می‌زنن! مناسب برای کسایی که معماهای پیچیده و غیرقابل حدس رو دوست دارند.

خلاصهی داستان: در روزنامه‌ی محلی آگهی عجیبی منتشر می‌شه که اعلام می‌کنه در ساعت ۶.۵ عصر ۲۹ اکتبر در منزل لتیشا بلک‌لاک قتلی صورت می‌گیره. خانم بلک‌لاک فکر می‌کنه قضیه مسخره‌بازیه و فقط از حضور همسایه‌های فضول و هیجان‌زده و پذیرایی از اونا نگرانه. ۲۹ اکتبر فرا می‌رسه و ساعت ۶.۵ برق می‌ره و…

تامی و تاپنس

اولین تصویرسازی از تامی و تاپنس. سال۱۹۲۳ در مجله‌ی Grand
اولین تصویرسازی از تامی و تاپنس. سال۱۹۲۳ در مجله‌ی Grand


تامی و تاپنس حتی برای بعضی از کسانی که کارهای کریستی رو خوندن هم ناشناخته ان. تامی و تاپنس یک زوجن که بر حسب علاقه، نیاز مالی و هیجان، دست به کارهای کارآگاهی می‌زنن و خصوصیات متفاوت اخلاقیشون در این راه همدیگه رو تکمیل می‌کنه. تامی و تاپنس برخلاف پوآرو و مارپل با خود آگاتا کریستی بزرگ می‌شن. از بیست و چند سالگی در کتاب اول که منجر به ازدواجشون می‌شه تا هفتاد و چند سالگی در کتاب آخرشون. من متاسفانه فقط کتاب «اِن یا اِم؟» رو از داستان‌های تامی و تاپنس خوندم و اطلاعاتم کافی نیست. این کتاب در سال ۱۹۴۱ نوشته شده در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم نوشته شده و موضوعش نفوذ اطلاعاتی آلمان در انگلیسه و تامی و تاپنس باید در ماموریتی جلوی جاسوس آلمان رو بگیرن. تا حدی حال و هوای متفاوتی با سایر کارهای کریستی داشت اما معماش انقدری راحت‌تر بود که من به درستی حلش کردم.

من داستان‌های تامی و تاپنس در هیچ‌کدوم از لیست‌های برترین آثار کریستی ندیدم. اقتباس جالبی هم ازشون ساخته نشده تا حالا.

سایر کتاب‌ها

تله‌موش

معروف‌ترین نمایشنامه‌ی آگاتا کریستی. تله‌موش از سال ۱۹۵۲ تا به حال برای مدت بیش از ۶۸سال(!) بدون توقف در لندن در حال نمایشه و از این نظر رکوردداره. بیش از ۲۵هزار بار اجرا و توسط بیش از ۱۰میلیون نفر دیده شده.

خانه‌ی وارونه

رمانی که آگاتا کریستی نگارشش رو لذت خالص عنوان می‌کنه. واقعا داستان عجیبیه و بی‌رحمانه تموم می‌شه!

و سرانجام مرگ

یکی از رمان‌های متفاوت آگاتا کریستی که ماجراش در مصر باستان اتفاق می‌افته. کریستی به واسطه‌ی ازدواج دومش که با یک باستان‌شناس بوده، سفرهایی به مصر، سوریه، عراق و حتی ایران داشته و آشناییش با تاریخ خاورمیانه در آثارش مشهوده. این رمان رو هم به پیشنهاد و با کمک یکی از دوستان مصرشناسش می‌نویسه. متاسفانه این داستان رو هنوز خودم نخوندم. نکته‌ی جالب در مورد این کتاب اینه که کریستی پایان داستان رو به اصرار همون دوستش عوض کرده. اما گویا بعدا پشیمون می‌شه و به نظرش کیفیت پایان‌بندی خودش بهتر بوده.



ترتیب خواندن آثار

در این مورد باید بگم که ... اهمیتی نداره! یعنی نه اینکه تفاوتی نباشه اما اهمیتی نداره! به طور کلی داستان‌های آگاتا کریستی مستقل از هم هستن و اتفاقات ماجراهای پیشین، نقش خاص و محوری در ماجرای یک داستان ندارن. از طرفی آگاتا کریستی چندان در مورد زندگی شخصی کاراکترهای داستان‌هاش صحبت نمی‌کنه در نتیجه هر کتابی‌اش رو که شروع کنید، کاملا گویا خواهد بود.

در مورد پوآرو اگر بخواید وسواس بیشتری به خرج بدید، می‌تونید با اولین داستانش یعنی «ماجرای اسرار آمیز در استایلز» شروع کنید که ماجرای اومدن پوآرو به انگلیس و به سرانجام رسوندن اولین پرونده‌اشه. داستان «پرده» هم آخرین کتاب پوآروئه که واقعا قسمت آخره. اما در هر صورت نباید به کارهای مارپل و پوآرو به چشم ماجرای دنباله‌دار نگاه کنید.




منابع

در نوشتن این مقاله از اطلاعات موجود در لینک‌های زیر استفاده کردم.


آگاتا کریستیپوآرومارپلرمانسبک جنایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید