عارفه
عارفه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

در رخت خواب 1


بیدار می‎شوم

یادم می‌آید که یک شکلات در آشپزخانه دارم

اما دیگر ذوق چندانی برای بلند شدن و خوردن آن ندارم

فکر کنم دارم بزرگ می‌شوم.



ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...
ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...
ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

ویرگولم، کلمات بیشتری ندارم که بگویم...

خوابشکلات
نوشیدن، مرا چیزی جز تشنگی نیفزود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید