هفت سالم که بود رفتیم چین، میشه گفت اولین مسافرت واقعیم بود.
البته یک سال قبلش هم با بقیه ی انسان ها رفته بودیم عربستان( مکه و غیره) ولی خب وجدانم اجازه نمیده اون رو هم حساب کنم!
بعد از اون هم هر سال یجایی رفتیم که هیجان انگیز بود.
کشور های پولدار ، فقیر ، اسلامی ، اسلامیِ نامسلمون( تایلند!) نامسلمونِ اسلامی ، اولترا آل اینکلوسیو یا خونه ی محلیا ...
همه ی اینا رو هم بگیر شما ...کجاش به چین میرسه؟؟
متاسفانه حافظه ی ضعیف یاری نمیکنه و تا هرجایی هم که میخوام بنویسم چیز خاصی ازش یادم نمیاد فقط خاطراتی که قبلا یادم اومده یادم میاد ( میدونی که باید جمله هاتو کوتاه تر کنی !)
چین کشوری بود که واسه ی اولین بار مار خوردم و لارو حشره خوردم و تا عمر دارم از این کارم برای همه ی مردم جهان تعریف میکنم تا یادشون نره که من چه شجاعتی به خرج دادم .
اگر بخوام از طعمشون بگم در دوتا جمله ی کوتاه بگم که مار مزه ی لاستیک ماشین و لارو مزه ی پفک میداد .
توی تمام خیابوناش اژدها داشت، اژدهاهای خوبیم داشت ولی ازاون چند تا بادکنکی که با خودمون اوردیم خونه و همشون اژدها بودن حتی یکیشونم سالم نمونده.
یادمه همون قدیم هم که رفته بودیم و یوان چین یا ده تا تک تومنی یا سی تا تک تومنی بود قیمت تیشرت ها به پول ایران ۴ هزار تومن میشد که باید انقدر باهاشون چونه میزدی تا بتونی تیشرتتو هزار تومن بخری ( یا یه همچین قیمتایی)
منو مامانبزرگم میرفتیم همه ی مغازه ها رو میگشتیم و خدابیامرز مامانبزرگ با همون اینگیلیسی مربوط به دیپلمش فقط میتونست بگه پرایس پرایس اوناام دیگه تخفیف میدادن بهمون .
خلاصه تا قبل ازینا به عنوان کسی که در بچگی یه کشوریو رفته و فلان بجز جمعیتش و تاریخ و حشره هیچی نمیدونستم
تا اینکه یه خانوم چینی چند روز پیشا اومد گفت که ماام مثل شما ازادی نداریم ، ازادی بیان /عقیده...
هرکی درباره ی رییس جمهور حرف بزنه زندان و فلان
حتی گوگل و اینستاگرام و غیره هم واسشون فیلتره
معلوم شد که هر کشوری اول اسمش جمهوری بیاد اینطوری میشه ...جمهوری مگه قرار نبود تحت کنترل باشه؟؟ چی شد پس ؟؟
ارادتمند ،جمهوری خلق چین
ضمناً ، اون اقایی که سر مارو کلاه گذاشتی پول تقلبی بهمون فروختی ، هنوز قیافتو یادمه
کسی میاد دوباره بریم چین؟؟؟باید خوش بگذره!