arghavan
arghavan
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

بیکاری یا درس در فرجه !؟

آه از سایت عمران . سایت عمران عالیست. در همسایگی دانشکده ما قرار گرفته ( دانشکده مکانیک) و بسیار هوای مطلوبی داره .

دانشکده مکانیک زیاد هواش خوب نیست . گرمه و خفه.

ولی خب تابستونا که همه جای دانشگاه کولرا باید خاموش میبود دانشکده ما خیلی خنک بود . من حدس میزدم به علت وجود چند استاد گردن کلفت در دانشکده مکانیک باشه .

بهرحال الان جدیدا سایت عمران رو کشف کردم و سایت عمران خیلی نور و هوای خوبی داره .(چون ساختمونش نوسازه و هواساز داره) ادما هم زیاد شلوغ نمیکنن مثل سایت مکانیک. سایت مکانیک بیشتر مکان خوش گذرانی و هوس بازی شده . هاهاها

one word from you and i would jump off of this ledge IM on baby.
(MITSKI, FIRST LOVE/LATE SPRING)

برای اکسم این اهنگ رو گذاشتم . دیشب دیدمش . بهش گفتم با پسر جدیده اشنا شدم.

پرسید ازم پسر جدیدرو بوسیدی ؟ جواب ندادم . خندم گرفت. آره بوسیده بودمش.

خودش فهمید . گفت چرا برای خودت احترام قائل نیستی که وقتی کسیو دوستش نداری باهاش درگیر نشی ؟

گفتم من اینطوریم دیگه . میخوای چیکار کنم؟

گفت نمیدونم چرا هرکاری میکنی بازم دوستت دارم .

گفتم :عشقی که ما با هم داشتیم یه عشق کامل بود .


براش یه تئوری رو توضیح دادم که الان برای شما هم توضیح میدم .

یکی از دوستان عزیزم برام میگفت که وقتی یک دختر و پسر با هم میخوابن عشق دختر به پسره بیشتر و بیشتر میشه اما پسره همینطوری هی عشق و علاقش کمتر از قبل میشه و اینها همه تاثیرات هورمونین

چون هورمون های ترشح شده زن و مرد با هم فرق داره هنگام سکس

( خودش خیلی علمی تر داشت توضیح میداد دیگه درست حسابی یادم نمیاد قضیه رو )

و بعد ازینکه پسره به هدفش رسید فقط تحت شرایطی با دختره میمونه که در خانواده‌اش مفهوم تعهد رعایت شده باشه

حالا انیویز ... از این قضیه بگذریم . با پسر قبلیه چایی خوردم و کیک شکلاتی خیلی خوشمزه.

بعد یک پاکت سیگار گرفتیم و دوتایی نصفش رو کشیدیم تو ماشین . بهش گفتم از شایان اشراقی ( خواننده ) خوشم اومده . پاره شد از خنده.

گفت فکر نمیکرده سلیقم تو 1 ماه انقدر افت کنه .

گفتم تازه کجاشو دیدی علی یاسینی هم خیلی بامزه است.

یکم برای سلیقه جدید موسیقیم تاسف خورد و بعد هم رفت. گفت دلش برام تنگ شده و حالا حالا ها نمیتونه فراموشم کنه.

منم همینطور عزیزم.

حالا این وسط پسر جدیده هم داستان جالبی داره .

پسر جدیده منو دعوت کرد تولد خواهر 27 سالش.

من کمی پنیک کردم و دعوتش رو رد کردم و گفتم بهتره همه چیز رو کژوال نگه داریم . اون باز اصرار کرد و قسم خورد که تولد خواهرش کاملا کژوال و در منزل دوست پسر خواهرشه .

دیدن خواهر یه پسر واقعا تریگرینگه. تازه تولدشه بنابراین باید یه میلیونم پول کادو بدم لااقل ! آآآآهههه

با مامانم مشورت کردم که برم یا نرم . مامانم گفت نرو ترجیحا.

جمعه با پسر جدیده رفتیم یجای برفی و خیلی خوش گذشت. چون اون منو برد و برگردوند که عالیه و من یه سال بود برف ندیده بودم . ماشینش هم گرم و نرم و خوشبو بود و دوباره برام گل رز مینیاتوری صورتی گرفته بود .نگفته بودم بهش که عاشق این گلم .

خلاصه پسر جدیده مثل پرنسس ها با ادم رفتار میکنه و کمی بد عادت شدم .











پسر جدیدهاکسحوصلم سر رفتامتحاناتدختر پسر
I'm hopeless but maybe romantic
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید