arghavan
arghavan
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

در شرایط سخت دووم میاریم.

آی آدم ها که در ویرگول زندگی میکردید . با هم زندگی میکردیم . باید برای شما بنویسم که در این چند ماه چه بر من گذشته . این مقداری از ادب به دور هست که براتون نگفتم این همه مدت رو .

پنجشنبه شب یکی از دوستانم در 22 سالگی فوت کرد .

در جاده فیروزکوه تصادف کرد . خدا بیامرزد فاجعه بزرگی برای ما و خانوادش بود .

این بزرگترین و رندوم ترین اتفاق تخمی ای بود که تو این چند ماه افتاده .

مهستی دارم گوش میدم و محسن یگانه در حال حاضر که ساعت 2 نصفه شب هست .

امروز تهچین مرغ با زرشک و زعفرون و خلال پسته درست کردم و دوست پسرم اومد کوفت کرد و همون اول گفت ماستش کمه ! من هم گفتم خب پس نخور .

با این حال بعدش دلم سوخت و گفتم خب بخور .

اما اون بیشرف همچنان ایراد گرفت . متاسفم برای تو درست نشده بود اصلا واسه خودم بود که تو مثل یک کلاغ قسمتی ازش رو خوردی .

یه ماهه دارم باشگاه میرم و باز هم روزگار بر من سخت میگذره !

یعنی لیترالی اینطوری میگذره که انگار اصلا علاقه ای به ادامه دادنش ندارم و فقط از روی اجباره چون پدر و مادرم تصمیم گرفتن من به دنیا بیام ! ( البته حتی تصمیم هم نگرفته بودن))))

امروز واسه پروژه پایانی مجبور شدم برم دانشگاه با استادم حرف بزنم . آه از این درس ها متنفرم . 1 سال و نیم بیشتر باقی نمونده و بعدش بای میرم و برنمیگردم .

ای کاش اروپایی بودم و از چیزای کوچیک و بزرگ لذت میبردم و نیازی به مایلستون های عجیب و غریب نداشتم .


تابستون لعنتی گرمه و باعث میشه سردرد بگیرم و دائما از همه عصبانی باشم.

inside of my head
inside of my head



یک گفت و گو که بین من و دوستم رد و بدل شد رو در پایین میخونید

من : تا حالا در سرزمین "خود " گم شده ای ؟ در وجودیت ؟
اون : نه فکر نمیکنم . من همیشه پیدای پیدا بودم .
من : امکان نداره همه ادم ها حداقل یک بار در زندگیشون گم میشن . مثل ابله مرغونه این واسه اینه که زودتر بتونی خودت رو پیدا کنی هرجوری که شده . و البته که بعضی ها تا ابد گم شده میمونن در سرزمینشون.
اون : نه ما خیلی قوی هستیم و از همه سنگهایی که دنیا جلوی پامون میندازه در میریم و یجوری باهاشون کنار میایم .
من : نه من این مزخرفات و چیزهای کوچیک رو نمیگفتم . چیزایی مثل واقعیت هستی رو میگفتم . حتی راجب مرگ نزدیکان حرف نمیزدم که الان در ذهن تو هست .
اون : خب اونا رو که هیچوفت نمیتونستیم کنترل کنیم .
من : باشه- اشکال نداره- تو پیدا هستی . - با یک پیدا نمیشه راجب این موضوع حرف زد.
بعد با خودم فکر میکنم احتمالا هروقت که گم شد به سراغم بیاد .


تنهایی من رو دیوونه میکنه . ای کاش میتونستم بخوابم . احتمالا همه کساییییی که تنها زندگی میکنن به نحوی حال خرابی دارن . نمیدونم چطوری توضیح بدم.


very cool guy.
very cool guy.



در نهایت متاسفانه ما ادم ها در شرایط خیلی خیلی سخت دووم میاریم و خیلی وقت ها بجای این که الماس بشیم ( چون ما کربن نیستیم )

ممکنه از حالت تنش تسلیم عبور کنیم و دچار شکست بشیم و دیگه اثار اون قضیه قابل جبران نیست به هیچ عنوان .

مراقب خودتون باشین تا جایی که میتونین اما بدونین رسیدن به بن بست های مغزی اوکی هست و اشکالی نداره هر از گاهی.

حتی بیشتر از هر از گاهی هم اشکالی نداره چون کی گفته باید قوی باشیم حتما ؟

راستی احساس میکنم دارم جوونیم رو با این پسره هدر میدم . اگر راهکاری برای جدا شدن سریع و بدون درد دارید بگید لطفا.

با کالکشن جالبم از موجودات عححیبی که سوار یه جور ماشینن حال کردید ؟
با کالکشن جالبم از موجودات عححیبی که سوار یه جور ماشینن حال کردید ؟


الان مجبور شدم مقداری اب بخورم و به خودم عطر بزنم چون باید حس " چشایی و بویایی " رو فعال میکردم و یادم میموند که من هنوز زنده ام .

در ساعت 2:51 دقیقه شب

و امروز 19 جولای 2023



سخت دووم میاریمموجودات عجیبگم شدنمرگ دوستتابستان سخت
I'm hopeless but maybe romantic
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید