arghavan
arghavan
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

شاهکار سینما ؛ لولیتا ۱۹۹۷!

اما بالاخره شاهکار سینما چیه؟

  • این نوشته یک مقداری خیلی کوچولو اسپویل دارد.
  • بیست خط برید پایین تا به اصل داستان برسید.

این دو ماه قرنطینه برای من مثل سم بود .یه سم کشنده.و من هم با خودم گفتم چطور میتونم این سم رو انقدر مهلک کنم که بکشتم؟ اها ! درس نخونم و بجاش فیلمای فوق‌العاده‌ی کارگردانای واقعا منحرف رو ببینم.

و همه‌ی اینا در اخر من رو رسوند به سه تا کارگردان دیوانه،ازارگر جنسی محتمل و از همه مهمتر نابغه

حالا این که این سه تا کارگردان کیا بودند به کنار (ولی رومن پولانسکی ، یه نفر دیگه و ادرین لین بودن !) بهترین فیلمی که توی این مدت دیدم بدون شک lolita 1997 از ادرین لین بود. این فیلم و کتابش از اقای نابوکف و فیلم قبلی که مال کوبریک بود انقدر معروف شد ... انقدر معروف شد که حالا همونطور که احتمالا میدونید به دخترای ۱۱،۱۲ ساله‌ی خوشگل میگن لولیتا.

(یه داستانایی هم هست که معمولا به خاطر همون داستانا اسم لولیتا سانسور میشه!) من تمام تلاشمو کردم که متنم سانسور نشه:)) با تشکر!

داستان راجع به یه مرد ۳۷ ساله به اسم هامبرت هامبرته که در ۱۴ سالگی عاشق یه دختر همسن خودش میشه و یه ماه بعدش دختره میافته از تیفویید میمیره.
حالا این مرد به همون دلیلی که بالا اعلام کردم در ۱۴ سالگی خودش گیر افتاده و وقتی از فرانسه به امریکا میره تا تبدیل به معلم انگلیسی بشه، همخونه‌ی یه خانم بیوه که یه دختر ۱۲ ساله داره میشه.
بیننده در همون صحنه‌ی اول اشنایی این دختر و هامبرت به وضوح میبینه که هامبرت از این هیز تر نمیتونه باشه.
در حالی که لولیتا غرق در مجله‌ی مزخرف مدل های امریکایی دهه ۴۰ خودشه.یا شایدم خودشو سرگرم نشون میده ما یکی از معروفترین صحنه‌های هیزبازی توی کل تاریخ سینما رو میبینیم:
دوستم میگفت : اینم دوازده ساله است ما هم دوازده ساله‌ایم!
دوستم میگفت : اینم دوازده ساله است ما هم دوازده ساله‌ایم!


این اولین صحنه‌ایه که تماشاگر ممکنه خودشو ببازه و فیلم رو ببوسه بذاره کنار( همین دیشب این ازمایش رو روی چند نفر انجام دادم و یکیشون همینجا انصراف داد.)

در کنارش اولین صحنه‌ای هم هست که کسی که مغزش مریضه یا کنجکاوه یا هردو گزینه به خصوص شخص شخیص خودم:)) پایبند فیلم میشه و دل نمیکنه ( اگه من بی ادب بودم یه phrase فوق‌العاده به کار میبرم که واقعا به جمله میومد:))

به هر حال یکمی تنش و داستانهای عجیب و غریب میبینیم قبل ازینکه همه چی تموم شه. همه چی به طرز عجیبی اروم هم تموم شه!

داستان لولیتای لین سه تا عنصر فوق‌العاده داره:

۱- همراهی بازیگر ماهر با کارگردان کاربلد!

۲- یه تابوی عشقی/جنسی واقعا بزرگ! یه تابوی جدی که توی زندگی واقعی باعث بشه پوست دستتونو با ناخن خراش بدید و تو مختون صداهای جیغ زن نیمه بالغ ، واق واق سگ و جیرجیرک اکو بشه.

۳-یه قتل نسبتا خوب ...هرچند بهتر هم میتونست باشه چون توی فیلم به قدر کافی با مقتول اشنا نشدیم! ولی توی کتاب چرا. حتی ممکنه بعضیا بگن خب فیلم واقعا نیازی به این قتل نداشت ... داشت؟

نمیدونم چطوری بگم که این فیلم چقدر منو درگیر کرد. معمولا اصلا حوصله‌ی فیلمای تجاوزی رو ندارم که بعدشم احقاق حق و چمیدونم جنبش فمینیستی پیش میاد و این حرفا! ولی این فیلم کاملا فرق داره با همه‌ی چیزایی که توصیف کردم. جنبش فمینیستیش fake نیست. دنبال این نیست که پز بده ما هم بلدیم. بعضیا ممکنه وارد بحث بشن که نه این فیلم برای من زیادی جنسیه! که خب کاملا قابل قبوله ... نه چون ما قراره همه چیو ببینیم، بلکه چون موضوع ،موضوع تقریبا بدیه.

البته اشتباه نشه جنبش فمینیستی خیلی هم خوبه فقط اگر قرار باشه یکی توی جنبش فمینیستی شرکت کنه و بعد توی زندگی واقعی پایبند حرفاش نباشه پس چرا اصلا میخواد فمینیست شناخته بشه؟


طبق تحقیقات بنده خارجیا بیشتر از ایرانیا اعتقاد دارن که فیلم چرتیه.

کلماتی که میگفتن با همین ترتیب : Too dark بوده براشون.

خوشگله جمعش کن!

این فیلم ... معنی دقیق سینماست برای من .

البته که بهترین فیلمی نیست که تاحالا دیدم ... اما بهتر از این نمیتونست نظرمو جلب کنه.

هامبرت رمان ، هامبرت نسبتاً بیشعور و کثیفیه ولی هامبرت جرمی آیرونز تا یک چهارم اخر فیلم واقعا هامبرت ملوس و شیرین و دوست‌داشتنی‌ایه. این احتمالا یکی از مشکلات فیلمه چون ما خیلی سریع و راحت عاشق هامبرت میشیم. کاری که اگه بخوام راستشو بگم بهترین کار دنیا نیست.

یه چیزی هست معمولا زیاد با ادما به اشتراک نمیذارم، ولی من توی سن خیلی پایین دو تا فیلم مریض دیدم(melancholia, black swan)... با همراهی کسایی که نباید ! و هنوز که هنوزه اسم اون دو تا فیلم که میاد ستون فقراتم هشت ریشتر میلرزه.

در کل همه‌ی اینارو نوشتم برای اینکه بگم اگر فکر میکنید امادگیش رو ندارید، حالا در هر سنی

به هیچ وجه این فیلم رو نبینید . با تشکر :d

راستی گفته بودم جرمی ایرونز در نقش هامبرت چقدر چقدر چقدددددر جذابهههه؟؟؟؟؟

چند تا نقش دیگه‌اش رو که دیده بودم : stealing beautyو the house of the spirits ایزابل النده اصلا در حد این فیلم نبودن.

ضمنا به هیچ وجه ددی ایشوز ندارم لازم نیست نگران شید :))

یه دیالوگ از هامبرت تا اونجایی که یادم میاد : وقتی عکس یه گروه از دخترای ۱۳ ، ۱۴ ساله رو میبینی باید خیلی روانی باشی که بتونی تشخیص بدی کدومشون از همه خوشگلتره!

با همه‌ی این حرفها... چیزی که من حس کردم این بود که : عشق هامبرت یه عشق واقعی بود.
با همه‌ی این حرفها... چیزی که من حس کردم این بود که : عشق هامبرت یه عشق واقعی بود.


به عنوان حسن ختام یه اثر فوق‌العاده از محسن نامجو به اسم پروانه(متن رو کپی کردم) :
من, لولیتایی می شناختم, نقاش طبیعت بی جان, خسبیده در پر قو...تهران
و احمد دیپلمه‌ی ریاضی و ناراضی,

راننده‌ی تاکسی زردمبو...مشهد
هردو مربوط به زمانه ای که ناگاه همه چیز از دست رفت از هر سو...ایران
احمد گفت: آی لولیتا منم سوار خسته‌ی سرنوشت که آرمان نسلم تباه شد و لولیتا عاشق آن تباه شد, عاشق شده بر احمد تباه شده بر اسبش!
25 سال گذشت

من لولیتایی میشناسم اکنون که نمیدانم از او هیچ جز سر مویی...تهران
و خویش دیپلمه ریاضی و ناراضی, نه گواهینامه ای نه اصلی نه اسبی نه یابویی!!هیچ کجای ایران
هالوژن عظیم امید که اکنون در من میزند سو سو, نه آنقدرم ابله نه آنقدر دروغگو که بگویم: سوار خسته سرنوشت اینچنین پررو!...نه نسلم آرمانی دارد اصلا که از دست رود...
نه پولی که بگریزم نه کو*ی که هم کشم یا خود را کُشم...

پس هیچ لولیتایی مرا در خویش نخواهد پذیرفت, حتی در ریسایکل بینش...!
بگذارم و بگذرم, غمگنانه و شاد,

ماتحت گشاد و دل آزرده!


یکی هم از حافظ بریم:

دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی

بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

من همان به که از او نیک نگه دارم دل

که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نگهش

بوی شیر از لب همچون شکرش می‌آید

گر چه خون می‌چکد از شیوه چشم سیهش

چارده ساله بتی چابک شیرین دارم

که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش

از پی آن گل نورسته دل ما یا رب

خود کجا شد که ندیدیم در این چند گهش

بععععله :)))

******************

دوستان این نوشته به هیچ وجه نمیتونه این فیلم و کتاب رو حتی ۱ درصد شبیه اون چیزی که هست توصیف کنه.شما فکر کن حتی کوبریک شکست خورده در ساخت فیلمش! میگن کتابش از کتاباییه که غیرقابل تبدیل به فیلمه. که موافق نیستم شخصا.

اگر فیلم رو دیدید و بعدش bamboozled شدین و دوست دارین بیشتر راجع به چیزای روانشناختیش بدونین و کلا حالتون بد شده و نمیدونین چی بگین و زبان قاصر است در کل! تنها پیشنهادم اینه که همه‌ی سوالاتتونو به انگلیسی سرچ کنید تا شاید نزدیک بشین به طبیعت این کتاب و فیلم شاهکار ... اونم با کمک یه سری خارجی که خب وقت زیادی گذاشتن روی تحقیق در موردش.

راستی : این یکی از نوشته‌هامه که کاملا توش انتقاد رو میپذیرم!


اینو هم ببینید:

بررسیفیلمeyeswideshutیابقالسرکوچمونازتامکروزخوشتیپتره!-ویرگول(virgool.io)
لولیتافیلمنقد فیلم
I'm hopeless but maybe romantic
من و چند تا انسان دیگه ، فکر میکنیم میتونیم در راه فیلم کشته بشیم برای همینه که بهمون میگن cinephiles . ضمنا هرکسی که فکر میکنه همچین ویژگی‌ای در اعماق بدنشه و از فیلمها هم مینویسه همیشه بهش خوشامد میگیم. برای اطلاعات بیشتر احتمالا تماس بگیرید!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید