arghavan
arghavan
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

هشدار ؛ نابودگر رنگین کمان نزدیک میشود

ساعت ۱:۰۵ نیمه شب حالم خیلی خوب بود ! یک روز پر از فعالیت بدنی بدون دسترسی به حموم رو پشت سر گذاشته بودم اما حالم عالی بود.

کلی رنگین کمون و گل های صورتی میدیدم جلوی صورتم

با یکی صحبت کردم ، یچیزایی گفت نوستالژی شدم شدید

جوری که انگار تمام گُلامو با کفشای گِلیش لگد کرد

رنگین کمونم رو هم با سایه ی شدیدا تاریکش محو و نابود کرد:(

یجور گردباد یا به قول خارجیا tornado جای رنگین کمونو گرفت

یه سری کرم خاکی هم اون اطراف میلولیدن

یک ماشین امریکایی ۶سیلندر ، یجور کادیلاک یا شورولت قدیمی اومد و طوفان رو شکافت قدرت موتورش جوری بود که طوفان بهش تعظیم میکرد

بعد از اون من بودم

یه پیرمرد امریکایی که با پیپ قهوه ای، یک موزیک کانتری برای دهه ی ۲۰ یا ۳۰ میلادی توی یه جاده ی بی انتها میرونه

از اون به بعد هر شب یکی از اون حالت ها اومد سراغم ! تا اخر عمر مجبور بودم تحملشون کنم ...

هیچ وقت نشد فاز جدیدی رو تجربه کنم و هر دفعه مجبور بودم از ذخایرم استفاده کنم

آخه یک نفر قدرت تخیلمو کشته بود ، اول یه تیر بهش زده بود و بعد هم با چاقو تیکه تیکه اش کرده بود ! یه طرف دست تخیلی ، یه طرف ارنج تخیلی یه طرف خون با یجور رنگ تخیلی ، اون وسط دوباره رنگین کمونمو پیدا کردم

یعد از اون بود که فهمیدم ساعت ۱ شب زمان خوبی برای حرف زدن با کسی ( مخصوصا بعضی انسان های خوب ولی منفی :d) نیست ! رنگین کمونمو حفظش کردم تا دوباره گم نشه

رنگین کمونگل صورتیچیزی مصرف کردی شورولت کاماروی من کجاستفقط پنج تا
I'm hopeless but maybe romantic
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید