این قسمت : پسر جدیده !
پسر جدیده برام گل خرید.
پسر جدیده منو برد کاخ. منو برد افرود. منو برد لواسون. رفتیم پیتزا. رفتیم برگر . رفتیم یه پیتزای دیگه
پسر جدیده دوباره برام گل خرید.
پسر جدیده برام تخم مرغ کیندری خرید.
پسر جدیده منو برد ریج خیابونی معروف که توش لایی میکشن و یکم سرگرمم کرد.
من پسر جدیدرو بردم مهمونی.
من پسر جدیدرو بوسیدم.
و پسر جدیده منو به دو تا از دوستای صمیمیش نشون داد.
بعد من پسر جدیدرو بردم خونمون حتی !
اما بعد من به پسر جدیده گفتم بینمون هیچ کانکشنی حس نکردم و بهتره تمومش کنیم .
ولی پسر جدیده گفت فردا بیا بریم برف بازی گفتم باشه.!!!!
اصلا مگه فردا برف میاد ؟؟؟؟
اخه پسر جدیده گفت چرا بهم فرصت نمیدی بشناسمت؟
پ.ن : پسر جدیده خیلی خیلی قد بلند و خیلی پولداره. (30 سانت اختلاف داریم !)
پ.ن2: من دلم برای پسر قبلیه تنگ شده. من آشغال خودمو میخوام :(