نقشهه راه محصول به قدری در مباحث مدیریت محصول مطرح میشود که نمیتوانم درباره آن صحبت نکنم. چرا مدیران محصول به این اندازه درباره نقشه راه محصول کنجکاو هستند؟ این نقشه راه، واقعاً چه هست؟ چه کسی باید مخاطب آن باشد؟ نقشههای راه ابزار هستند یا جزئی از مستندات کسب و کار؟ چگونه این نقشههای راه را میسازیم؟ اینها برخی از بسیاری از سوالاتی هستند که سعی میکنم در این مقاله پاسخ دهم.
«نقشه راه» یعنی چه؟
مدیریت محصول امری است که طی سالهای اخیر رشد بسیار زیادی پیدا کرده است. «نقشه راه» یکی از این کلمات پر استفاده و طراحی آن جزئی از وظایف مدیر محصول است. فرهنگ لغات Merriam-Webster میگوید که «نقشه راه» «نقشهای است که راهها را به ویژه برای عبور اتومبیل نشان میدهد» و «نقشهای با جزئیات برای رسیدن به یک هدف».
من به عنوان فردی که گاهی مسافرت میکند از نقشهها و ابزارهای مکان یابی یا همان GPS بسیار استفاده میکنم. به سه دلیل از نقشه استفاده میکنم:
با توجه به سفرم، از نقشهها به یکی از دلایل بالا استفاده میکنم، فکر میکنم شما هم همینطور باشید. همچنین به لطف GPS، مسیرها را تحلیل میکنم، به شاخصهایی مثل سرعت نگاه میکنم، موانع و مشکلات راه را بررسی میکنم و همچنین به ترافیک نگاه میکنم تا سفر بهینهتری داشته باشم.
چرا محصولات نیاز به نقشه راه دارند؟
در حالی که مطمئن هستم «نقشه راه» برای همه ما مفید است، محصولات چقدر به آنها نیاز دارند؟ این موضوع نیاز به مقداری شفافسازی دارد. ابتدا بیایید بپذیریم که محصولات در حقیقت خدمات هستند.
ذینفعان وارد میشوند…
کاربران زمان یا پول یا هر دو را برای استفاده از این محصولات/خدمات میپردازند. شرکتها یا سرمایهگذارانی که برای ساخت محصول پول سرمایهگذاری میکنند، انتظار بازگشتی بر سرمایه خود دارند. گروه محصول که شامل مدیران محصول، مهندسان و فروشندگان است، به این موضوع علاقه دارند که این محصولات در دست کاربران باشد و مورد استفاده قرار بگیرند و از طرف دیگر این محصولات برای سرمایهگذاران بازگشت سرمایه دارند. تمامی این افراد ذینفعان هستند.
این ذینفعان هستند که به نقشه راه نیاز دارند. ذینفعان از نقشه راه محصول چه انتظاراتی دارند؟ طبق بررسی ما از بحثها، این عقیده رایجی است که نقشه راه در برقراری ارتباط در جهتی که محصول حرکت میکند و پیشرفتهای صورت گرفته مفید است. این عقیده صحیح است، اما تا حدودی. نقشه راه محصول همان نقشی را برای ذینفعان ایفا میکند که یک «نقشه راه» برای یک مسافر ایفا میکند (همانطور که بالا مطرح شد). نقشه راه محصول به ویژه برای گروه محصول مفید است تا:
محصول نیاز به نقشه راه دارد تا پیشرفت آن پیگیری و تحلیل شود، راههایی که رفتهایم مجدداً اعتبارسنجی شود، ایدههای جدید برای رسیدن به چشمانداز محصول کشف شوند و طی چرخه عمر محصول به چشمانداز محصول و جهت آن متعهد باقی ماند.
نقشه راه محصول چیست؟
حال که به بررسی «چرا» پرداختیم، با شفافیت بیشتری میتوانیم به این موضوع بپردازیم که یک نقشه راه محصول «چیست». طی ۴ سال فعالیت و کار کردن با تیمهای تولید و توسعه محصول، مشاهده اینکه مدیران محصول و گروهها با نقشه راه به عنوان یک مستند و یک فعالیت یک باره (تشریفاتی) زمانی که با یک مشتری یا با یک سرمایهگذار ملاقات داشتند رفتار میکردند، دردناک بود این مورد بیشتر در گروههای تولید محصولات مالی و اداری برای من اتفاق میافتاد. گاهی مدیران محصول با نقشه راه به عنوان نوشتهای روی یک طومار رفتار میکنند و آن را در ابتدای هر جلسه یا رویداد به مهندسان نشان میدهند. نقشه راه همچین چیزی نیست.
نقشه راه محصول به عنوان یک ابزار
نقشه راه محصول ابزاری است که به عنوان تیم محصول با آن تعامل داریم تا درک مشترکی نسبت به چشمانداز و اهداف محصول ایجاد کنیم. نقشه راه محصول ابزاری برای یادگیری است. تیمها از نقشه راه محصول استفاده میکنند تا سوال بپرسند و درباره مشتری و بازار یاد بگیرند و در مورد بهترین راه حل مسائل کسب و کار بحث کنند.
ناراحت کننده است که نتیجه کشیدن نقشه راه تنها مستنداتی است که پیشنویس میشوند و برای ماهها کنار گذاشته میشوند. نتیجه مورد انتظار کشیدن نقشه راه محصول رسیدن به چشماندازی مشترک و حس مالکیت مشترک آن چشمانداز است. تنها هنگامی چشمانداز مشترک بین ذینفعان محصول و تیم محصول برقرار میشود، که نقشه راه محصول در جهت پیشبرد اهداف کسب و کار در یک هدف مشخص در میآید.