آرمان هادی
آرمان هادی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

مروری بر کتاب "انسان در جستجوی معنا"

انسان در جستجوی معنا اثر ویکتور فرانکل
انسان در جستجوی معنا اثر ویکتور فرانکل

در طول حیات بشر روی کره زمین، آیا می‌توان انکار کرد که رنج کشیدن جزئی جداناپذیر از زندگی هر انسانی‌ست؟ کوچک یا بزرگ، هست و بی‌تردید سراغ هر کسی می‌آید. درست مانند مرگ. مرگ هیچ انسانی را جا نمی‌اندازد؛ یا شاید هم، هیچ انسانی مرگ را.

اردوگاه کار اجباری. از مکان‌هایی‌ست که می‌توان در آن رنج کشید؛ بسیار رنج کشید. همچنین می‌توان در آن شاهد مرگ انسان‌های زیادی بود. انسان‌هایی که یا از فشار کار، یا از بیماری تیفوس می‌میرند. انسان‌هایی که به اتاق گاز فرستاده می‌شوند؛ و نیز انسان‌هایی که ناامید می‌گردند چون دیگر توقعی از زندگی ندارند و از آن پس نیز زندگی با آن‌ها کاری نخواهد داشت.

ویکتور فرانکل، نویسنده‌ی این کتاب، یک یهودی اتریشی بود. دهه‌ی چهل میلادی، هنگام جنگ جهانی دوم، به اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی فرستاده شد. او رنج‌های بسیاری را در این تجربه تحمل کرد، و یکی از پرسش‌های اصلی‌ش در آنجا این بود:

آیا این همه رنج و مرگی که هر روز شاهد وقوع آن هستیم، معنایی هم دارد؟ اگر چنین نیست، پس زنده ماندن و سالم بیرون رفتن از اردوگاه هم معنایی نخواهد داشت؛ زیرا اگر معنای زندگی به این رویداد بستگی داشته باشد، خواه سالم بیرون رویم، خواه هرگز نرویم، ارزش زیستن نخواهد داشت.

کتاب انسان در جستجوی معنا، دو بخش دارد. بخش اول به خاطرات و وقایعی که ویکتور فرانکل، خود در اردوگاه کار اجباری تجربه کرده می‌پردازد؛ و حالات روانی افراد در نقش‌های مختلف را، در آنجا می‌کاود. بخش دوم هم توضیحاتی بیشتر درباره‌ی معنادرمانی‌ست. معنادرمانی به ما می‌گوید:

زندگی در اصل، نه لذت‌طلبی صرف، به باور فروید و نه قدرت‌طلبی صرف به اعتقاد آلفرد آدلر، بلکه جستجو برای معنا، یا معناطلبی است.

انسان در مقطعی از زندگی با خود می‌اندیشد، این همه تقلا برای بقا و تلاش برای زیستن و تحمل رنج‌های مختلف برای چیست؟ معنای زندگی من در چه چیزی نهفته است؟ آیا این همان زندگی‌ای بود که ارزش زیستن داشت؟

ویکتور فرانکل که قبل از تجربه اردوگاه‌های کار هم، یک روانپزشک بود، در این کتاب می‌گوید چگونه افراد در آن شرایط سخت زندگی، با زیستن کنار می‌آمدند. چگونه افرادی در تحمل این رنج‌ها، ارزش‌های پیشین خود را در زندگی از دست می‌دادند و همه چیز را فدای بقای خود می‌ساختند. چگونه افرادی هم در آن فشار جسمی و روانی دست به فداکاری می‌زدند و به ارزش‌های انسانی در سخت‌ترین شرایط احترام می‌گذاشتند.

گویا همه چیز به درک معنای زندگی بستگی دارد. نیچه در این باره می‌نویسد:

فردی که برای زیستن، چرا در ذهن داشته باشد، بدون تردید چگونه را نیز خواهد یافت.

فرانکل در همین راستا معنادرمانی را می‌آفریند تا بتوان به انسان در یافتن شیوه‌ای برای پیدا کردن معنای زندگی خود کمک کرد. در بخش دوم کتاب، نویسنده مفاهیم اساسی در معنادرمانی را بررسی می‌کند. از روند معناجویی می‌گوید و از ناکامی‌های در آن. تفاوت معنادرمانی با روان‌کاوی را بحث می‌کند. از خلأ وجودی سخن می‌گوید که افراد جامعه را درگیر خود کرده و از خاصیت معنای زندگی در پرکردن آن. معنای عشق و معنای رنج را می‌کاود و از معنادرمانی به عنوان یک وسیله برای درمان اختلالات عصبی یاد می‌کند.

ویکتور فرانکل در این کتاب مخالفت‌های خود را ابراز می‌دارد: نسبت به تحمیل معیارها و ارزش‌های روان‌درمانگر به مراجع؛ نسبت به جبرگرایی مطلق و نسبت به دیدگاه ماشینی و خودکار روان‌پزشکی به مغز و انسان.

درباره دیدگاهم نسبت به ترجمه‌ی این کتاب، به عنوان یک خواننده معمولی، باید بگویم که در مجموع روان بود ولی در بعضی موارد ناسازگاری جملات با هم و در نتیجه گنگ شدن آن کمی اذیت می‌کرد. من ترجمه کیومرث پارسای از نشر تمدن علمی را خواندم.

در انتها، انسان در جستجوی معنا کتاب تاثیرگذاری است. در مقدمه‌ی کتاب (نوشته‌ی فردی غیر از خود نویسنده) گفته شده‌است که در میان ده کتاب تاثیرگذار قرار می‌گیرد و در مجامع مختلف تدریس می‌شود.

بله، خوشحالم که خواندمش.

روانشناسیمعنای زندگیرنجکتابمعنادرمانی
چیز شاعرانه‌ای در کار نیست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید