مرسوم است از این عکسهای سفره هفت سین میگذارند با تبریک عید و عبارت یا مقلبالقلوب.
خب راستش را بخواهید از تبریک سال نو خوشم نمیآید. حداقل خودم که میگویم، برایم واقعی جلوه نمیکند. حس میکنم دوروییست یا صرفا یک قرارداد اجتماعی.
دیدم، افرادی هم پند و اندرز و راهکار و ... میدهند برای سال جدید. خب خدا را شکر من از اینها هم ندارم که ارائه دهم.
خب، این ها را ذکر کردم که بگویم حرف جدیدی دارم برای سال نو؟ نه، ندارم. ولی چیزی امروز به ذهنم رسید که ممکن بود هر وقت دیگری هم برسد. آن را اینجا مینویسم:
بنظرم انسان ها، ما آدم ها، نه لایق بدی هستیم و نه حتی خوبی. زیاد هم درمورد حق و حقوق مطمئن نباشیم. هر چیزی که به ما داده میشود یا از ما گرفته میشود، نمیتوانیم با قطعیت بگوییم سزاوارش بودهایم. اما در این میان در نظرم یک چیز است که کاملا مستحقش هستیم. برایش کاملا لایقیم. آن هم فقط مرگ است. چه دیر و چه زود. در هر شرایطی. زیاد خودتان را با مصداق ها و مثال ها بازی ندهید. من درباره مرگ صحبت میکنم به معنای خالصش. در آخر هم این جمله یادم افتاد:
مرگ حق است.