ارسلان رعیت
ارسلان رعیت
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

تروما و امر زبانی

وقتی لکان از امر واقع (real) سخن می‌گوید به هیچ وجه آنرا متناظر با واقعیت (reality) قرار نمی‌دهد. امر واقع اشاره به دو ویژگی مهم دارد:

۱. مقایسه‌ناپذیری: وقتی دو چیز از نظر کیفی آنقدر متفاوتند که قابل مقایسه نیستند. از آنجا که یکی از مهمترین ابزارهای ما برای درک موضوعات ناشناخته مقایسه آنها با چیزهایی است که برای ما واضح و معلوم هستند، این ویژگی آن موضوع را از دسترس ما خارج می‌کند.

۲. اختصاصی بودن: وضعیتی را شرح می‌دهد که در میان چند چیز انتخاب یکی لزوما انتخاب دیگری را ناممکن می‌کند. لذا موجودیت‌های اختصاصی، تکه‌تکه و غیرپوشاننده هستند.

اما این دو ویژگی مهم در کاربرد بالینی به چه معنا هستند؟ اینکه چیزی در این قلمرو قابلیت نمادین شدن و قابلیت به واژه تبدیل شدن را ندارد.

لکان بیان می‌کند که زبان، ترومایی جهانی است زیرا به مثابه زخمی است که در هر کس شکلی منحصر بفرد دارد. تصور کنید وارد دنیایی می‌شوید که زبان دیگری که زندگی‌تان به او وابسته است کاملا برای شما ناشناخته است. زمانیکه لکانمی‌گوید چیزی به نام رابطه‌ی جنسی وجود ندارد بیان همین واقعیت است که هر کدام از ما گویی در جزیره‌های زبانی خاص خودمان ساکن هستیم، شکافی بین ما حکمفرماست که فی‌الذات تروماتیک است. انزوایی که فی‌الذات تروماتیک است.

در حالیکه سایر موجودات زنده از نظام زبانی با معانی (مدلول) ثابت بهره می‌برند برای انسان، نظام دلالت منحصربفرد و پویاست. اصولا نِورُز هم زاییده‌ی همین پویایی امر زبانی است. آیا می‌توان حیوانات را نوروتیک کرد؟ بله اگر به آنها عدم قطعیت و معانی متغیر را معرفی کنیم! (کما اینکه پاولف چنین کاری را بصورت موفقیت آمیز انجام داد.)

می‌توان دو نوع از چیزهایی که صحبت کردن درباره‌ی آنها ناممکن است را متمایز کرد. در یکی، یک اتفاق نادر و دراماتیک رخ می‌دهد که فرد از تبدیل آن تجربه به کلمه و نماد ناتوان است، ترومایی که فرد را مجبور می‌کند به زبان دیگری سخن بگوید، زبان سمپتوم‌ها.

دیگری آنچه ما بصورت روزمره با آن مشغولیم، ماهیت مبهم و چندمعنایی زبان، استعاره‌ها و مجازها، همه و همه ماهیت تروماتیک دارند. چون شکافی در این میان وجود دارد که با هیچ چیز پر نمی‌شود و همین آنرا تروماتیک می‌کند.

همین نقطه است که به نظر برخی لکانی‌ها هر ترومای دیگری به آن بازگشت می‌کند و در واقع دوباره آنرا زنده می‌کند. ترومای بیرونی (نوع نادر و دراماتیک) در واقع به عنوان پوشاننده‌ی ترومای نخستین عمل می‌کند و آنرا دوباره فعال می‌کند آنهم معمولا در مقیاس غیرقابل کنترل برای فرد.

این ماهیت تروماتیک زبان ناشی از اختگی خود زبان است و چاره‌ای هم برای آن نیست. امر واقع قرار نیست از بین برود و تماما نمادین شود، اتفاقا مثلا وقتی از آنچه در رویا «ناف رویا» نامیده شده و غیرقابل تاویل است و یا وقتی از خاتمه‌ی تحلیل صحبت می‌شود آنچه گذر از فانتاسم (phantasm) خوانده می‌شود یا آنچه لکان متاخر همانندسازی با سینتوم(sinthome) می‌نامد همه نشان می‌دهند که زبان محدودیت‌ دارد و بخشی از «واقع» همواره در مرکز وجود ما باقی می‌ماند. در هر حال تنها ابزار ما زبان است و امر نمادین در هر موضعی باید زبان سمپتوماتیک را تا آنجا که می‌شود دربر بگیرد. دو موضوع نمادین شدن و به واژه آغشته شدن اینجا کلیدی هستند. حتی زمانی که چیزی قابل ترجمه به زبان بیرونی نیست بدین معنا نیست که قابل حل و فصل نیست چون در هر حال امر نمادین می‌تواند آنرا در بر بگیرد، بطور مثال آنطور که تروما‌ها پیش‌کلامی مورد مداقه قرار می‌گیرند.

زبانروانکاویژک لکانتروماامر نمادین
کاندیدای دکترای تخصصی روانشناسی، روانشناس بالینی، درمانگر تحلیلی. علاقه‌مند به روانکاوی لکانی. بازنشر محتوای اینستاگرام در ویرگول.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید