ارسلان رعیت
ارسلان رعیت
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

عشق، اشتیاق و ژوییسانس

ما فقدان را در دیگری بر می‌انگیزیم. موضوع بر سر ارضاشدن نیست و اتفاقا خود این ارضایک مشکل است. زمانی‌ که ما ارضانشده هستیم، همینجاست که چیزی برای اشتیاق‌ورزی به آن باقی می‌ماند، اینجاست که ما می‌توانیمبا دیگری ارتباط برقرار کنیم.

لکان می‌گوید برای ما این کافی نیست که دیگری به ما عشق بورزد، ما همچنین می‌خواهیم که علت اشتیاق آن فرد باشیم. آنچه اشتیاق را بر می‌انگیزد همان ابژه‌ای نیست که آنرا ارضا می‌کند. چنین فردی می‌تواند زیر پوست ما برود بدون اینکه آنچه می‌خواهیم به ما بدهد.

یکی از دستاوردهای لکان در مورد تمایز میان عشق، اشتیاق و ژوییسانس است. اینها لزوما یکجا جمع نمی‌شوند و روی یک ابژه متمرکز نیستند.

فردی ممکن است ابژه‌ی عشق ما باشد، ولی ابژه‌ای نباشد که از نظر جنسی ما را ارضا می‌کند، یا فردی که ما را ارضا می‌کند اتفاقا کسی باشد که از او متنفریم، ما را می‌زندیا تحقیر می‌کند.

روابط عاشقانه افراد بسیار پیچیده است چون در سطوح مختلفی در آن جریان دارد. همانند «گره برومه» رابطه با سه بُعد در هم تنیده شده. با اغماض می‌توان عشق را به بُعدخیالی، اشتیاق را به بُعد نمادین و ژویسانس را به بُعد واقع نسبت داد. این سه به ندرت بصورت بی‌نقصیگردهم ‌می‌آیند و این یعنی خیلی سخت است که رابطه‌ای درست کار کند. اما به جمله‌ی اول برگردیم، اینکه «عشق یعنی دادن چیزی که نداریم به کسی که آنرا نمی‌خواهد.»

فقدان از کجا در روان ما تا این اندازه اهمیت پیدا کرده؟

این ساختار در رابطه‌ی والدین با کودکشان از همان ابتدای تولد دیده می‌شود. از همان ابتدا کودک که تمام حیاتشوابسته به اشتیاقی است که در والدین می‌یابد به دنبال فهمیدن آن چیزی است که آنها ندارند، به خصوص مادر. نوزاد تلاش می‌کند بفهمد مادر چه کم دارد و چه می‌خواهد که به او بدهد؟ در نتیجه او جایگیری خودش را همواره بر اساس این موضوع تنظیم می‌کند. عشق والدین به فرزند موضوع دشواری است چون تنوع فراوانی دارد. مادری تنها درخواستش اینست که فرزندش تبدیل به آنچه او می‌خواهد شود، عشقی که در ازایشبه کودک می‌دهد عشقی مشروط و خودشیفته‌وار است و متاسفانه چنین مواردی فراوان هستند. مادر دیگری تنها می‌خواهد که کودکش تصویری زیبا از خودش را انعکاس دهد و یا تنها در سطح درخواست به کودک پاسخ می‌دهد، یعنی تصورش از مادری ارضای نیازهای او در سطح فیزیولوژیک است و هرگز در سطحی عمیق‌تر وارد رابطه با کودکش نمی‌شود.

زمانی ‌که نوزاد از مادر شیر و پستان می‌خواهد، چیزی بیشتر طلب می‌کند. همواره زیر درخواست چیزی فراتر نهفته است. پستان فقط منبع تغذیه نیست، پستان عضوی از مادر است و پوست او گرمای صمیمیت و عشق برای نوزاد دارد. از همین رو لکانمی‌گوید هر درخواستی اصولا درخواست عشق است. این تناظرفرمول قبل را (دوباره با اغماض) به این شکل ترجمه می‌کند: درخواست در بُعد خیالی، اشتیاق در بُعد نمادین و سائق با بُعد واقع نسبیتی برقرار می‌کند. آنچه فراتر از درخواست است همان اشتیاق است، چیزی که در ظاهر درخواست عیان بیان نمی‌شود. لکان بیان می‌کند که: «عشق آن چیزی است که به ژوییسانس اجازه می‌دهدتا به سطح اشتیاق فرود آید.» عشق اینجا به نوعی نقش واسطه‌گری بین ابعاد مختلف را ایفا می‌کند. شاید به وسیله عشق بتوان رابطه‌ای به نسبت هماهنگ بین این ابعاد ایجاد کرد که به اندازه کافی ارضا کننده باشد.

اشتیاقروانکاویمیلعشق
کاندیدای دکترای تخصصی روانشناسی، روانشناس بالینی، درمانگر تحلیلی. علاقه‌مند به روانکاوی لکانی. بازنشر محتوای اینستاگرام در ویرگول.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید