صنعت بازیهای ویدیویی در قیاس با خیلی از حوضههای سرگرمی عمر چندانی نداره. بهطوری که هنوز میشه افرادی رو پیدا کرد که از زمان کودکی این صنعت کنارش بودن و تبدیل شدنش به یکی از پولسازترین پدیدههای سرگرمی رو به چشم دیدن. خیلی از ماها از نسلهای اوّلیهی کنسولها، خاطرات زیادی داریم. از مرغابی کشتن تو کنسول خاطرهانگیز نینتندو گرفته تا همکاری و پیشروی با رفیقمون تو بازی متال اسلاگ.
بازیهای ویدیویی یه پدیدهی نوظهور بود که درکش برای عموم راحت نبود. ولی هر چی از عمرش میگذشت، همه میفهمیدن بیشتر یه بستر واسهی انتقال سرگرمیهای گذشته، تو یه شکل نوینِ تا یه عنصر ناشناخته و مضر. واسه همین میشه ریشههای خیلی از عناصر صنعت بازیهای ویدئویی رو حتی تو دورهی قبل از تولد خود این صنعت جستوجو کرد. سبک نقشآفرینی یکی از این عناصره. سبکی که حتّی قبل از بوجود اومدن بازیهای ویدیویی به صورت پررنگ تو سایر حوزههای سرگرمی وجود داشته و بعدها با همهگیر شدن بازیها بین مردم وارد این دنیای جدید شده.
یه تعریف ساده از سبک نقش آفرینی میتونه این باشه : نقشآفرینی سبکیه که بازیکن با کنترل یک یا چند شخصیت، به دنبال انجام کاری خاص تو یه دنیای خاصه. همونطور که از اسمش معلومه، بازیکن تو نقشی قرار میگیره که تجربهی اون نقش تو دنیای بیرون از بازی تقریبا غیرممکنه.
ریشههای این سبک به بازیهای رومیزی و بیکلام (Pen & paper) بر میگرده. اگه بخوایم درک درستی از این ریشهها داشته باشیم، لازمه یک شناخت نسبی از این بازیها پیدا کنیم. یکی از بازیهای رومیزی که تاثیر بسیار زیادی تو وارد شدن سبک نقش افرینی تو دنیای بازیهای ویدیویی داشت، بازی Dungeons & Dragons یا سیاهچالهها و اژدهایان بود.
هدف از این بازی تو دو مورد خلاصه میشد. زنده موندن و دفاع از روستا در مقابل ارتش هیولاها. بازیکنها تو D&D نقش قهرمانهای این دنیا رو دارن که وارد یه ماجراجویی عجیب میشن و دو هدف بالا رو دنبال میکنند. نکتهی جالب D&D اینه که بازیکنها مقابل هم قرار نمیگیرن بلکه کنار همن. پس الفاظ برنده و بازنده، حداقل به صورت انفرادی تو این بازی معنایی نداره.
هر بازی یک Dungeons Master یا استاد داره. شخصی که وظیفه داره با طرحهایی که بازی توسط دفترچهای مخصوص در اختیارش گذاشته، یه ماجراجویی هیجانی و چالشبرانگیز برای بازیکنها بسازه. قهرمانها هم وظیفه دارن برای پشت سر گذاشتن این چالشها و درنهایت زنده موندن، با هم همکاری کنند.
اما مهمترین نکته برای بحث ما مربوط میشه به قسمتی از بازی D&D که بازیکنها باید قهرمان خودشونو بسازن. این میتونه نکته کلیدی بحث "چگونگی ورود سبک نقشآفرینی تو بازیهای ویدئویی" باشه. با کمک کتاب راهنمای بازی، بازیکنا از بین نژادهای مختلف انسان، اِلف، دورف و غیره یکی رو انتخاب میکنند. حالا نوبت میرسه به انتخاب کلاس از بین کلاسهایی مثل مبارز، جادوگر و غیره. قسمت بعدی انتخاب انگیزه برای قهرمان هر بازیکنه که این انگیزه میتونه نجات مردم بیگناه روستا باشه یا رسیدن به یک گنج بزرگ. حالا قهرمان بازی میتونه حین مقابله با چالشهای پیش رو، واکنشهای دلخواهو انجام بده، نقش مدّنظرشو بازی کنه و منتظر عواقب انتخاباش باشه.
اینجا دقیقاً محلّیه که به نظر میرسه نقطه مشترک سبک نقشآفرینی و بازیهای ویدئویی خودنمایی میکنه، ایفای نقش تو قالب یه شخصیت دلخواه که همه خصوصیاتش توی ذهن بازیکن ساخته میشه. حالا که یه بستر جدید به نام بازیهای ویدئویی بوجود اومده، بهترین فرصت برای این که این ایفای نقش تو بهترین حالت خودش انجام بشه، استفاده از همین بستره. حالا میشه سرگرمیهای قدیمیو که کمکم داشتن فراموش میشدن، با کمک بازیهای ویدئویی زنده نگه داشت.
اوّلین بازیهای نقشآفرینی تو اواسط دهه هفتاد ساخته شدن. بازیهایی مثل Pedit5 , Dungeon و البتّه بازیِ Dungeons & Dragons که الهامات زیادی از بازیِ رومیزی همنامش گرفته و به عنوان اوّلین بازیِ نقشآفرینی شناخته میشه.
تو این آیتم سعی کردیم به ریشهیابی تاریخچهی سبک نقش آفرینی بپردازیم تا این که بخوایم به ترتیب سال، بازیهای نقشآفرینی عرضه شده از دهه هفتاد تا الان رو لیست کنیم. ولی در آخر این آیتم جا داره از بازیهایی مثل Rogue ،Ultima ،Wizardry ،Final Fantasy و Zelde || : The Adventure of Link یاد کنیم که همگی در زمان انتشارشون از بازیهای شاهکار این سبک بودند و تاثیرشون روی عناوین بعد از خودشون توی سبک نقش افرینی غیر قابل انکاره.
پینوشت : این نوشته قبلاً در قسمت سومِ سری جدید برنامه "کافه بازی" در تاریخ ۹۸/۹/۱۴ پخش شده.