مقاله ای از دیوید اورنشتین با همکاری جیمز مک نیکلاس و ایمی لاورنس
منتشر شده در ماه ژوئن در وب سایت اتلتیک
در هفته های تعطیلی لیگ برتر انگلیس با بروز اولین نشانه های ابتلا به کووید-۱۹ در میکل آرتتا و از سرگیری دوباره لیگ در چهارشنبه شب در استادیوم اتحاد، او هرگز نمی توانست تصور کند که چقدر میتواند در مورد سرمربی گری، مدیریت، ارتباط برقرار کردن با بازیکنان و در رابطه با چگونگی انتقال خواسته هایش از بازیکنان تیمش یاد بگیرد. اگرچه، چیزی که حتی ذره ای تغییر نکرده، پایبندی او به استاندارد های بالا است.
ماه گذشته، همزمان با اینکه پروژه از سرگیری لیگ برتر جدی تر دنبال شد، بازیکنان آرسنال به یک کنفرانس از راه دور(تلفنی یا تصویری) مهم در مورد برگشتن به تمرینات با رعایت پروتکل ها دعوت شدند. آنها باید همه ی اطلاعات قانونی مربوط را پیش از امضای سندی درباره برداشتن قدم بعدی برای ورود به مرحله بعدی از سرگیری دوباره فوتبال میشنیدند. چند بازیکن گفتند که نمیتوانند در این کنفرانس شرکت کنند. آرتتا از این بابت ناراحت شد. او یک پیام صوتی بسیار قاطعانه در پیام رسان واتساپ در جواب این بازیکنان فرستاد. منظور او کاملا واضح بود: اینها استاندارد های مورد انتظار هستند و اگر شما برای پایبندی به این استاندارد ها آماده نیستید، پس شما از آن دسته از بازیکنانی که این باشگاه فوتبال می خواهد نیستید. این موضوع قابل مناقشه و بحث نیست. آیا(برای انجام این کار) پایه هستید یا خیر؟
پس از گذشت ۶ ماه از زندگی اش در لبه تیز سرمربی گری فوتبال، آرتتا همه ی راه و روش ها را برای بازسازی فرهنگ در آرسنال به کار برده است. ایجاد یک نگرش، سبک بازی و جو جدید در زمین تمرین و هم چنین ایجاد یک رابطه ی دوستانه جدید و تازه با بازیکنان و کارکنان. در همین حین، او هنگامی که در حال طرح ریزی برای فاز بعدی تغییراتش با توجه به دگرگونی های ترکیبش است، در حال حل کردن مسائل و مشکلاتی که پیش رویش است هم نیز است. از مکالمات خصوصی که با پیر امریک اوبامیانگ داشته است گرفته تا بازی هایی که در آنها او باعث بالا بردن روحیه بازیکنان شده و دقیقا در نقل و انتقالات هم همین نقش را دارد. او این گونه با مسائل برخورد میکند.
در دوران قرنطینه، آرتتا به این زمان اینگونه نگاه کرد که قادر است تا این زمان را خرج شناخت بهتر بازیکنانش از جنبه انسانی به عنوان یک ارزش ویژه بکند. یاد بگیرد که چگونه واکنش آدم های مختلف می تواند سودمند باشد. وقفه ای که در فوتبال ایجاد شد در واقع یک فرصت برای او بود. قطعاً این ساده ترین راه نبود- آرتتا خود تایید میکند که ترجیح میدهد تا در تماس فیزیکی نزدیک(با بازیکنانش) باشد، آنها را دور زمین حرکت دهد، چشمش به بازیکنان باشد و فعالیت داشته باشد. اما مربی گری مجازی و مکالمات الکترونیکی به صورت ارتباط نزدیک و تنگاتنگ پیش رفت، بدین معنی که او تلاش کرد تا همه را به سمت خود و اندیشه هایش سوق دهد. همه ی این ها یک تصویر بزرگتر را به دست میداد که به او کمک میکرد تا تصمیمات کلیدی را چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت در مورد تیمش اتخاذ کند.
همه ی مربیان در این بازی مدرن باید با چالش به تعادل رساندن شخصیت های مختلف در درون رختکن تیم مواجه شوند. چرا که همه در یک گروه متعهد و مطمئن نیستند و سریع یاد نمیگیرند. سر و کله زدن و برخورد با افراد مختلف بسیار مهم است اما خط قرمزهایی وجود دارند که آرتتا رد شدن از آن ها را بر نمی تابد. او در رابطه با صحبت از استاندارد های بالا بسیار قاطع است و هر کسی که نمیتواند با این استاندارد ها کنار بیاید، جزو بازیکنان مورد اعتماد آرتتا برای آینده نخواهد بود.
هفته قبل در دومین و اخرین بازی آماده سازی در امارات، آرسنال (بازی را) شل گرفت و از برنتفورد شکست خورد. طبیعتاً، نتیجه ی این بازی که لزوماً یک بازی دوستانه و تمرینی برای کسب آمادگی لازم بود، آنچنان مهم نبود. اما ماهیت یک سری عملکرد های خاص اهمیت داشت. همه ی این ها باعث شدند تا سرمربی آرسنال در ارزیابی تیمش به چند چیز دیگر نیز توجه کند.
کسانی که در باشگاه هستند از اینکه آرتتا چگونه با استاندارد های مد نظرش ارتباط برقرار می کند تحت تاثیر قرار گرفتند. ادو گاسپار، مدیر فنی تیم، به اتلتیک میگوید:
کسانی که در باشگاه هستند از اینکه آرتتا چگونه با استاندارد های مد نظرش ارتباط برقرار می کند تحت تاثیر قرار گرفتند. ادو گاسپار، مدیر فنی تیم، به اتلتیک می گوید:
یادم می آید که یک بازی را در خانه باختیم یا مساوی کرده بودیم و نتوانستیم بهترین عملکرد خود را نشان دهیم. اما روشی که او با بازیکنان صحبت میکرد را واقعا دوست داشتم. وقتی که می برید آسان است که با دیگران ارتباط برقرار کنید چرا که همه خوشحال هستند و شما احساس فوق العاده ای دارید. اما وقتی که شما پیروز نشوید آنجاست که نقش شما بیش از پیش به عنوان یک مربی اهمیت دارد.
نقش آرتتا در تنظیم امور در سرتاسر باشگاه به نظر میرسد که در حال رشد است. چه در اینکه او بتواند با پیوستن به تماس تصویری کارکنان باشگاه از طریق اپلیکیشن زوم، فرستادن انرژی مثبت به صدها تن از افرادی که در بخش های مختلف باشگاه کار میکنند را انجام دهد و چه در زمینه پا در میانی شخصی اش برای موضوع حساسی مثل تمدید قرارداد اوبامیانگ، آرتتا میخواهد(با انجام این کارها) در هر جایی که ممکن است تغییری را ایجاد کند.
اگر بخواهیم یک مثال برای شما بزنیم- که مشخصاً در این دوران بحران ویروس کووید-۱۹ به موضوع بسیار مهمی تبدیل شده است- باید از ورود مستقیم او در رابطه با متقاعد کردن پزشک محبوب و مورد احترام باشگاه، گری او دریسکول بگوییم که آرتتا او را از تصمیمش برای ترک آرسنال و پیوستن به لیورپول منصرف کرد. در زمان تعطیلات زمستانی آرسنال در دبی، آرتتا با او دریسکول وقت گذراند و با او در مورد اینکه حضور او چقدر برای باشگاه اهمیت دارد، صحبت کرد. در آن مکالمه صداقت، اعتماد و احترام وجود داشت و جواب هم داد. این واقعیت که او دریسکول در زمانی حساس برای بازیکنان، کارکنان و خانواده آنها در دسترس باشد موضوع بسیار مهمی بوده است. آن طور که آرتتا خود را وقف این فرهنگ کرد که بر اساس یک برنامه روزانه چه چیزی قرار است در آرسنال بگذرد تاثیر بسیار زیادی را بر جای گذاشت. او حالا میداند که توجه ها به فشار هایی که در حال آشکار شدن در زمین بازی هستند باز می گردد. با توجه به همه ی پیشرفت ها در روحیه و عملکرد آرسنال از زمانی که آرتتا برای به دست گرفتن اولین تجربه ی سرمربی گری اش به اینجا آمد، او میداند که تیمش هنوز به هیچ چیزی دست نیافته است.
اگرچه آرتتا از کسانی که تحت رهبری او هستند درخواست حرفه ای گری بی چون و چرا و حداکثری دارد، اما این طور نیست که او حس شوخ طبعی نداشته باشد. در ماه های اخیر، به کد های رفتاری باشگاه چیز جدید و مفرحی اضافه شده است که مرد اسپانیایی آن را از سیتی با خود به آرسنال آورده است: گردونه شانس.
اگر بازیکنی در کاری بی ملاحظگی کند، مثلا در یک ملاقات تیمی دیر حاضر شود، باید گردونه را بچرخاند. در این گردونه جریمه های جدی وجود دارد، از(انجام) کارهای ساده گرفته تا تمیز کردن رختکن، یا حتی برق انداختن ماشین کاپیتان تیم. یک گزینه در گردونه وجود دارد که هر بازیکنی امیدوار است تا گردونه آن را نشان دهد که آن هم گزینه "فرار (از انجام جریمه) از روی خوش شانسی" است. این تنها یکی از سلسله تغییراتی است که آرتتا به وجود اورده است که باعث بالا بردن روحیه در لاندن کالنی میشود.
یکی از کارکنان باشگاه در روز اولی که کل تیم (پس از کرونا) بازگشتند و دور هم جمع شدند گفته است: " من فراموش کرده بودم که تمرین زیر نظر میکل چقدر سرگرم کننده است. "
این اتمسفر و فضا کم و بیش یک شبه دچار تغییر شد، با (آمدن) یک صدای تازه و اندیشه های جدید پس از سختی هایی که در طول هفته های پایانی تصدی گری اونای امری بر آرسنال به وجود آمده بود.
شما میدیدید که افراد دوباره لبخند میزدند، از اینکه دوباره به سر تمرین و کار آمده اند خوشحال هستند و از اینکه دوباره میخواهند تمرین کنند خوشحال بودند.
در روزهایی منتهی به شروع دوباره بازی ها، چند سالروز تولد را در تیم داشتیم. سوکراتیس پاپاستاتوپولوس و کیران تیرنی پس از اینکه آرتتا جلسه تمرینی را شروع کرد، خود را در کانون توجهات دیدند. آرتتا چند کلمه به مناسبت تولد آنها صحبت کرد و صحبت هایش را با تبریک به آن ها و سپس تشویق آنها از سوی تیم به پایان برد. آرتتا دوست دارد که در زمان درستش شوخی کند و یک سری کارهای جانبی را پیشنهاد دهد تا روحیه بازیکنان را بالا نگه دارد. روشی که او طی آن اندیشه هایش را به صورت شفاف و منظم به نمایش میگذارد قابل تحسین است. شخصیت آرتتا از همان روز اول خودش را نشان داد. او بازیکنان را دور هم جمع کرد، خودش را با پیام هایی اساسی معرفی کرد و موارد غیرقابل مناقشه را بیان کرد تا جای هیچ سوتفاهمی نباشد. هیجکسی نمیتواند نکات اصلی در رابطه با اینکه او دوست دارد چطور کارها انجام شوند را نادیده بگیرد. و این با ترکیبی از مثبت اندیشی، تحریک انگیزه و تعیین کنندگی همراه است. او نوعی از تاثیرگذاری را دارد که باعث میشود تا افرادی که در یک باشگاه هستند بخواهند برای او کار کنند.
رهبران و رؤسا در آرسنال قطعا احساس میکنند که تصمیم درستی گرفته اند. جاش کرونکه، مدیر باشگاه، پیش از اینکه حضوری با آرتتا صحبت کند، چندین بار با او مکالمه داشت و با مردی که امیدوار بود بتواند موفقیت را به باشگاه بیاورد در ارتباط بود. این دو در واتساپ با یکدیگر در ارتباط بودند، گه گاهی در فیس تایم با یکدیگر تماس داشتند و هم چنین کرونکه میزبان یک ملاقات گروهی مجازی با بازیکنان در دوره تعطیلات فوتبالی بود. در آستانه بازی مقابل منچسترسیتی، کرونکه به آرتتا گفت که امیدوار است که تلاش هایشان در چند ماه گذشته بتواند آنها را به هم نزدیکتر کند. جاش کرونکه به اتلتیک میگوید:
وقتی که من و میکل رو به روی هم نشستیم تا در مورد آمدن او به آرسنال صحبت کنیم، او در مورد چیزهایی که در زمین بازی دیده بود با من صحبت کرد و چندین چیز را که از دیدگاه مربی باید انجام می شدند را مطرح کرد. اما چیزی که خیلی در مورد آن حرف زدیم فرهنگ باشگاه بود و اینکه یک روش جدید را اجرا کنیم. او به من گفت که بخشی از افکار و ایده هایی که دارد را در منچسترسیتی انجام داده اند. این کمی زمان میبرد- ما راه درازی پیش رویمان داریم. اما فرهنگ (باشگاه) در حال تغییر است. من دیده ام که چند تا از اسطوره های باشگاه حرف های مثبتی را در مورد میکل میزنند و هم چنین در مورد ارزش هایی که او به باشگاه بازگردانده است. فکر میکنم این همان چیزی است که بیشتر از هر چیزی باعث هیجان ما میشود، دیدن ارزش هایی که او در تلاش است تا آنها را کم کم به بعضی از بازیکنان تزریق کند و به آنها بازگرداند.
فرهنگ سازی بارها تبدیل به یک کلیشه شده است اما این بار مسئله بسیار جدی است. میکل در حال ساختن یک مهر و نشان روی باشگاه است که امیدواریم در طول چند سال آینده با بهتر شدن نتایح در درون زمین خود را نشان دهد، اما این کار با یک کار اساسی و بنیادی شروع می شود.
ادو اما تا قبل از مصاحبه کاری با آرتتا دیداری نداشت و حرف های کرونکه در رابطه با شخصیت مربی که خود را نشان خواهد داد تکرار کرد. ادو اضافه میکند:
اولین مکالمه ام با او در مورد فوتبال نبود و این چیزی است که من واقعا دوستش داشتم. اولین صحبت ما در مورد اندیشه ها و طرح ها، احترام، افراد و کارکنان بود اما در مورد فوتبال نبود. باورهای من و او شبیه به هم هستند. ما در مورد زندگی حرف زدیم، در مورد خانواده، اینکه چقدر برای بازیکنان مهم است تا اهمیت با هم بودن و احترام گذاشتن به باشگاه را درک کنند. بعد از این مکالمه من خیلی غافلگیر شدم ما به طور مستقیم از طریق اندیشه ها، فلسفه و سبک زندگیمان به هم مرتبط بودیم. بنا بر این قبل از اینکه به سراغ بخش فنی برویم، حس کردم که او یک فرد خاص است.
ادو ادامه میدهد:
پس از آن، به سراغ فوتبال رفتیم. من تیمی که در اختیار داریم را برای او توضیح دادم، سیستمی که بازی میکنیم، سیستمی که باور داریم میتوانیم در آینده بازی کنیم و اینکه تیم را چطور میبینیم. من به او ارائه ای در رابطه با تیم انجام دادم و سپس به افکار او گوش کردم. او واقعا هیجان زده بود. این مهم است که به فردی که با او مصاحبه می کنید تصویر واقعی از آنچه که دارید بدهید. و بعد هم یک ارائه توسط او انجام شد که کمی به من در مورد فلسفه اش بگوید. بعد از آن، با یکدیگر شروع به ایجاد یک طرح و برنامه کردیم. در کمتر از شش ماهی که خودم بر سر کار آمدم ما با افراد زیادی مصاحبه کردیم و این تجربه بسیار زیبایی برای من بود. شما در این مصاحبه ها نه تنها با بعد مربیگری فرد بلکه باید با بعد شخصیتی او نیز آشنا شوید. شما خانواده او، بچه های او، شخصیت او را به عنوان یک پدر و همسر می بینید. این چیزی است که من آن را پایه و اساس میدانم. آرتتا پایه و اساس بسیار بسیار بسیار زیبایی داشت.
این به آرتتا در زمانی که او به تیم آمد کمک کرد، او خیلی زود چند دوست و همفکر پیدا کرد. در میان کارکنان باشگاه، بخش زیادی از آنها از زمانی که آرتتا در قامت بازیکن در آرسنال بود در اینجا حضور داشتند و مشتاق بازگشت او این بار به عنوان سرمربی بودند، در حالی که بازیکنانی مانند مسوت اوزیل، هکتور بلرین و کالوم چمبرز در گذشته با او هم تیمی بودند. برای هر مربی، که مجبور به ساختن یک سری روابط جدید است، اینکه همین حالا هم در آن مکان یک سری افراد را داشته باشید که بتوانند شما را در سطحی که می خواهید درک کنند خود یک کمک است، به خصوص با وجود کسانی مثل اوزیل و بلرین که در رختکن اثرگذار هستند. بازیکنان تمایلی نداشتند تا از کلمه "رییس" که لقب سنتی سرمربیان پیش از آرتتا در این باشگاه بود استفاده کنند. بازیکنان حالا به او "آقا" یا "میکل" می گویند.
بعد از اینکه در ماه دسامبر آرتتا کار خود را در آرسنال شروع کرد، او سریعاً یک سری کارهای متداول و عادی را پایه گذاری کرد. او دو ماه اول را در یک مکان اجاره ای سپری کرد، اما حالا به همراه خانواده اش به یک خانه که در مسیر بین زمیم تمرین تیم و استادیوم امارات قرار دارد نقل مکان کرده است. در منچستر، او یک " اتاق فوتبال" طراحی شده داشت که مجهز به وسایلی مثل لپ تاپ، یک پروژکتور و تخته های تاکتیکی بود. در شروع روز داده های تمرین و اطلاعات آمادگی بازیکنان پیش از اینکه حتی به سر کار برسد، از طریق تلفن همراه به دست آرتتا که از دانش روز بهره میبرد، میرسد.
در یک روز عادی قبل از شیوع ویروس کووید-۱۹، کارکنان او حدود ساعت ۷:۳۰ صبح برای خوردن صبحانه به محل زمین تمرین میرسند. سپس آنها در دفتر آرتتا با همدیگر ملاقات میکنند تا برای تمرین نوبت صبح آماده شوند. آنها از روز قبل برای روز بعد طرح و برنامه میریزند. پزشک تیم به روزرسانی های مربوط به مسائل پزشکی را به اطلاع آنها میرساند و سپس بازیکنان ساعت ۹:۴۵ به منظور آماده شدن به زمین تمرین میرسند. یک سری ملاقات های فردی و گروهی قبل از شروع تمرین وجود دارد پیش از اینکه بازیکنان در ساعت ۱۱دور هم جمع شوند تا آرتتا به آنها کلیپ هایی را نشان دهد و نکات کلیدی را به آنها گوشزد کند. آنها تمرین میکنند، و سپس ملاقات های بیشتری به صورت فردی یا گروه های کوچک در کار خواهد بود. بازیکنان زمین تمرین را ترک می کنند و مربیان در مورد برنامه ریزی برای جلسه تمرینی روز بعد با یکدیگر جلسه میگذارند.
برنامه ها هم چنین برای این هفته که دوباره بازی ها از سر گرفته می شود تنظیم شده است. تمرینات به ساعت ۵ بعد از ظهر انتقال پیدا کرده است تا بدن های بازیکنان برای بازی ساعت ۸:۱۵ بعد از ظهر با منچسترسیتی آماده شود.
در طول قرنطینه، روش کار به طور واضح نیاز به این داشت که به شیوه افراطی تری طراحی دوباره شود. آرتتا و دستیارانش با با تک تک بازیکنان تیم بزرگسالان در ارتباط بودند، وظایف تاکتیکی را میچیدند مانند تحلیل کل بازی ها یا تحلیل یک سری کلیپ های خاص. ملاقات های فردی، گروهی و ملاقات واحد ها انجام میشود. برای مثال، از دروازه بان ها خواسته میشود تا توجه ویژه ای به موقعیت شروع بازیشان داشته باشند چرا که آرتتا مایل است که آنها را بیشتر شامل بازی کند تا از عقب بازی را آغاز کنند.
شد فورسایت، سرپرست بخش عملکرد، تجهیزات امادگی جسمانی و برنامه های تمرینی را با تیم هماهنگ میکند. جلسات یوگای آنلاین برقرار میشود که بازیکنانی مانند بلرین، هولدینگ و بوکایو ساکا در آن شرکت میکنند. همچنین کادر فنی به وضعیت بازیکنان قرضی مانند امیل اسمیث رو رسیدگی میکنند.
دو دستیار آرتتا خیلی سریع به نقششان در انجام امور دست یافتند: استیو راند بیشتر روی تلاش برای پایه گذاری یک فرهنگ برتر تمرکز می کند و به آرتتا کمک میکند تا روابط فردی ای که در ارتباط با شغلشان است را هدایت کند. تاکیآ البرت استویونبرگ اما روی بعد تاکتیکی و تکنیکی است. هر دوی این افراد، مربیان قابل و با تجربه ای هستند و اطراف آرتتای تازه کار به صورت کاملا قابل درکی با افرادی که او را به چالش میکشند و او را به جلو هل میدهند احاطه کرده است. باشگاه همچنین مشتاق است که فردی لیونبرگ نیز در باشگاه حفظ شود.
آرتتا کسی است که علاقهمند به این است افکار متفاوت و متنوعی داشته باشد: در دوران قرنطینه، او بخشی از وبینار آنلاین با شرکت مربی تیم لس آنجلس رمز(تیم فوتبال آمریکایی تحت مالکیت کرونکه)، شان مک وی، رییس اتحادیه راگبی انگلستان، ادی جونز و حتی یک ژنرال ارتش آمریکا با تجربه حضور در افغانستان بود.
آرتتا حالا میتواند به زمین تمرین برگردد، جایی که او در بهترین حالت خود قرار دارد. بازیکنان از این که او چطور نکات و پیام های ساده را با جزئیات دقیق به تعادل میرساند تحت تاثیر قرار گرفته اند. یک مثالش اینکه آنها چطور از عقب زمین بازیسازی میکنند. در گذشته، آنها فقط توپ را به گردش در می آوردند، اغلب قبل از اینکه تحت هیج فشاری قرار بگیرند. زیر نظر آرتتا، آنها دارای ساختاری هستند که قبل از دادن پاس بازیکن حریف را دچار اشتباه کنند، بدین ترتیب یک بازیکن حریف از جریان بازی خارج میشود. او روی هماهنگ بودن در پرس کردن تمرکز میکند و از اینکه بازیکنان جای خود را با یکدیگر(در حین پرس کردن) عوض کنند اطمینان حاصل میکند. این کار ساده است، دارای جزئیات است و یک برنامه و نقشه است که آنها می توانند به آن باور داشته باشند.
قابلیت آرتتا در صحبت به زبان های مختلف برقراری ارتباط را آسان تر میسازد. اگر بازیکنان اهل امریکای جنوبی آرسنال نیاز به ترجمه داشته باشند او می تواند این کار را انجام دهد. اگر الکساندر لاکازت نیاز به جزئیات بیشتری به زبان فرانسه داشته باشد، آرتتا می تواند به این زبان با او صحبت کند. یکی از بازیکنان میگوید:
همه دقیقا منظور او را میفهمند. این یک نکته کلیدی است و باعث میشود که همه احساس راحتی کنند، در نتیجه بازیکنان تیم دچار سرگیجه و گنگی نمی شوند. واقعاً شگفت انگیز است که این را در تیم میبینیم. او بی کم و کاست از یک بازیکن به سراغ (صحبت) با بازیکن دیگر میرود و طرز فکر همه نیز(در رابطه با او) همین است.
البته که انگلیسی او نیز عالی است و این او را قادر میسازد تا با بازیکنان اکادمی آرسنال درک و فهم خوبی برقرار کند. آرتتا میداند که بازیکنان جوان به احتمال زیاد نسبت به بازیکنان بزرگسال بیشتر میتوانند به سبک فوتبالی که او میخواهد، بازی کنند. همچنین بازیکنان جوان انعطاف پذیری بیشتری دارند. دقایقی که به امثال ادی انکتیا و ساکا بازی رسیده است خود می تواند مؤید این نکته باشد.
محبوب بودن آرتتا چیزی فراتر از بازیکنان تیم است. اگر چه امری سرمربی سابق آرسنال به طور کلی در لاندن کالنی مورد احترام بود، اما سر و کله زدن او با زبان انگلیسی به این معنا بود که او ذاتاً بیشتر شخصیت انزواطلبی دارد. آرتتا اما کاملا برعکس است. یکی از کارکنان باشگاه میگوید:
میکل وقتی شما را در آن طرف رستوران در زمین تمرینی میبیند دستش را تکان نمیدهد، بلکه او از جایش بلند میشود، به طرف شما میآید و با شما دست میدهد و با شما احوال پرسی میکند. اگر سرش شلوغ باشد، به شما میگوید که سرش شلوغ است و میگوید که نیم ساعت دیگر برای حرف زدن پیش شما میآید. این (برخورد او) افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
در اوایل پیوستن آرتتا به آرسنال، او راند و استویونبرگ را به دفاتر املاک هایبوری باشگاه برد. او با همه ی کارکنان دست داد و به آنها گفت که اهمیت افراد در پشت صحنه چقدر زیاد است. او در هر طبقه سخنرانی کرد و با نزدیک به ۳۰۰ نفر از کارکنان به گفت و گو پرداخت. همچنین در زمین تمرینی کالنی هم به همین ترتیب بود. او در آنجا با تعداد زیادی از کارکنان باشگاه صحبت کرد و به دفاتر موجود سر می زد کاری که حتی آرسن ونگر هم انجام نمیداد. گذشته او با پپ گواردیولا باعث می شود تا حدودی مقایسه آرتتا با او اجتناب ناپذیر باشد. آنها با یکدیگر در چندین روش و رفتار شبیه بودند، حرکات دست شبیه به هم دارند و هم چنین خلق و خوی لاتین دارند.
شاید چیزی که جالب تر است مشاهده این باشد که او ویژگی مشترکی با سرمربی سابق آرسنال، آرسن ونگر، دارد: استعداد رهبری، یک جاذبه ی طبیعی. به قول یک نفر: "میکل به روش آرسن کاری میکند تا باعث شود که بخواهید از او پیروی کنید."
درحالی که حالا سرمربی آرسنال و کاپیتان تیم با یکدیگر روابط تنگاتنگی دارند، آرتتا در ابتدای کارش در آرسنال کمی در مورد اوبامیانگ شک داشت. این نگرانی ناشی از زمانی بود که آرتتا در کنار گواردیولا در منچسترسیتی کار می کرد. سیتی برنامه داشت تا اوبا را به انگلیس بیاورد، اما در آخرین لحظه گواردیولا در میان مذاکرات نظرش را عوض کرد. در همان زمان، اوبامیانگ به صورت سراسیمه خواهان ترک بوروسیا دورتموند بود و با توجه به مشکلاتی که در رابطه با سبک زندگی و رفتار حرفه ای او وجود داشت، گواردیولا تصمیم گرفت تا از این انتقال دست بکشد. مدیر فوتبالی سیتی، تیکی بگریستین از این بابت از اوبامیانگ عذرخواهی کرد.
گواردیولا اولین سرمربی مطرح و سطح بالایی نیست که تعهد اوبامیانگ را زیر سوال میبرد. وقتی که اسون میسلینتات اوبا را از سنت اتین به دورتموند آورد، یورگن کلوپ در مورد اینکه ایا این مهاجم پر زرق و برق با کفش های الماسی و درخشان خود می تواند غریزه رقابتی که مد نظر اوست را داشته باشد یا خیر تردید داشت. کلوپ خیلی زود متوجه شد که نحوه آرایش و سر و وضع اوبامیانگ همینی است که هست: یک شخصیت سخت کوش و حریص که دارای لوازم تزیینی و پر زرق و برق است.
پس از گذشت چند هفته از آمدنش به آرسنال، آرتتا نشستی با اوبامیانگ برگزار کرد. به صورت کاملا مستقیم، او به اوبا گفت در اوایل کار او در رابطه یا حرفه ای گری اوبامیانگ شک داشته است و حالا دیگر این شک برطرف شده است. نحوه تمرین کردن اوبامیانگ، شیوه بازی و رفتار او باعث تغییر نظر آرتتا شد و او به اوبامیانگ اطمینان داد که او به عنوان کاپیتان تیمش باقی خواهد ماند. در ماه فوریه، آرتتا از مهاجم گابنی آرسنال به عنوان "مهم ترین بازیکن" باشگاه نام برد. چیزی که اعتقاد آرتتا به اوبامیانگ را به صورت عمومی آشکار ساخت. اعتقادی که پیش از این در خفا تصدیق شده بود.
در ابتدای کار، آرتتا قصد داشت تا به باشگاه اجازه دهد که مذاکرات تمدید قرارداد اوبامیانگ را در دست بگیرد. هنگامی که وضحیت بحرانی تر شد و با توجه به اینکه اهمیت این بازیکن با گذشت زمان بیشتر میشد و پیچیدگی و کمبود وقت برای عقد قرارداد، این وضعیت تغییر کرد. آرتتا خود شخصاً در این کار مداخله کرد تا تلاش کند و از رابطه خوبی که با این بازیکن دارد استفاده کند تا او را برای ماندن متقاعد کند. بحران ویروس کووید-۱۹ علاوه بر مسائل مالی که باعث ادامه دار شدن مذاکرات شده بود، روی مذاکرات تاثیر داشته است: پیر فرانسوا، پدر اوبامیانگ، مراقب پسرش است و ترجیح می دهد ملاقات حضوری به جای از راه دور انجام شود. تا به امروز، هنوز این کار محقق نشده است. اگر آرتتا بتواند اوبامیانگ را قانع به ماندن کند و آرسنال به سمت دوران جدید رهبری کند، این کار به او در نقش یک حل کننده مشکلات در پیش چشم تیم مدیریتی آرسنال شهرت میبخشد.
نه تنها او با اودریسکول صحبت کرد تا بماند و به گرانیت ژاکا کمک کرد تا حداقل برای بقیه فصل بخواهد در تیم بماند، بلکه او هم چنین باعث شد تا بازیکنان تیم قبول کنند که پیشنهاد باشگاه برای کم شدن حقوقشان را بپذیرند. بعضی از بازیکنان از اینکه سرمربی تیم در مسئله کاهش دستمزد ها ورود کند ناراحت شدند؛ آنها از این می ترسیدند که مخالفت آنها با این درخواست ممکن است مشکلاتی را برای آنها برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی تیم ایجاد کند. با این وجود، قطعاً این مسئله قدرت آرتتا در متقاعد کردن را نشان میدهد که اکثریت بازیکنان نهایتاً با کاهش دستمزد موافقت کردند. سازمان های برتر، روی اعتماد بنا نهاده می شوند و به نظر می رسد که بازیکنان اعتماد قابل توجهی به آرتتا دارند.
در سال های آخر حضور آرسن ونگر، یک کمیته برنامه ریزی برای تیم وجود داشت که شامل خود ونگر هم میشد. هم چنین مدیر اجرایی باشگاه ایوان گازیدیس، مذاکره کننده ی باشگاه دیک لاو و استعدادیاب هایی مانند استیو رولی و فرانسیس کاگیگائو در این کمیته حضور داشتند. از زمانی که این کمیته تشکیل شد تغییراتی در تنظیم دستورالعمل های لازم اعمال شد. ونگر به عنوان سرمربی تیم به صورت روزانه در رابطه با استخدام و جذب نفرات نقش داشت. معمولا اینگونه بود که استعدادیاب ها در ساعات اولیه صبح از او تماس یا پیامی دریافت میکردند. این اتفاق زمانی رخ می داد که ونگر برای تماشای بازی یک بازیکن در تیم های خارج از انگلیس به خارج از کشور میرفت. آرتتا، به عنوان سرمربی از استقلال کمتری نسبت به ونگر (در باشگاه) بهره میبرد. او به ادو، هاس فهمی، رائول ساتیهی و وینای وینکاتشام در کمیته فعلی ملحق میشود. گاهی اوقات بخش استعدادیابی هم به آنها ملحق میشود و گاهی هم نه. با هیئت مدیره و مالک باشگاه نیز در صورت نیاز به مخارج قابل توجه مشورت میشود. این باشگاه است که تعیین میکند هدف آرسنال چه جایگاهی است. آنها در تلاش هستند که یک دید بلندمدت ۱۸ تا ۲۴ ماهه داشته باشند. این اتفاق با تشدید کردن برنامه ریزی هفتگی به روش نوین همراه است. آرتتا خود چندان به سفرهای متداول استعدادیابی برای دیدن بازیکنان مد نظر احتمالی متمایل نیست، به خصوص در حال حاضر و با شرایط فشرده ای که وجود دارد. او در عوض به گزارش هایی که از تیم استعدادیابی باشگاه که در حال حاضر توسط فرانسیس کاگیگائو و تیم تحلیلی داخل باشگاه رهبری میشود، تکیه میکرد.
ورودی های آرتتا بر اساس شایستگی و نیاز هستند. اگر آرسنال نیاز به یک دفاع کناری داشته باشد، باید دید چه نوع دفاع کناری با اهداف آرتتا همخوانی دارد؟ گاهی اوقات، یک قرارداد با رویکرد تماس و رهبری تیم مدیریتی باشگاه همگون است. در قضیه خریداری سدریک سوارس، تمام اجزای قرارداد سر جای خود بودند و تنها نیاز به تایید آرتتا بود. وقتی که این انتقال انجام شد، سدریک کمی بدشانس بود: او وقتی که مصدوم بود به باشگاه آمد و متعاقباً مجبور شد بعد از شکسته شدن دماغش طی یک برخورد تصادفی که(در تمرینات) با ساکا داشت زیر تیغ جراحی برود.
خوشبختانه آرتتا و تیم استخدام باشگاه در رابطه با اینکه چه بازیکنانی می توانند برای آرسنال بازی کند نگاه مشترکی داشتند: بازیکنانی که با بازی مالکانه آشنا باشد و بتوانند به ارتتا کمک کنند تا بازی خودش را دیکته کند. امری از این صحبت می کرد که تیمی را میخواهد که تجربه بالایی داشته باشد. اما آرتتا مصمم بود تا تیم را از بند این موضوع رها کند. ادو توضیح میدهد:
میکل باید در به خدمت گیری بازیکنان شرکت داشته باشد، حتما همین طور است. ما در مورد این که به چه چیزی نیاز داریم صحبت میکنیم، در رابطه با اینکه چه بازیکنانی با چه مشخصاتی میخواهیم، در مورد سیستمی که قرار است بازی کنیم و بعد از آن من کار خودم را آغاز میکنم. این نقش من است. اگر او اسم هایی داشته باشد، اگر او نظری در مورد بازیکنان داشته باشد یا نظری بخواهد این مشکلی نخواهد بود. اگر او بخواهد با افراد دیگری مثل استعدادیاب ها صحبت کند البته که میتواند این کار را انجام دهد، اما معمولا این وظیفه من است. به همین خاطر است که رابطه بین ما باید بسیار قوی و متقابل باشد. من باید منظور او را بفهمم و او نیز باید نقطه نظرات باشگاه را درک کند. سپس ما هر چیزی را در کنار یکدیگر میسازیم و این نکته اصلی است.
هنوز راه زیادی برای رفتن وجود دارد تا به هدف مورد نظر برسند. آرسنال زیر نظر آرتتا بهبود یافته است اما هنوز یک سری مبادلات و کارها وجود دارد(که باید انجام شود). آرسنال هنوز آن نیروی تهاجمی که سرمربی جدید امیدوار به ساختنش است را ندارد. در خط هجومی، تیم هنوز تکیه زیادی بر عملکرد خوب اوبامیانگ دارد. حذف در لیگ اروپا مقابل المپیاکوس همان ضعف روانی آشنای موجود را نشان داد و آرتتا خود به خوبی آگاه است که هنوز به چیز خاصی دست نیافته است. آرسنال در رده نهم لیگ برتر باقی مانده است. دو ماه بعد از روی کار آمدن امری، هواداران آرسنال اواز می خواندند که " ما آرسنالمان را پس گرفتیم". این بار اما، ناچارند با ملاحظه تر باشند.
بله، هیچ شکی نیست که مربی جدید با خود یک خوش بینی ناگهانی آورده است. بخش زیادی از آن می تواند به خاطر حضور کسی باشد که با باشگاه آشناست و با باشگاه ارتباط دارد. اما هم چنین ایمانی به آرتتا در اینجا وجود دارد که الهام بخشِ باور به اوست. این در سخنرانی که او پس از پیروزی مقابل یونایتد در اولین روز سال داشت خود را نمایان می کند. هم چنین وقتی او در میان جمع با متئو گندوزی در اردوی دبی برخورد انضباطی کرد. در ملاقات تیمی که در روز ۱۲ ژوئن برگزار شد، آرتتا در چشمان بازیکنانش نگاه کرد و به آنها گفت که باشگاه نیاز به یک تغییر در نگرش دارد. این اتفاق در انتخاب تیم توسط او برای سفر به منچستر نیز بازتاب داشت. در آن جلسه او توضیح داد که دیگر قابل قبول نیست که بگویند آنها هنگامی که روزشان باشد میتوانند هر تیمی را شکست دهند. آرتتا تاکید کرد که باید هر روز، روز آنها باشد. بنا بر این به آنها گفت:" (برای انجام این کار) پایه هستید یا خیر؟"