از بچگی علاقه زیادی به هیجان ، ترس و آدرنالین داشتم.
از ترسیدن خوشم میاومد و میتونم بگم آدم خیلی شجاعی بودم، اما با گذشت زمان این موضوع کار دست من داد، از اونجایی که توهم و شببیداری رو دوست داشتم و ازش لذت میبردم، همیشه به دنبال فیلمهای ترسناکتر میگشتم ...
اما میتونم به جرأت بگم بعد دیدن این دو تا فیلم، دیگه سمت فیلم های ترسناک نرفتم.
فیلم کانجریگ در سال ۱۹۷۱ میلادی جریان داشته و درباره خانواده پرون است. آنها بنا به دلایلی خانه خود در نیوجرسی را ترک کرده و به هاریسویل واقع در ایالت رود آیلند آمدهاند. به محض رسیدن به خانه، سگ خانواده که سیدی نام دارد از ورود به خانه امتناع میکند. در ادامه، تعدادی از دختران خانواده حین قایم باشک ورودی به زیرزمین را کشف میکنند که مسدود شده بود. پدر خانواده برای بازدید چوبها را برمیدارد. در پی این اقدام، اتفاقات مرموز مانند مرگ سیدی، توقف تمامی ساعات خانه در ۰۳:۰۷ نیمه شب و غیره شروع به رخ دادن میکنند...
خانواده ابوت پس از ماجراهای وحشتناک داخل خانه، حالا باید وحشت دنیای بیرون روبرو شوند و در سکوت برای بقا بجنگند. آنان پا به دنیای ناشناختهها میگذارند و خیلی زود میفهمند موجوداتی که با صوت شکار خود را مییابند، تنها تهدید پیش رویشان نیستند.
امیدوارم از دیدنشون لذت ببرید.