نصرالله (سیاوش) مرادی·۱ روز پیشعطر نفسهای توهیچوقت نفهمیدم اون شب چرا اومد.فقط یادمه در رو که باز کردم، بوی عطرش مثل شعله افتاد روی خاطرههام.ده سال گذشته بود، ولی صداش هنوز مثل بارو…
محمدسام خرم آبادی·۲ روز پیشخوابیدن در اتاق خودم امشب، اولین شبی بود که پسر کوچولو، قرار بود در اتاقِ خودش بخوابد. تا امروز همیشه کنارِ مامانش میخوابید و حالا وقتش بود که کمی مستقل شود.…
محمدرضا گلی احمد گورابی·۲ روز پیش«شعر سپیدزمستان فرزند یلدا» شعری سپید درباره زمستان و یلدا؛ برف و سکوت سپید در برابر پایانناپذیری شب.محمدرضا گلی احمدگورابی محمدرضا گلی احمدگورابی «شعر سپیدزمستان فر…
ژولیده خسته. .. .. .·۸ روز پیشاخر تپه گچی ها.ـتپه گجی ها مدت ماندن ما در انجا یک ماهی شد بعد رفتیم به اصطلاح بونه که عقبه هم میگن، ا ز انجا به تهران امدیم، چیزی، به عملیلت فتح ال…
Elina Bagheri·۱۱ روز پیشاقیانوسزیبای من،تو که چشمانت راز کهن شب را در خود نگه میدارد، گویی سایههای اقیانوسی دوردست در آن آغوش کشیده شدهاند؛ چشمانی که هر بار نگاهشان می…
Radman Parastash·۱۲ روز پیشرمان یک دل بودنفصل اول: «روزهای بیصدا»باران از شب قبل بیوقفه میبارید. در خیابانهای شهر، مردم با چترهای رنگی از کنار هم میگذشتند، بیآنکه نگاهشان به…
Ards·۱۳ روز پیشجمهوری گرگ هاروایت سقوط یک نجار… و برخاستن یک ملتباد عصرگاهی بوی چوب خیسخورده میداد. در مرکز شهر مِردارا، کوچههای سنگی زیر پرچمهایی که نقش یک گرگ طل…
ژولیده خسته. .. .. .·۱۴ روز پیشگیلانغرب...سال60...دواین قسمت از دیزی کش برگشتیم تمام مسیر. مال لو طوری که از خستگی در حال را رفتن میخوابیدیم چند نفری زمان برگشت خوابشون برده و افتاده بودن توی…
مَهدی صارمی نژاد·۱۶ روز پیشدلنوشته "خدا هست"دلنوشته خدا هست- مهدی صارمی نژادشب ها وقتی همه خوابند و تاریکی همه چیز رو احاطه کرده ، روشنایی دل ،گرمی بخش خونه هاییست که آدمهاش ،بخاطر رح…
کیمیادرنشر یاز؛·۲۱ روز پیشکاش دوباره برگردیتازه باران بند آمده بود. بوی خاکِ خیس از زمین بلند میشد و من دلم میخواست ریههایم را از این بوی تازه پر کنم. هنوز غرق این حس بودم که صدای…