تفاخر به ناتوانی مفهومی است که در آن، افرادِ دارای ناتوانی و کمتوانی، تمام هویت خود را که شامل ناتوانی و کمتوانی نیز میشود، در آغوش میگیرند.
بالیدن به ناتوانی برای هر کسی معنای متفاوتی دارد. طیف ناتوانی متقاطع و متنوع است، بنابراین این فرصت ارزشمندی برای ژرفنگری در تجربیات زیستهٔ آنها و یادگیری از افراد دارای ناتوانی است.
آنگونه که جامعه میپندارد ناتوانی کلمه بدی نیست و بیان آن به لحاظ آداب معاشرت مشکلی را پیش نمیآورد. بیش از نیمی از مردم جهان (۶۷ درصد)، هنگام صحبت با یک فرد ناتوان یا کمتوان یا صحبت در مورد موضوع ناتوانی، احساس ناراحتی میکنند. متاسفانه این تصور غلطِ برخواسته از ترسی موهوم و ساختگی، به پل زدن روی شکافِ اجتماعیِ تبعیض و پیشداوری امتداد میبخشد. این ماه فرصتی خوبی برای اصلاح افکار اشتباه و رایج جامعه است. فرصتی که با صحبت در مورد ناتوانی بدست خواهد آمد.
ماهِ «تَکریم ناتوانی» در جهان، به تجلیل از جامعهٔ ناتوانان و تقویت صدای آنها، معرفی فعالیت و دستاوردهای آنها اختصاص دارد. همچنین فرصتی برای اشاعه قبیحپنداری تواناگرایی و تمرکز بر چگونگی ایجاد تغییرات مثبت برای جامعهٔ ناتوانان است.
پذیرش و تکریمِ منحصر به فرد بودنِ هر شخص و پذیرفتن آگاهانهٔ هر فرد بهعنوان بخشِ طبیعی و زیبای تنوع بشری هدف غایی این ماه است.
رژههای مختلفِ تفاخر به ناتوانی در چندین مکان در سراسر آمریکا برگزار میشود. دره سیلیکون، شهرستان سانتا کلارا، شیکاگو، فیلادلفیا، کلرادو اسپرینگز، هیوستون، آتلانتا، دیترویت، نیوجرسی، و کلمبوس. همچنین در سرتاسر جهان در مکانهایی مانند کرهٔ جنوبی، نروژ و بریتانیا.
اولین رژهٔ تفاخر به ناتوانی در ایالات متحده در سال ۲۰۰۴ در شیکاگو برگزار شد.
در سال ۲۰۱۵، شهردار نیویورک، بیل دی بلازیو (Bill de Blasio)، ماه جولای (ژوئیه) را بهعنوان ماه مباهات به ناتوانی بهمنظور بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد قانون حمایت از ناتوانانِ آمریکایی (ADA: the Americans with Disabilities) اعلام کرد.
تواناگرایی، هرگونه پیشداوری، سوگیریِ ذهنی منفی و تبعیض نسبت به افراد دارای ناتوانی را توصیف میکند. تواناگرایی نیز مانند دیگر انواع رفتارهای متعصبانه، ریشههای عمیقی در ساختار اجتماعی جامعه دارد.
در بسیاری از جایگاههای اجتماعی، خواسته یا ناخواسته، جامعه مدتهاست که همه آسیبهای مربوط به سلامت جسمی و روانی را نشانهٔ حقارت و پستی در نظر میگیرد و کسانی را که نقص جسمی دارند به جایگاه اجتماعی پایینتری تنزل میدهد.
تواناگرایی میتواند شامل طیف وسیعی از رفتارها، کلمات و باورهایی باشد که برخی از آنها ممکن است مستقیماً آسیبرسان و نامهربان به نظر نرسند. به همین دلیل است که تشخیص تواناگرایی گاهی دشوار است. بهتر آن است، افکار برخواسته از این مفهوم اصلاح شود تا درگیر تشخیص پیچیدگیهای انواع رفتاری و کلامی برخواسته از آن نشویم.
بدون تعارف باید گفت، تواناگرایی و تبعیض نسبت به ناتوانان هنوز رواج دارد. برخلاف قوانینی که برای حمایت از افراد ناتوان در سراسر کشورها وجود دارد، آنها بهطور کامل از افراد ناتوان در برابر تبعیض، تعصب و خشونت محافظت نمیکنند.
افراد ناتوان در بریتانیا دو برابر بیشتر در معرض بیکاری هستند. از هر 3 نفر در بریتانیا، 1 نفر افراد معلول را کم بهرهور میداند. زنان ناتوان در بریتانیا دو برابر بیشتر احتمال دارد آزار خانگی و تعرض جنسی را تجربه کنند. بیش از 7300 جرایم ناشی از نفرت معلولیت به پلیس در سراسر انگلستان و ولز گزارش شده است.
در مورد سرزمینمان ایران، آمارهای اینچنینی تا حدی مخدوش و یا غیرقابل دسترس است اما تو خود حدیثِ مفصل بخوان از این مجمل.
تقریباً همه افراد دارای ناتوانی و کمتوانی، «تواناگرایی» (ableism)، عرفهای مدنی، رفتارها و هنجارهای اجتماعی، قوانین و نهادها و مؤسسههایی را تجربه میکنند که براساس این فرض شکل گرفتهاند که افراد دارای ناتوانی ذاتاً توانایی و ارزش کمتری در جامعه دارند.
تواناگرایی به محیطهای اجتماعیِ غیرقابلدسترس و انحصاری منجر میشود. آنسوی تجربیات آمیخته با تواناگری و تبعیض، برخی افراد به دلیل ناتوانیِ خود جایگاه اجتماعی کسب میکنند و آنرا بهعنوان بُعدِ جداییناپذیر از آنچه هستند، میپندارند، حالآنکه دیدگاهِ منسوخ شدهٔ ناتوانی به عنوان یک نقص، باید از هویت افراد جامعه زدوده شود.
همانطور که ماه تَکریم ناتوانی را جشن می گیرید، به این فکر کنید که چگونه همیشه از افراد دارای ناتوانی حمایت کنیم. در زیر موارد اساسیِ پیشنهادی لیست شده است:
پرچمِ تکریم ناتوانی توسط آن ماگیل که یک ناتوانِ زن بود ایجاد شد. او با هر یک از عناصر بهکار رفته در پرچم تکریمِ ناتوانی، بخشهای مختلف جامعهٔ ناتوانان را نمادسازی کرده است.
زمینهٔ بهرنگ سیاه، نمادِ افراد ناتوانی است که زندگی خود را نه فقط بهخاطر نقص عضو و بیماری بلکه بهخاطر سهلانگاری، خودکشی و اصلاح نژادی از دست دادهاند.
هر رنگ روی پرچم نمایندهٔ مَنظرِ متفاوتی از ناتوانی و نقص عضو است:
خطوط مورب و شکسته با الگوی زیگزاگ، نماد حرکت ناتوانان در میان موانع است. خطوط رنگی مورب، موازی یکدیگر نیز هستند که یکپارچگی جامعه ناتوانان و کمتوانان را به تصویر میکشد.
اکثر انسانها پیر و ناتوان میشوند. جامعه وانمود میکند که ناتوانی یک تجربه برای گروهی اقلیت است. ناتوانی بخشِ جداییناپذیر از تجربهٔ انسانی است. روند فرسودگی بدن انسان برای همه ابنای بشری رخ خواهد داد.
ناتوان شدن یک فرد در امتداد زمان یعنی از ابنای بشر بودن و امری لاجرم است.
از پست اینستاگرامی ما برای ماه تکریم ناتوانی حمایت کنید.