کارآفرینها به راحتی میتوانند هزینهها را تخمین بزنند، اما ممکن نیست که بدانند بازار نهایتا چه پاسخی به محصول یا خدمات استارتاپشان خواهد داد. مسئله وجود تقاضا هسته اصلی تلاش یک کارآفرین است و باید باشد؛ این چیزی است که هر کارآفرینی با آن دست و پنجه نرم میکند.
تقاضا فقط برای کسب و کارهای جدید مسئله نیست. اگرچه بسیاری از کسب و کارهای موجود دوست دارند فکر کنند که مشتریان و تقاضا برای محصولات خود را میشناسند، اما این مسئله در واقع حقیقت ندارد. فقط تا زمانی که هیچ اتفاق غیرمنتظره یا پیشبینی نشدهای رخ ندهد، میتوانید فروش آینده را به درستی تخمین بزنید. مشکل این است - جهان همیشه در حال تغییر است و کسب و کار شما در حال تغییر جهان.
کسبوکارها باید دائماً خود را دوباره بازآفرینی کنند و محصولاتشان را اصلاح کنند، زیرا همه چیز تغییر میکند حتی خود آنها و سایر مشاغل چیزها را تغییر میدهند.
کارآفرینان در حال ایجاد آیندهای جدید هستند. آنها محصولات جدید، ارائه خدمات جدید و نوآوری را دنبال میکنند. آنها امیدوارند سهم یا جایگاهی از بازار را به دست آورند که در ارائه خدمات به مشتریان خود، شکست ناپذیر باشند.
کسب و کارهای موجود نیز همین کار را میکنند. آنها نیز برای خلق آینده تلاش میکنند. تفاوت در این است که آنها تجربه تعامل با مشتریان، توسعه محصولات، معامله با تامین کنندگان را دارند و ممکن است نام آشنایی داشته باشند که به آنها کمک میکند منصفانه شنیده شوند. اما واقعیت این است که گذشته، تعیین کننده آینده نیست. اعمال ما است که آینده را تعیین میکند.
به عبارت دیگر، آینده نامشخص است و اقدامات ما به آن دامن میزند. کارآفرین با امتحان کردن چیزی جدید، نه تنها تلاش میکند تا جایگاه خود را بسازد، بلکه سعی میکند بر رفتار مصرفکننده تأثیر بگذارد و آن را تغییر دهد، بنابراین مدلهای کسبوکار فعلی را تضعیف میکند. این هسته اصلی "توفان دائمی تخریب خلاق" در عبارت مشهور جوزف شومپیتر اقتصاددان، و مشخصه بازار است.
به عبارت دیگر، عدم اطمینان و عدم قطعیت در همه جا وجود دارد. تاثیر آن نیز نامشخص است. آیا هیچ راهی برای برنامهریزی و پیش بینی آن وجود ندارد؟
(اینجا، درباره تفاوت عدم قطعیت و ریسک بخوانید.)
عدم قطعیت به راحتی می تواند باری به نظر برسد که نه تنها اجتناب ناپذیر است، بلکه هزینهای است که شخص باید به سادگی آن را تحمل کند. اما این طور نیست. راههای سادهای برای مقابله با عدم قطعیت آینده و به حداکثر رساندن شانس پیشروی وجود دارد.
اینجا، (سه جزء رهبری اجرایی، در مواقع عدم قطعیت را بخوانید.)
حتی اگر مشتری شما شرکتها هستند بازهم باید به مصرف کننده نهایی فکر کنید. موفقیت یک بیزینس نهایتا در این نهفته، که چقدر به رفاه مصرفکنندهاش کمک کرده است. B2B فقط باعث میشود که نقش مصرف کننده کمرنگتر باشد اما باعث نمیشود که اهمیتش را از دست بدهد. از خودتان بپرسید کاری که انجام میدهید چطور میتواند برای مصرف کننده به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مزایا داشته باشد.
گیر افتادن در وادی ارائه محصول یا خدمات و بنابراین تمرکز بر توسعه محصول آسان است. اینها مهم هستند، اما تعیین کننده موفقیت بلندمدت کسب و کار نیستند. محصول شما ماده مرحله بعدی است، اما موفقیت درازمدت مستلزم این است که فراتر از کالاهایی که به مشتریان (و مصرف کنندگان!) ارائه میدهید فکر کنید. خودتان را جای آنها بگذارید چگونه میتوانید زندگی آنها را بهتر کنید؟ این یک سوال کارآفرینانه است و هر کسب و کاری به یک کارآفرین نیاز دارد.
بله درست خواندید. دیوانه کننده به نظر میرسد، اما نکته این است که آنچه رقابت در حال حاضر روی آن کار می کند، یک موضوع کوتاه مدت است. شما باید در کوتاه مدت زنده بمانید، اما موفقیت در بلندمدت واقعا مهم است. در بلند مدت، کوتاه مدت فقط یک دست انداز در جاده است. بنابراین بر این تمرکز کنید که چگونه میتوانید مکانی را پیدا کنید که در آن سهمی پایدار داشته باشید.
چگونه؟ با تمرکز بر ارزشی که میتوانید به مصرف کنندگان ارائه دهید.
مسلماً، این قوانین سرانگشتی، موفقیت کسب و کار شما را تضمین نمیکنند. اما چارچوب مناسبی را برای تفکر در مورد آن ارائه میدهند. هدف این است که به شما کمک کند در صورتی که با تمام نیازهای حال حاضر سر و کار دارید، بازی طولانیمدتی را در ذهن داشته باشید. به راحتی می توان آنقدر درگیر خاموش کردن آتشهای روزانه شد که هدف را از دست داد.
منبع:
3 Ways to Overcome Uncertainty About Your Business' Future By Per Bylund, February 18, 2022