در بخش اول از اعتماد هنرمندان به فروشندگان جهنمی و در نتیجه سوءاستفاده این فروشندگان از هنرمند صحبت کردیم. از اینکه برقراری ارتباط بین فروشنده و هنرمند با توجه به عدم شناخت قبلی میتواند نتایج ناگواری را برای هنرمندان رقم بزند. در ادامه و به زبانی سادهتر میتوان به هنرمند توصیه کرد تا از هیجانزدگی پرهیز کند. اگر هنرمندی خوش شانس پیشنهادات مختلفی از گالریها و فروشندگان دریافت کرد، بهترین گزینه همکاری با یک گالری شناخته شده با سابقه مشخص و برنامهریزی طولانی مدت باشد تا همراهی با توهمات افرادی که تنها سرابی از موفقیت را جلوی چشم هنرمند تصویر میکنند. این را باید در نظر داشت که بسیاری از موارد گالریها و فروشندگان تازهکار در ماه اول تصویری پر زرق و برق از خود نشان میدهند و در ماه بعد اصلا اثری از آنها نخواهد بود. موفق شدن در این کسب و کار به برنامهها و رویکرد یک گالری وابسته است و زرق و برق نقش تعیین کنندهای نخواهد داشت، پس هنرمند باید هوشیار باشد تا درگیر لحظهها نشود.
حال فرض کنید هنرمند با گالری که اخیراً آشنا شده ملاقات کرده و همه موارد را میشنود و آن را مناسب میداند، در عین حال پیشنهاد ارائه شده را میپسندد و برای همکاری با یکدیگر آماده میشود. درست همین نقطه جایی است که یک فروشنده جهنمی میتواند خیلی سریع تبدیل به فردی ظالم شود، خصوصاً در مورد آنچه ممکن است از نظر هنری و تعهدات از هنرمند خواسته شود. به عنوان مثال، اگر هنرمند برای نمایش در گالری مستلزم است موافقت نامههایی را امضا کند که آنها را نماینده انحصاری خود در مناطق وسیع جغرافیایی، از جمله در سراسر کشور، در سطح ملی یا بین المللی - یا برای مدت زمان طولانی، با توجه به اینکه آنها تا به حال هیچ تجربه فروشی از آثار هنری او را ندارند و روابط تجاریشان کاملاً آزمایش نشده است، بهتر است که هنرمند در امضاء چنین قراردادی احتیاط کند.
یکی از پیشنهاداتی که هنرمند به محض شنیدن باید از همکاری با گالری مورد نظر دست بکشد این است که در قرارداد ذکر شود که هنرمند موظف است درصدی از فروش آثارش را به گالری بپردازد؛ آنها از هنرمند میخواهند که درصدی از فروش آثاری که در سایر گالریها به نمایش درآمده به آنها بپردازد، بدون توجه به رابطه بین هنرمند و گالریهایی که در گذشته آثار او را به نمایش گذاشته بودند. هنرمند به هیچوجه نباید به چنین قراردادهایی تن دهد، حتی اگر علاقه بسیار زیادی به همکاری با این فروشنده و گالری بخصوص داشته باشد. یعنی قرارداد به شکلی تنظیم شده که فروشنده قبل از داشتن کوچکترین ایده از اینکه آیا گالری جدید میتواند با موفقیت اثر هنرمند را بفروشد، او را مجبور به محدود کردن یا حتی قطع روابط کاری با سایر گالریها میکند که این به معنای خودکشی در حرفه هنری است. در این صورت اگر شرایط آنطور که هنرمند تصور میکرد پیش نرود، نه تنها تمامی پلهای پشت سر را سوزانده بلکه باید برای رهایی از تعهدات ذکر شده در قرارداد از راه قانونی وارد شود که مشمول پرداخت جریمه به منظور فسخ قرارداد خواهد شد.
در ادامه صحبت از کنترلهای بیش از حد، هنرمند باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا از همکاری با گالریهای مخفیکار پرهیز کند، برای مثال گالریها و فروشندگانی که توضیحی از چگونگی نمایش، فروش آثار و پرداخت به هنرمند نمیدهند و تنها در راستای هر چه بیشتر کردن کنترل خود بر این رابطه قدم برمیدارند. اگر هنرمندی از قبل وارد همکاری با چنین افرادی شده است علائم هشدار دهنده یک رابطه خطرناک عبارتند از: تظاهر به عدم شناخت یا امتناع از گفتن اینکه چه کسی اثر هنرمند را خریداری کرده است، عدم مطلع کردن به موقع هنرمند در هنگام فروش اثر، مبهم بودن در مورد زمان پرداخت، جلوگیری از ملاقات هنرمند با مجموعهداران و یا در غیر این صورت عمدا هنرمند را از حلقه اصلی دور نگه میدارند. برخی از فروشندگان با هنرمندان مانند فرزندانشان برخورد میکنند، به این منظور که تمامی خواستههای آنان را بچهگانه تلقی میکنند و اعتقاد دارند هنرمند از این مسائل سر در نمیآورد و یک فروشنده همیشه آگاهتر است. چنین شرایطی برای هنرمند مانند سَم است و به محض اینکه با چنین رویکردی مواجه شود باید به فکر نقشهای برای خروج از این همکاری باشد.
بخش اول این مقاله دباره ی فروشندگان جهنمی را اینجا بخوانید
گردآوری و ترجمه: علیرضا محسنی
برای خواندن مطالب بیشتر پیرامون دنیای هنر به وبسایت www.artunity.art مراجعه کنید.
منبع: artbusiness.com - theartnewspaper.com - apollo-magazine.com