اولین مواجهه ی من با آرت یونیتی برمیگرده به زمستون 98 زمانی که من معمار بودم. به عنوان مهمون خانم سین رفتم دفتر آرت یونیتی تا درباره یک موضوع بی ربط به کار خودم و آرت یونیتی صحبت کنیم.
تو راه برگشت یک استوری درباره ی آرت یونیتی منتشر کردمو به این فکر کردم که چطور میتونم با آرت یونیتی همکاری کنم
and there was actually no way in that particular moment...
آخر زمستون 98 کارم رو کنار گذاشتم و شروع به یاد گرفتن مهارت های جدید کردم.
بهار 99 آرت یونیتی job opening برای همون پوزیشنی که من در حال یادگیریش بودم گذاشت؛
ترکیب هنر، بازار و تکنولوژی برای من یک ترکیب رویایی بود
so i pried for some evelish things and now im here.
خانم زی هستم کوچیکترین عضو آرت یونیتی و از حالا به بعد تجربیات خودم و آرت یونیتی رو برای شما تعریف میکنم.