چند روزی بود که در منابع مختلف به دنبال روشهای انجام تحقیقات کاربری بودم و تقریبا در اکثر منابع لیستی از روشها و مختصر توضیحاتی را در ارتباط با هرکدام مطالعه میکردم و تقریبا اکثر مطالب تکراری بودن تا اینکه با مقالهای مختصر و مفید در سایت uxstudioteam روبرو شدم و تصمیم گرفتم اولین پستم رو داخل ویرگول منتشر کنم. امیدوارم برای فردی که دنبال چنین موضوعاتی هست ، مفید واقع بشه !
این روزها هرچه تعاملات بیشتری در بستر بیچهرهی وب رخ میدهد، ما در زندگی واقعی با کاربران کمتری دیدار میکنیم! در نتیجه انجام تحقیق تجربه کاربری (UX Research) با افراد مخاطب میتواند بهترین و مفیدترین بینش را به طراحان تجربه کاربری (UX Designers) ارائه کند.
اگر مخاطبان خود را به عنوان یک طراح تجربهی کاربری (UX Designer) نشناسید، نمیتوانید محصولی را طراحی کنید که مردم آن را دوست داشته باشند. در بعضی از مواقع منطقی است که از چند روش تحقیق تجربه کاربری (UX Research) با هم استفاده کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید و روابط بین بینشهای مختلف را پیدا کنید. به منظور انتخاب روشهای ترکیب، ابتدا هدف تحقیق را تعریف کنید !
مصاحبه یکی از روشهای تحقیقاتی بسیار کیفی است که به شناخت شخصی کاربران کمک می کند. نقاط درد آنها را پیدا می کند. در این روش سعی کنید بینشها و نقاط درد بیشتری را جمع آوری کنید که ممکن است با روش های دیگر ارائه نشود.
سازماندهی نسبتاً آسان آن فقط نیاز به تماس با مخاطب دارد. این کار را از طریق تلفن، از طریق اسکایپ یا در یک جلسه شخصی انجام دهید. مهمتر از همه، فقط سوالات باز بپرسید ! محدودیت موجود در سوالات مستقیم یا چند گزینه ای، ارزشمندترین اطلاعات کاربران را از بین میبرد. بگذارید آنها فکر کنند و پاسخ دهند. چیزی شبیه به این را امتحان کنید : "چه چیزی شما را در مورد سبد خرید بیشتر به چالش می کشد؟"
برای انجام یک مصاحبهی درست شما به عنوان یک طراح تجربه کاربری (UX Designer) نیاز به تمرین زیادی دارید. شما باید اعتماد مردم را به خود جلب کنید، باید سوالات درستی بپرسید و پاسخها را با دقت ارزیابی کنید تا مطمئن شوید یافتههای شما بی طرف هستند.
پنج یا شش مصاحبه، نقاط درد کافی را برای بدست آوردن نقاط تمرکز برای محصول فراهم میکند. فراوانی نتایج مشابه میتواند به اولویت بندی این مشکلات کمک کند. پس از یافتن نقاط اصلی درد ؛ برای حل آنها مصاحبههای عمیقتری انجام دهید تا آن مباحث را با جزئیات بیشتری کشف کنید.
تحقیقات میدانی هم یکی از راههای خوب برای یافتن نقاط درد میباشد. این روش یکی از روشهای تحقیق تجربه کاربری (UX Research) است که میتوانید نقاط درد را در محیط بررسی کنید و مشکلات مربوط به استفاده در زندگی واقعی و همچنین راه حلهای ممکن را بیابید.
افرادی را که از محصول شما استفاده میکنند مشاهده کنید ! ( همین ? )
با آنها وقت بگذرانید، پشت سر آنها بایستید و بی سر و صدا کارهای آنها را مشاهده کنید. سوال کنید تا بفهمید چرا آنها کارها را با چنین روشهایی انجام میدهند.
این روش مشکلات کاربردی عمده و همچنین ایدههایی در مورد چگونگی تلاش کاربران برای حل آن مشکلات را به شما نشان میدهد. یافتن راه حلهای بهتر برای مشکلات ، نیازمند مشاهدهی روندها و نقاط درد با چشم انداز وسیعتری است که این روش شما را برای داشتن دیدی وسیعتر کمک میکند.
مطالعه خاطرات یکی از روشهای تحقیق تجربه کاربری (UX Research) است که بینش و احساسات شخصی کاربران را در طی یک فرآیند پیچیده به دست میآورد. به عنوان مثال ، میتوانید متوجه شوید که از ابتدای کار تا زمان خرید در ذهن یک خریدار اتومبیل چه اتفاقی میافتد. شما از مردم میخواهید که درباره تجربه خود در یک دفترچه یادداشت بنویسند و برای به دست آوردن بینش ، این خاطرات را ارزیابی کنید.
این روش را به طور همزمان از راه دور بر روی چندین کاربر اعمال کنید. از آنها بخواهید که احساسات / مشکلات خود را در طول روند در ساعات مشخصی در روز بنویسند. یک ساختار دقیق در مورد چگونگی پر کردن دفترچه خاطرات به آنها ارائه دهید ، یا آنها را برای نوشتن احساسات / مشکلات آزاد بگذارید.
این روش در ترسیم نقشهی سفر مشتری برای فرآیندهای پیچیده و تصمیمات خرید بسیار مناسب است. همچنین نشان میدهد که چگونه کاربران شرایط مختلف را به شیوهی خود انطباق داده و حل میکنند !
طی یک مطالعه نمونه گیری از تجربه ، در فواصل زمانی منظم از شرکت کنندگان خود سوالهای مشابهی را بپرسید. اگر میخواهید به عنوان مثال در مورد عادات غذایی افراد بیاموزید ، می توانید ۳ بار در روز از آنها بپرسید که آخرین وعده غذایی آنها چیست و چگونه آن را دریافت کردند. روش نمونه گیری از تجربه مانند روش مطالعه خاطرات ، نقاط درد را پیدا میکند و دید کمی و کیفی خوبی میدهد. این روش تحقیق برای انجام روی مخاطبان به صورت راه دور بسیار مناسب است. روش مصاحبه بینشها را از منظر گذشته نگر جمع می کند، بنابراین حافظه شرکت کنندگان آنها را تا حدی مغرض میکند. در مقابل ، نمونه گیری از تجربه ، داده ها را در زمان واقعی جمع آوری می کند.
کانون دقیق را تعیین کنید. راه حل Google نحوه انجام این روش را به خوبی نشان میدهد. آنها روزانه هشت بار از شرکت کنندگان یک سوال ساده می پرسیدند: "اخیراً چه چیزی میخواستید بدانید؟" (به همین سادگی ?) و با جمع آوری پاسخها ، اطلاعات مفیدی درباره نیازهای اطلاعاتی افراد در طول روز ارائه شد. پس از مطالعات اولیه نمونه برداری، Google بیشتر روی اطلاعات آب و هوا و ترافیک تمرکز کرد ، زیرا مردم در این دو زمینه به کمک بیشتری نیاز داشتند.
این امر باعث میشود دادههای زیادی برای کار با آنها و همچنین روندهای مشاهده شده و دردهای مکرری که در فواصل زمانی مختلف ظاهر می شوند بدست بیاید.
ادامهی این مقاله را در بخش دوم و از اینجا مطالعه کنید.
این نوشته ترجمه و برداشت من از این مقاله بود.