ویرگول
ورودثبت نام
علی شیرودی
علی شیرودی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

چین ، سفر سوم - قسمت چهاردهم

مردهای زیادی توی چین میرن كي تي وي و زنهای اونها هم عموما" توی شهرستانها خیلی نمیتونن بهشون گیر بدن ... بر خلاف تصور اولیه من مردهای چینی سرد نیستن و به طرز شگفت انگیزی عياش هستن و میشه گفت یه خروس تمام عیارن ... حتی غذاهایی که میخورن رو طوری انتخاب میکنن که میل جنسی رو افزایش میده ...

دیوید همسر آروم و زیبایی داره ولی با این تفاسیر برای خودش لاور یا معشوقه داره و همسرش هم از این موضوع خبر داره !! ولی چون به قول خودش توی چین مرد یعنی همه چیز و زن هیچ چیز ! این موضوع باعث ایجاد تنش نمیشه و ميگفت همسرش باید شرایطش رو درک کنه ... وبه من ميگفت نمیدونم چرا زنهای ایرانی به این درک بالا نمیرسن !

جامعه سنتی مردسالار به هر طریقی که شده بود میخواستن برای مردها تعدد روابط رو داشته باشن ... توی چین قدیم و سنتی با کلفت و کنیز و ماساژور و امثال اینها ... مثل ایران خودمون و توی ایران توجیه شرعی به داد مردها رسید و توی چین هم حتما خالی بندیهایی که از جانب کنفوسیوس کردن که مرد باید حال و حول کند فراوان !! و البته نیاز مالی زنها هم کمک شایانی به این قضیه کرد و بعد از اون حسادتهای زنانه و طرز تفکر خاص بعضی دخترها و زنها که به دنبال دزدیدن زندگی زنهای دیگه و یا مردهای اون زندگی ها بودن ...

داشتن لاور و دوست دختر زیاد یعنی پولدارتر بودن مرد و قدرت اقتصادیش و دیوید بهم گفت که اگه بیرون برم برای شام همیشه زن و بچه ام رو نمیبرم ... چون مرد حق داره لحظات تنهایی و مجردی برای خودش داشته باشه و همیشه راجع به همه چی نمیتونه با زنش صحبت کنه ... پس یه زن باید دور و برش باشه واگه میره رستوران با دوستاش و لاور با خودش نبره دوستاش فکر میکنن ورشکست شده یا اوضاع اقتصادیش بهم ریخته ... و اینم لایه های زیرین فرهنگ چینیه ... چیزی که برای ما کمی عجیب به نظر میرسه ... ولی توی جامعه خودمون به طریقی دیگه همین کارا انجام میشه ...

پ ن :عكس لاور ديويد با من و ارس ... من بي تقصيرم والا !

دانش آموخته مهندسی متالورژی ، بازرگان ، کارآفرین ، شیفته تاریخ و سفر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید