اگر وارد بازار کار، بهویژه در حوزههای برنامهنویسی و توسعه نرمافزار شده باشید، احتمالاً با واژههای جونیور (Junior)، میدلول (Mid-level) و سنیور (Senior) آشنا هستید. این اصطلاحات برای توضیح ردهبندی عملکرد افراد و میزان حرفهای بودن آنها استفاده میشوند. پایینترین رده جونیور (تازهکار) و بالاترین سطح به عنوان سنیور شناخته میشود.
اما چه ویژگیهایی باعث میشود فرد به سطح سنیوریتی برسد؟ یا به عبارت دیگر، یک سنیور چه ویژگیهایی دارد؟
در این نوشته قصد دارم به بررسی برخی از مهمترین عوامل موثر بر پیشرفت و سنیوریتی فرد بپردازم.
یکی از اصلیترین پارامترهای تعیینکننده سنیوریتی، سابقه فعالیت فرد در زمینه مورد نظر است. البته رشد سنیوریتی لزوماً با افزایش سالهای فعالیت متناسب نیست و بسته به شرایط شغلی و اولویتهای شخصی متفاوت است.
صرف تکرار یک مجموعه فعالیتهای روزمره، پس از مدتی چندان به دانش و تجربه فرد نمیافزاید و رشد حرفهای در چنین شرایطی بسیار کند خواهد بود؛ هرچند برخی افراد این روند را ترجیح میدهند و دوست دارند با آرامش و بدون چالشهای تازه، کاری تکراری داشته باشند.
باید بدانیم که برای ترقی، صرف گذراندن سالهای متمادی در یک شغل کافی نیست و ضروری است سایر پارامترها نیز در نظر گرفته شود.
دانش و تجربه (سابقه کار) از ارکان اساسی رشد در یک حوزه شغلی است. این موضوع به درک بهتر مشکلات و چالشهای موجود و پیدا کردن راهحلهای مؤثرتر کمک شایانی میکند.
افرادی که صرفاً بهصورت تجربی مهارت کسب کردهاند، اگر دانش مرتبط با رشته کاری خود را فرا نگرفته باشند، هرچند وظایف محوله را به سرانجام میرسانند، اما ضعف علمی آنها در برخورد با مسائل مختلف مشهود خواهد بود. چنین افرادی به مرور از دایره اشخاص تاثیرگذار در تصمیمگیریها خارج میشوند و تنها برای پیادهسازی تصمیماتی که دیگران گرفتهاند روی آنها حساب میشود.
تنوع چالشها و مسائلی که فرد با آنها برخورد کرده، اهمیت زیادی دارد. هر یک از این تجربیات میتواند باعث ایجاد زاویهای تازه در نگرش فرد به مسائل و تقویت مهارت حل مسئله شود.
برای درک بهتر این موضوع، شخصی را در نظر بگیرید که باید برای سالهای پیاپی، راننده تاکسی بین دو میدان اصلی شهر (مثلا میدان ونک و میدان آزادی در تهران) باشد، و هر روز بارها این مسیر را طی کند؛ در عین حال اجازه تردد در غیر از این مسیر را ندارد. چنین شخصی پس از مدتی دانستههای بسیاری درباره مسیر بین این دو میدان خواهد داشت؛ از مغازهها و ساختمانها و... گرفته، تا شلوغترین و خلوتترین زمانهای آن. اما دانش او صرفا در حد همین محدوده از شهر خواهد بود، و اگر مقدار کمی از این محدوده فاصله بگیرد، انگار در شهری جدید وارد شده است.
تنوع تجربیات، مفهومی متفاوت از میزان سابقه فعالیت فرد دارد و اهمیت ویژهای نیز دارد.
یکی از ویژگیهای افراد سنیور، اهمیت دادن به رشد و ترقی شخصی است. این افراد معمولاً هر ماه زمانهایی برای مطالعه، شرکت در سمینارهای کاربردی، ملاقات با افراد با تجربه و افزایش مهارتهای اجتماعی در نظر میگیرند و گاهی هزینههای قابلتوجهی در این راستا پرداخت میکنند.
نکته قابلتوجه این است که گاهی اوقات میتوان این موارد را با موضوعات تفریحی و ورزشی ادغام کرد؛ مثلاً برنامه یک ملاقات کاری را در استخر برگزار میکنند و با این کار، در کنار برنامه ورزشی، برنامه حرفهای فرد هم انجام میشود.
در نظر داشتن اهمیت رشد شخصی در طول دوره فعالیت حرفهای بسیار مؤثر و مهم است و کمتوجهی به این موضوع، به مرور فرد را از جمع افراد مؤثر خارج میکند.
در هر حرفهای افرادی مشغول به کار هستند که هر یک تجربههای منحصربهفرد خود را دارند. هرچه دایره افرادی که فرد با آنها آشنایی دارد گستردهتر باشد، شناختهشدهتر خواهد شد. این موضوع میتواند در رشد موقعیتهای شغلی، برندینگ شخصی و ایجاد فرصتهای کاری جدید اهمیت زیادی داشته باشد.
البته همانطور که شبکهسازی مثبت میتواند آثار مطلوبی داشته باشد، عملکرد نامناسب در این زمینه نیز میتواند برای فرد بسیار مضر باشد. اگر فردی در بازار کار با ویژگیهای نامناسب (مثل تنبلی یا دروغگویی) شناخته شود، در مسیر آینده شغلی با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد؛ بنابراین، ضروری است هر کس در عملکرد حرفهای خود، نقاط مثبت خود را برجسته کرده و نقاط منفی را از بین ببرد.
داشتن مهارتهای نرم (Soft Skills) در ارتباط با همکاران از ویژگیهای مهم یک سنیور است. گاهی افراد پس از کسب موفقیتهایی در زمینههای شغلی، دچار نوعی غرور و خودشیفتگی میشوند که این موضوع باعث بروز رفتارهای غیرحرفهای و زننده در ارتباط با همکاران میشود.
مثلاً شخصی حین مذاکره در جلسه به دلیل اختلاف نظر با دیگران، قهر کرده و جلسه را ترک میکند یا به دلیل فشار کاری به دیگران توهین میکند. این نوع رفتارها نشاندهنده ضعف جدی در عملکرد حرفهای فرد است که گاهی هزینههای کوتاهمدت و بلندمدت قابلتوجهی به شخص تحمیل میکند.
پیشنهاد میشود هر فرد برای یادگیری مهارتهایی مانند مهارت مذاکره، حل مسئله و مدیریت شادی و خشم برنامهریزی مؤثر داشته باشد.
افراد غیرحرفهای پس از مقداری رشد، دچار خودرایی میشوند و دیگران از بحث و تبادل نظر با آنها احساس خستگی میکنند. در حالی که افراد حرفهای مسائل مهم را با دیگران در میان گذاشته، نظرات مختلف را جمعبندی کرده و تصمیمگیری نهایی را بر اساس همه نظرات انجام میدهند.
اصرار بر نظرات شخصی و نادیده گرفتن نکات دیگران، باعث ایجاد بیتفاوتی در اطرافیان و استبداد حرفهای میشود. برای جلوگیری از این مشکلات، گاهی لازم است حتی در مواردی که فرد اطمینان قطعی به درستی رویکرد خود دارد، اما بر اساس سایر نظرات، جمعبندی متفاوتی ارائه دهد.
حفظ شادابی و نشاط در فرهنگ سازمانی بسیار مهم است و خودرایی از موارد مضر برای این امر است.
یک فرد حرفهای، علاوه بر ارتقاء شخصی، به فکر رشد اطرافیان، همتیمیها و زیردستان خود نیز است. افرادی که صرفاً به دنبال کسب خروجی از دیگران بدون توجه به توسعه مهارتهای آنها هستند، باعث ایجاد حس پسزدگی در دیگران شده و در بلندمدت موجب رخوت و سستی در سازمان میشوند.
رشد اطرافیان و همکاران باعث بهبود عملکرد کلی و افزایش راندمان در سازمان خواهد شد.
احتمالا شما هم در اطرافیانتان کسانی را دیدهاید که بعد از سالها زحمت و فعالیتهای مختلف، نهایتا در یک جایگاه سطح پایین بازنشسته میشوند، در حالی که مدیرانی بسیار جوانتر و کمتجربهتر از خود دارند.
صرف وجود سابقه کار و مهارت در انجام امور محوله، تضمین کننده پیشرفت و سنیوریتی فرد نیست. یک فرد حرفهای باید علاوه بر موارد فوق، ویژگیهای دیگری را نیز در خود تقویت کند.
نظر شما چیست؟
آیا عوامل مؤثر دیگری در ارتباط با سنیوریتی میشناسید؟