در ۱۰ سال گذشته، یه چیزی مثل بختک افتاده روی زندگیهای ما و سال به سال بدتر هم میشه چون به ندرت زیر سوال میره و خیلی سریع تو در زندگیهای ما جا افتاده و همه روزه داریم ازش استفاده میکنیم. پیشنهاد کنار گذاشتنش به شدت مورد انتقاد قرار میگیره، چون نه تنها اصلیترین فعالیت روزانه افراد رو تحت شعاع قرار میده، بلکه قسمت مهمی از هویت ما رو هم شامل میشه.
شبکههای اجتماعی توسط حامیانش به عنوان «وصل کردن آدمهای دنیا به یک دیگر» به شکل مثبتی تبلیغ میشه. افرادی مثل مارک زاکربرگ، کسی که مقصر اصلی بحران اجتماعی مدرنه.
اینجا من به عمد از کلمه بحران استفاده کردم، بد نیست نگاهی به این حقایق بندازید:
یه لحظه همینجا دست نگه داریم. محدوده تمرکز شما ۸ ثانیه شده. هشت فاکینگ ثانیه! این حتا از میزان حافظه یه ماهی قرمز هم کمتره. یه ماهی قرمز لعنتی!
و شما روزانه بیشتر از ۲ ساعت وقت صرف میکنید که خودتون رو ناراحتتر کنید.
اعتیاد به عنوان چیزی که شما بهش وابسته هستید و ناخودآگاه بهش کشش پیدا میکنید تعریف میشه. آیا رابطه ما با شبکههای اجماعی چنین شکلی به خودش نگرفته؟
گرفتن شبکههای اجتماعی از ما، بدون اغراق مثل اینه که الکل رو از یک الکلی بگیری.
حتی راجر مکنیم، یکی از اولین سرمایه گذارهای گوگل و فیسبوک به شکل تمسخر آمیزی گفته:
«فیسبوک و گوگل میگن ما چیزی رو به کاربرهامون میدیم که اونا میخوان … همین حرف رو کمپانیهای تولید سیگار و فروشندههای مواد مخدر هم میزنن.»
ایشون گفتن از نتیجه مسابقهای که برای جلب کردن توجه ما بین شرکتها ایجاد شده وحشت زدهاس.
سایمون سینک، نویسنده شهیر و سخنران انگیزشی حتی این سوال رو مطرح میکنه که آیا نباید برای مصرف شبکههای اجتماعی محدودیت سنی قائل بشیم؟ دوپامین هرمونیه که وقتی ترشح میشه ما احساس خوشحالی بهمون دست میده. دقیقا همون حسی که بعد از مصرف سیگار یا مشروب بهمون دست میده.
اگر ما میدونستیم که شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام اعتیاد آور هستند و باعث میشن که ذهن جوانها و نوجوانهای ما رو منحرف کنن، آیا بازم اجازه میدادیم که انقدر راحت و وسیع جزوی از فرهنگمون بشن؟
بدترین اتفاقی که این وسط داره میوفته چیه؟ اینکه آزاد شدن دوپامین هنگام کار کردن با شبکههای اجتماعی عمدی انجام میشه. غولهای شبکههای اجتماعی از روشهای روانشناختی استفاده میکنن و ارتشی از طراحان بسیار متخصصی دارن تا این مکانیزمهای اعتیاد آور رو کشف و توی نرمافزارهاشون پیاده سازی کنن.
نور آیال، پدرخانوده طراحی رفتاری مدرن، توی کتابش به نام «Hooked» مشخص میکنه که چطوری میشه محصولاتی ساخت که برای کاربر ایجاد عادت کنن.
به طور خلاصه، برای ایجاد یک عادت (کلمهای دوستانهتر برای اعتیاد) کاربر باید در یک چرخه، شامل چهار مرحله قرار بگیره.
۱. ماشه انگیزشی: کاربر باید به وسیله نشانههای بصری یا ذهنی از محصول استفاده کنه. دیدن آیکن اینستاگرام روی صفحه گوشی باعث میشه شما اپ رو باز کنید، با اینکه گوشی رو در آورده بودید که وضعیت آب و هوا رو ببینید. پوش نوتیفیکیشنها یکی دیگه از ماشههایی هستند که برای جلب توجه شما چکونده میشه.
۲. عمل: باید یک عمل شفاف و بدون سختی وجود داشته باشه که کاربر راحت بتونه انجام بده تا به مرحله بعد برسه، که اون پاداشه.
۳. پاداش: هدف مرحله ۲ و ۳ اینه که کاربر به سریعترین شکل ممکن از استفاده محصول احساس خوشحالی کنه. که به وسیله نمایش محتوایی که باعث ترشح دوپامین میشه انجام میگیره. این کار میتونه از طریق القای حس اعتبار اجتماعی که از میزان لایک و کامنتها میگیره به دست بیاد، یا اینکه دیدن پیامی که دوستتون براتون ارسال کرده.
۴. سرمایه گذاری: برای تکمیل ساختار عادت و اطمینان از تکرار شدنش، کاربر باید حس کنه که روی اون محصول از طریق اختصاص زمانش سرمایه گذاری کرده تا بتونه بهش وابستگی پیدا کنه. دلیلش اینه که ما ناخوآگاه زمان بیشتری رو روی چیزی صرف میکنیم که قبلا میزان قابل توجی روش وقت گذاشتیم، بدون توجه به اینکه اون عمل حقیقتا ارزشی داره یا خیر.
وقتی که کاربر این حلقه رو چندین بار طی کنه، یک عادت قدرتمندی درش شکل میگیره که خودش، خودش رو تقویت میکنه.
این حلقهها به خودی خود بد نیستن. اتفاقا اگر در جای درستی استفاده بشن خیلی هم میتونن در زندگیمون تغییرات مثبت ایجاد کنن. مثلا فرض کنید حلقهای طراحی کنید که به شما کمک کنه عادت باشگاه رفتن رو قوی و قویتر کنید.
مشکل شبکههای اجتماعی اینه که ما زمانی ازشون استفاده میکنیم که ذهنمون در حالت منفی قرار داره، وقتی که حوصلهمون سر رفته، یا تنها هستیم یا ناراحتیم. در نتیجه رفتاری در شبکههای اجتماعی انجام میدیم که خیلی سریع باعث بشه این احساسات منفی سرکوب بشه.
به جای پرداختن به ریشههای ناراحتیمون، شبکههای اجتماعی راهی بسیار سریع برای سرحال اومدنمون پیش رومون میذارن (دوپامین) و بهمون اجازه میدن حواسمون رو پرت کنیم. این مشکل فجیعیه، چون نسلی رو پرورش داده که توانایی حل مسائل عاطفی رو ندارند. اگر حس تنهایی کنیم دیگه سراغ دوستمون نمیریم، به جاش اینستاگرام رو باز میکنیم تا ببینیم کسی بهمون دایرکت داده یا پستمون لایک خورده یا نه.
شبکههای اجتماعی بطریهای ما، مخدرهای ما، جوینتهای هستن، اونا بهمون به اندازه کافی خوشحالی کوتاه مدت میدن تا بیخیال پیدا کردن راه حل برای پیدا کردن شادی دراز مدت باشیم.
میگن حتی خود آیال -که متخصص طراحی این نوع سیستمهاست- در مقابل دسیسه کمپانیهای شرور از خودش و خانوادهاش محافظت میکنه. تو خونهشون اینترنت بغیر از ساعتهای خاصی قطعه تا وسوسه استفاده ازش از بین بره. حتی یه سری قوانین هم وضع کردن، مثلا مطالعه آنلاین کتاب ممنوع، تا وسوسه نشن و یهو سر از استفاده تکنولوژی های اغوا کننده در بیارن.
اگر یک رهبر فکری تو این حوزه اقدامات پیشگیرانهای در مقابل شبکههای اجتماعی پیش میگیره، نشون میده که طراحی رفتاری چه قدرت و نفذوی میتونه روی ما داشته باشه، و اجتناب کردن ازش چقدر سخته.
چیزهایی که گفته شد به این معنی نیست که باید استفاده از شبکههای اجتماعی رو به کل رها کنید. میتونید کنترل اوضاع رو با قرار دادن قوانین و تغییر در محیط به دست بگیرید، همونطوری که آیال و خیلی از افراد دیگه این کارو انجام میدن. میشه تهدید رو دید، دربارهاش اطلاع داشت، و بعد بهترین راهکار برای اجتناب ازش رو انتخاب کرد.
برای اینکه واقعا با پوست و گوشت مشکل رو درک کنید، باید اعتیاد جامعه به شبکههای اجتماعی رو مشاهده کنید. دفعه بعدی که سوار مترو شدید یا داشتید قدم میزدید، برای ۱۵ دقیقه از گوشیتون استفاده نکنید و فقط مشاهده کنید که مردم چطوری با گوشیهاشون تعامل دارند (سعی کنید خیره نشید یا کریپی به نظر نرسید). ببینید چطور سریع بین تسکهاشون جا به جا میشن، ببینید چطوری وقتی حوصلهشون سر میره حواس خودشون رو پرت میکنن. (نکته: سعی کنید موزیک یا پادکست گوش بدید تا اگر حوصلهتون داشت سر میرفت سراغ گوشیتون نرید)
روی کامپیوتر خونه یا منزل، افزونهای رو نصب کنید که شبکههای اجتماعی رو مسدود میکنه. این کار باعث میشه وقتی حوصله ذهنتون سر میره، یا نیاز به یکم استراحت دارید، و ناخودآگاه یکی از شبکههای اجتماعی رو باز میکنید جلوتون رو بگیره.
همین الان اپهای اینستاگرام و فیسبوک رو از گوشیتون حذف کنید. ببینید بعد از ۲ هفته چه حسی دارید. اگر به این نتیجه رسیدید که این اپها واقعا باعث خوشحالیتون میشدن دوباره دانلودشون کنید. با این حال، با پاک کردنشون باید حس آرامش بیشتر، حضور در لحظه (خصوصا وقتی با دیگران هستید) و توانایی تمرکز بیشتری بهتون بده.
وارد بخش تنظیمات بشید و تمامی نوتیفیکیشنهاتون رو خاموش کنید. اگر فکر میکنید این کار زیاده رویه، به جان خودم نیست. اگر کسی به یک دلیل اضطراری بهتون نیاز داشته باشه، بهتون تماس میگیره، نه اینکه رو تلگرام پیام بده (دیگران در تعامل با شما کمکم عادت میکنن). بعد از دو هفته ببینید چقدر بهرهوریتون بیشتر شده و آرومتر شدید.
نکته: من تمام این چهار راهکار رو انجام دادم، اما خاموش کردن نوتیفیکیشنها بهترین ولی سختترینشون بود، چون ما متوسط روزانه ۶۳.۵ نوتیف در روز دریافت میکنیم. اگر میخواید فقط یکی از راهکارها رو انجام بدید، پس لطفا خاموش کردن نوتیفها رو انتخاب کنید، و حتما حداقل دو هفته ادامهاش بدید. گرچه طبق تحقیقات گفته میشه ۶۶ روز لازمه تا یک عادت ۹۵٪ به شکل خودکار در ما شکل بگیره (منبع)، اما دو هفته زمان کافیهایه تا از نظر احساسی تغییرات عادتهاتون رو حس کنید.
خیلی مهمه که این واقعیت رو بپذیریم که غولهای شبکههای اجتماعی دارن عمدا از ابزارهای روانشناختی بسیار قویای برای دستکاری ما استفاده میکنن تا توجه ما رو به محصولاتشون حفظ کنند.
ترستیان هریس، توی تد تاکش این موضوع رو خیلی موثر روشن میکنه. این کارمند سابق ۳۳ ساله، الان یکی از منتقدین جدی تو زمینه فناوری اطلاعاته:
«همه ما به این سیستم چسبیدیم. همه ذهن ما میتونه دزدیده بشه. اونقدری که فکر میکنیم توی انتخاب کردن آزاد نیستیم»
بعید میرسه فقدان اخلاق در طراحی محصول حالا حالاها مورد توجه قرار بگیره، چون تمامی غولهای شبکههای اجتماعی به درآمد حاصل از تبلیغات وابسته هستند. هرچقدر شما زمان بیشتری رو داخل یک محصول باشید، تبلیغات بیشتری میبینید و این درآمد بیشتری برای اون شرکت ایجاد میکنه.
اگرچه افرادی مثل مارک زاکربرگ نیت بدی ندارند، اونا به خودشون اومدن و دیدن وسط مبارزهای با سایر محصولات بازار هستند و مجبورن به هر روشی توجه ما رو بیشتر به محصول خودشون جلب کنن. گسترش و افزایش سود دهی اونا، به قیمت سلامتی و خوشی ما تموم میشه.
جالب توجه اینه که بعضی از پیشگامان طراحی رفتاری از نتیجه کار خودشون پیشمونن. برایتر، طراح کشیدن پایین صفحه برای رفرش شدن فید (که با الهام گرفتن از اسلات ماشینهای کازینو طراحی شده) میگه:
«من ساعتها و هفتهها و ماهها و سالها رو صرف فکر کردن به این کردم که آیا کاری که من انجام دادم تاثیر مثبتی بر جامعه و بشریت داشته»
حتی آیال، که نویسنده فعالی در این زمینهاس، به نظر میرسه که قبول داره نظریه ساخت عادتش به طور موثری توسط غولهای شبکههای اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته.
شبکههای اجتماعی هستند و قراره حالا حالاها هم باقی بمونن. احتمالا شاهد تغییر تدریجی به طراحی اخلاقی محصولات باشیم، اما وقتی غولهای شبکه اجتماعی به توجه ما بیشتر و بیشتر نیاز دارن، این تغییر به این زودیها اتفاق نمیوفته. افکار عمومی هیچ علاقهای به فشار آوردن برای تغییر این طراحیها ندارن و به نظر میرسه دولت اصلا تو باغ نیست و نمیدونه چنین مشکلی وجود داره و یا اینکه علاقهای به مداخله نداره.
با گسترش سال به سال استفاده از شبکههای اجتماعی، زمانش که فرا میرسه که خودمون کنترل رو به دست بگیریم و بگیم «دیگه بسه»؟
اگر شما طراح محصول هستید، فارغ از صنعتی که در اون مشغولید، وقتشه که باستید و از خودتون بپرسید:
کاری که الان میکنم اخلاقیه؟ آیا واقعا من و همکارانم داریم کاری انجام میدیم که به دیگران کمک میکنه؟
برگرفته از مطلب Why Social Media Makes you Sad & UX Designers are to Blame نوشته هنری لاتام
اگر مطلب بالا براتون جالب بود؛ لطفا دکمه قلب قرمز ❤️ پایین رو فشار بدید. با این کار خوندن این مطلب به افراد بیشتری پیشنهاد میشه.
همچنین میتونید بنده رو در ویرگول دنبال کنید تا از طریق بخش «نوشتههای دوستان» راحتتر به نوشتههای جدیدم دسترسی داشته باشید.