Mova
Mova
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

پس از تعرض!

از صفحه اصلی به صفحه جدیدترین پست ها می روم.

هیچ چیز ! هیچ چیز مرا جذب نمی کند. تیترها کسل کننده و تکراری به نظر می آیند. جایی که برای به وجد آوردن من، همیشه چیزی در چنته داشت، این بار خالی از هر چیزی برای من است.

کاربرهای جدید، نوشته های بد و نابلدانه و تعهد!

تعهد برخی به نوشتن! چندین ماه است که می بينم می نويسد و حال و حوصله‌ ای برای خواندن متن هایش ندارم. چرا این همه به نوشتن متعهد است؟

برای کسی همچو من عجیب است و غیرقابل درک. این همه تلاش برای نوشتن آنچه که کلمات از عهده اش بر نمی آیند؟ بیهوده نیست؟

به گمانم ابتذال پسند شده ام یا حداقل چیزی شبیه به این. شاید وسواس گرفته ام که چنین حرفی را به خودم میزنم. شاید عصبانی هستم. شاید ناراحت‌ و یا شاید هم مورد تعرض قرار گرفته ام.

همین است... . اوضاع خوب نیست و امشب هم شب خوبی نبوده‌. چه شد که متن به اینجا رسید؟ چه شد که نوشتم؟ و چه شد که به فکر پست کردنش هستم؟

مبتذل شده ام‌‌‌‌‌.

معنی مبتذل را در لغت نامه جستجو می کنم‌.

مبتذل : (مُ تَ ذَ) [ ع. ]

۱_(اِمف.) در دسترس همگان.

۲_فرومایه، پیش پا افتاده، بی ارزش

این همان لغتی است که پس از شبی سخت به خود نسبت می دهم! ابتدا آگاهانه نبود و از ناخودآگاهم آمد اما حالا که می دانم به خاطر تاثیر این شب شوم است، دیگر نمی گویم. حداقل به خاطر چنین اتفاقی، چنین واژه ای را به خود نسبت نمی دهم‌.

آن همه عقاید حالا به کارم نمی آید. آن هایی که می گفتند : تو تقصیری نداری، از بدنت متنفر نباش، نجس نشده ای و ... .

گرداب است. در این حالت و در این تجربه و در این حال، این عقاید به کارم نمی آیند. بی مصرف اند.

سنگ‌شده ام که گریه نمی کنم؟ سنگ شده ام.

زخم جدید درد را به یاد بقیه زخم ها می آورد.

این ها یک میلیاردم افکار امشب من نیستند.

تعرضشبدرد
من همان یار خیال باز خیالم... .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید