آنیتا
آنیتا
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

حالا که کرونا تموم شده دلم می خواد..

قول داده بودی شب تولدت خانه باشی.

داشتم برای سورپرایزکردن تو آماده می شدم که خبر مرخص شدنِ آخرین موردمبتلا به کووید ۱۹ رو شنیدم.

بارعایت همه جنبه های بهداشتی

برایت کیک تولد درست کرده بودم .

وبعد ۳ماه دوری ازتوآماده ی درآغوش کشیدن
وبوسیدنت بودم.

خبربرای من به اندازه ی شروع بیماری تکان دهنده و غیر منتظره بودآخه

این اواخردیگه اخبار رو دنبال نمی کردم .

خبر برگشتن تو آنقدر مرا به وجد آورده بود که باتمام وجودم مشتاق دیدنت بودم.

گفتی که دوست داری دوهفته در قرنطینه ی خانگی باشی تا مطمئن شوی مبتلا نیستی.

آخه هزاران مبتلا و صدها جان باخته را از نزدیک دیده بودی .

تومدافع سلامت بودی ومن همه ی این سه ماه دوریت،

تمنای آمدن و درآغوش کشیدن و نفس کشیدنت را داشتم.


بهت قول داده بودم این مدت کمتر از خانه خارج شوم

درخانه نشستم وبرای چشمانت شعر بافتم برایت داستانها نوشتم و تمام لحظه های ندیدنت را

ثبت کردم. تمام دلهره ها و نگرانی های ازدست دادنت را نوشتم.

می خواهم حالا که کرونا تمام شده برایت هرشب و روزِنبودنت را تعریف کنم

تمام پاییز را بدون تو سر کردم وحالا که کرونا تمام شده

دلم می خواهد بوسه های آن سوی حصار کرونا مانده را پس بگیرم.

تمام ماسکها ،ضدعفونی کننده ها و ژل ها

رادور بریزم .دستهایم رادر دستهایت گره

بزنم .درپیاده روهای شهر تاصبح قدم بزنیم. به دیگران تنه بزنیم .بستنی قیفی بخوریم.

اجناس دست فروشهارا زیر ورو کنیم. واردپاساژلوکسی شویم و ازگرانی اجناس گله کنیم.

دلم می خواهد ازفنجان تو چای بنوشم یک جرعه من یک جرعه تو.

یک بوسه من یک بوسه تو!

باورندارم که کرونا تمام شده

ازبغل کردن پیراهنت وبوییدن عطرتنت خسته نشده ام اما گرمای تنت فراموشم شده .

دلم می خواهدحالا که برمی گردی بمانی و به تلافی سه ماه دوریت

و یک سال قرنطینه تمام خیابانهای شهر را قدم بزنیم.

نه اصلا حالا که کرونا تمام شده دلم می خواهد درآغوشت تا همیشه آرام بگیرم.

دلم میخواهد پیروزیمان را جشن بگیریم :

من و تو .

دوست دارم در آغوشِ گرم تو خواب بهار را ببینم.

مسابقه دست اندازحال خوبتو بامن تقسیم کنکرونا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید