آنیتا·۳ سال پیشمادری به نام "پدر"مادری به نام " پدر"ده سالم بود که پدر برگشت.گفت :می خوادجبران کنه.مادرم سرفه های وحشتناکی داشت.بداخلاق شده بود.دیگه مامانِ مهربانِ من نب…
آنیتا·۳ سال پیشزلف بر باد مدهزلف برباد مدهدرخیابان:دیدمت ،آبشار طلای موهایت را سپرده بودی به دستِ باد! خواندم:زلف بربادنده تاندهی بربادم..لبخندزدی .عاشقت شدم.ازموهایت…
آنیتا·۳ سال پیشامروز اتفاق خاصی نیافتاده است.امروز اتفاق خاصی نیافتاده است؛ ظهر است و خورشیدِ داغ در آسمانِ صاف گُر گرفته است.خارِگل به انگشتم رفته و خون آمده ،می مکم خون شور است و چون…
آنیتا·۳ سال پیشآبمدت هاست زندگی جیره بندی شده است؛ حال که خشکسالی است ،جیرهی آب راهم به جیرهی مهربانی و عدالت اضافه کن.من نمی توانم از" بیآبی" بنویسم ،جز…
آنیتا·۳ سال پیشآرزویی که ستاره شد!به آسمان زل زدودرافکارخودغرق شد،ستاره هابهترین سرگرمی برای دورشدنش ازمشکلا ت روزمره وافکارپریشانش بود.قراربود امید همراه توربیابانگردی دوشب…
آنیتا·۳ سال پیشبی عشقیمی گوید :"زیبا هستی"زیبایی مفهوم پیچیده ای دارد!زیبایی که کافی نباشد، زیبایی که به خلسه نبرد،زیبایی که خوشحالت نکند،الهام بخش نباشد،شادی نی…
آنیتا·۳ سال پیشمرگ؛ مزه پنجمچند روزهست که به مرگ فکر می کند.ازوقتی تنها شده است.دنبال نشانه هاست؛ مرگِ ثانیه ها،مرگ ِگلها ،مرگ پروانه ها وحالا مرگِ خودش.باخودش فکرکرد…
آنیتا·۴ سال پیشزخم های بیخودییک)روز سوم رفت.شب سوم رفتنش برایم زخم شد.تپش قلبم عادی نیست.صبح داخل آشپز خانه ،آب جوش روی مچ دستم ریختم. سوزش دستم مرا از خیال زخمی که خو…
آنیتا·۴ سال پیشدلتنگیماهی ِ دریاماهی ِ دریاچه ماهی تو ی حوضِ آبماهیِ تنگ بلور!سهم کدام یک از دلتنگی بیشتر است؟آبی که نمیری ودلتنگی که آرام آرام می کُشد.یک شکنج…
آنیتا·۴ سال پیشدوست دارم جمعه باشم!می خوام جمعه باشم. جمعه ای که مزه "خرزهره " می دهد!جمعه ای به رنگ خاکستری ،عبوس ودلگیرکه دلتنگی اش از مد نمی افتد!معجونی از : آینه ،چشم…